گروه استانهای دفاعپرس- علی ابراهیمی گتابی؛ همیشه سر وقت میآیند، انگار که خوش قولی شش دانگ سند خورده به نام شهدا آن هم اگر بینام و نشانی را از بیبی دوعالم حضرت زهرا (سلام الله علیها) به ودیعه گرفته باشند. وقتی که آسمان شهر پر شده از دود ناهنجاریها و نفس مردم به شماره افتاد، حضورشان به موقع است و به هنگام.
کوچه به کوچه، خیابان به خیابان با همان چند تکه استخوان در جعبههای سه رنگ به یک اندازه، دوباره کام مردم را به تربت کربلا متبرک میکنند، و شمیم علقمه را به مشام دلهای به تپش افتاده میرسانند.
هشت کبوتر خونین بال و یک آلاله مدافع حرم در روز شهادت مکتب صادق آل عبا مهمان از غرب تا شرق مازندران دیار علویان شده اند تا ضامن دستهای خسته باشند و آرام جان دلهایی شوند که نگاهشان را به پنجره هشتمین امام رئوف گره زده اند. همین چند تکه استخوانی که سالهاست در خاکهای تفتیده کربلای ایران و خرابههای شام بوی یاس پهلوی شکسته میدهند، امام زادگان عشقند و مزار پاکشان هم محل استجابت دعا.
اگر میخواهید روح و جانتان را باری دیگر در دریای عشق به شهدا که سادگی و خلوص را، عشق و ایمان را، صفا و یکرنگی را، پاکی و دلدادگی را، راه و نشان را در خود دارند، بسپارید و در ساحل نگاه پرنورشان به دور از هرگونه هیاهو و شلوغی، به کنج آرامشی برسید، دستهای خسته از این فاصلهها را به ضریحهای کوچک به رنگ پرچم الله گره بزنید، که برای گرفتن دستانتان با پیکرهای خاکی فرسنگها از راه دور آمدند.
با آب و آیینه، با اسپند و گلاب زودتر از آنکه ملائکه از آسمان برای متبرک کردن بال و پرشان، از هم سبقت بگیرند و به زمین بیایند، بر روی دستها و بر روی شانهها آنها را بگیرید و یک دل سیر در آغوش پر مهر حسینیشان، عقده دل وا کنید و برای آمدن آن امام غریب در پس پرده غیبت دست به دعا بردارید.
شهدایی که راه و رسم دارند و اسم شان را عرشیان بهتر از فرشیان میدانند، در این عصر سرد آهنی که ذهن و دلمان را در قبضه خودش گرفته برای رفاقتی از جنس حضرت وفا علمدار نینوا آمده اند تا دوباره وقتمان را به وقت شناسی آنها تنظیم کنیم تا یک بار دیگر طعم عشق به خدا را در گرماگرم یک روز بلند شهدایی با توسل به رییس مکتب تشیع بچشیم و از یاد نبریم که اگر نفسمان به امنیت این روزها گرم است، به برکت همین استخوانهای پهلو شکسته است.
انتهای پیام/