به گزارش خبرنگار دفاعپرس از کرمان، طلبه شهید «حسین قاضیزاده» فرزند اصغر در سال ۱۳۴۷ در شهرستان ماهان به دنیا آمد. حسین در حالی که طلبه بود به عنوان بسیجی به جبهههای حق علیه باطل اعزام شد و پس از رشادتهایی که از خود نشان داد در بهمن ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ به درجه رفیع شهادت نائل شد.
فرازی از وصیتنامه این شهید بزرگوار:
خدایا! اکنون بنده گناهکاری به سوی تو روی میآورد که در سراسر عمرش هیچ عمل خالصی برای تو سراغ ندارد؛ بندهای ناسپاس که فقط امید به رحمت و کرامت و غفوریت تو دارد و بس.
نمیدانم چگونه جملاتی را به عنوان وصیتنامه برای شما امت گرانقدر بنویسم، اما از باب تذکر مطالبی را یاداوری میکنم؛ آنچه که هست و همه میدانیم، انقلاب اسلامی ایران با شعار هیهات منّا الذله که نشأت گرفته از انقلاب کربلاست به وجود آمده و تا به حال با خون هزاران شهید و مظلوم و مستضعف پایدار مانده است؛ اما باید دانست بسی ممتاز و ارزندهتر از سایر انقلابهای جهان است؛ چرا که همة انقلابها روزی خاموش میشوند؛ ولی در انقلاب اسلامی اولش انقلاب است و آخرش هم خودش، دائم در جوشش است ومیجوشد تا خون همة ستمدیدگان جهان را به جوش آورد و میرود اسلام را بر قلوب گرسنه هزاران انسان زنده عرضه بدارد و عطش آن را رفع نماید.
رهبری، چون کوه محکم و پرصلابت، خمینی پاره تن زهرا (س)، زبان گویای هزاران انسان مستضعف و مسلمان جهان است که ندای آزادگی و خلاص شدن از زیربار ظالمان جهان خوار را سر میدهد.
خمینی، نوری از انوار ولایت است که بر کشور ما تابیده است و ماییم که باید قدر او را بدانیم؛ اولاً خدا را شکر کنیم بر این نعمت عظمی که چه نعمت بزرگی است؛ در مرحلة دوم باید به بیعتی که با او بستهایم، وفادار بمانیم. او کسی بود که در تاریکی و ظلم ظلمات به پا خاست و اسلام را که رو به فراموشی میرفت جانی تازه بخشید؛ لذا بر امت اسلامی است که بدانند انقلابشان، انقلابی کربلایی است و رهبرشان هم رهبر عاشورایی؛ خدا نکند بسان اهل کوفه پیمان شکن باشیم.
این انقلاب، انقلابی است شکست ناپذیر؛ چرا که اسلام شکست ناپذیر است و رهبری بسان رهبران اسلام و امتی بسان کوه دارند؛ لذا بر امت اسلامی است که به این انقلاب وفادار باشند و هرگز دست از یاری آن برندارند به فرامین روحالله -روحی له الفداء- عمل کنند؛ اگرچه خونشان بر زمین جاری گردد؛ چرا که جملات زیبای او نشأت گرفته از گفتار معصومین -علیهالسلام- و بسان چشمههایی است که جانها را میشوید و قلبها را صیقل میدهد.
به جمعه و جماعات اهمیت زیادی دهید؛ چون همان طور که ناظر بودهاید اسلام در سایه اتحاد و اجتماع و تسلیم شدن در مقابل رهبری بیدار و زنده، رشد کرده و پیش میرود؛ در راه دفاع از اسلام، از کشته شدن هیچ ابایی نداشته باشید، چرا که اسلام بارها عزیزتر از این بدنهای خاکین است و چه خوش است جان دهیم تا اسلام بماند.
اگر آیندگان پرسیدند که چرا به جبهه رفتم و شهید شدم، بگویید که من از آموزگاری، چون حسین (ع) در سرزمینی، چون کربلا و در زمانی، چون عاشورا، درس عشق و شهامت و آزاد مردی گرفتهام.
پدر و مادرم! آنچه که با شما میتوانم در میان بگذارم، چیزی جز احساس شرمندگی نیست؛ چرا که دامان شما پاک بود که مرا پرورش داد و بزرگ کرد. عاجزانه از شما میخواهم که مرا حلال کنید و مرا عفو کنید؛ اگر نتوانستم در طول زندگی کاری که رضای خاطر شما را که همان رضای خاطر خداست، فراهم آورد؛ انجام ندادم؛ ولی بدانید که در شهادت فرزندتان رسالتی عظیم بر دوش دارید و آن حسین و زینب گونه زیستن است.
مادرم، چون زینب و زهرا (س) زیست کرده و از آن آموزگاران درس صبر بیاموزی و پدرم! چون حسین (ع) در مصیبت فرزندت بسان کوه استوار باش و هرگاه کاسة صبرت لبریز گشت، لحظات گرم ظهر عاشورا را در نظر مجسم کن که همه رفتهاند و حسین است تنها با قلبی پر از سوز و گداز.
خواهران و برادرانم! مرا حلال کنید و در انجام وظایفتان اعم از درس خواندن و شرکت در امور انقلاب و جنگ کوشا و امیدوار باشید که به قول امام، صدام رفتنی است؛ باید حرکت کنید و حتماً دعا کنید.
انتهای پیام/