به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، دوباره مسیرت به سمت این دیار افتاد و دلهای مشتاقان آهنگ سمت حرم یار کرد در حوالی عاشقانههایی که بوی شهادت میدهند؛ در جوار حرم هشت شهید گمنام در مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس استان مازندران.
اینجا و از جوار این حرم تا بارگاه حرم سلطان هشتم آقا امام رضا (ع) با اشکهایم پل میزنم و در حال و هوای زیارت و طواف شمس الشموس گم میشوم تا پیدایت کنم.
پرچمها در باد میرقصند و تب و تاب دلهای عاشق در مستانههای حریم دلنواز یار خودنمایی میکنند. دانههای اشک چون مروارید درخشان بر گونهها میغلتد و حس ناب حضور در حرم، در جوار شهدای گمنام هشت سال دفاع مقدس تداعی میشود.
و اینجا آسمان غرق در نگاه زائرانی است که پیوسته تو را میخوانند و زمزمه میکنند نام «رضا» را در هوایی به وسعت بیانتهای بهشت؛ بهشتی در حوالی نام مردان آسمانی ایران.
این چندمین بار است که پرچم سبز حرم یار میهمان چشمان روشن مردم این دیار است و عطر پنجره فولاد و گنبد و گلدستههای حرم پیچیده در هوای معطر، دل هر عاشقی را میبرد به سمت مشهدالرضا(ع) که دل هوایی شود و راهی پیدا کند برای پیدا شدن.
و امروز مزار هشت شهید گمنام آرمیده در مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس مازندران غوغاییاست به یمن میلاد آفتاب هشتم؛ جشن در جشن، شادی در شادی، اشک در اشک و آسمان در آسمان گره میخورد در نگاه این مردم.
آقاجان! چیزی نمانده که میلادت را به جشن بنشینیم و لبخند در لبخند، قدمهای نازنینت را روی دست خدا نظاره کنیم و آسمانیان محو تماشای سیمای دلربایت شوند.
آقاجان! این روزها حال زمین و زمان خوش است و خوشتر از آن، حال زائریاست که در مسیر روحنواز مشهدت رد اشکها را میزند و به امید دستان پر از الطاف مهربانیات دعا را روانه صحن و سرا، و دل را دخیل پنجره فولادت میکند.
و من پر از کبوترم که بر گنبد زرد طلایت بال در بال فرشتگان خدا، طعم زیارت میچشم و گره میزنم نامم را در میان چشمان خیس زائران تازه از راه رسیده تا میهمان کنی مرا در انبوه عاشقانههای صحن و بارگاهت رضا جان! و حالا کبوترانههای زیارت در جوار شهدای گمنام به پرواز درآمدند در لحظاتی که عشق در مسیر خود به شگفتی میرقصد.
رضاجان! بر من بتاب تا وام بگیرم روشنایی را از چشمان پر فروغ تو در حوالی چلچراغهای غرق در بهشت.
آقا جان! زائران تو اینجا قدم از قدم بر نمیدارند تا تو بیایی با بویی از پرچم سبز رنگ بهشتیات. قدمها به استقبال تو میآیند در جوار انسانهای پاک خدا. و من قدم از قدم بر نمیدارم تا تو نخوانیام!
و رد پای خادمین حرمت زینت بخش مزار شهدایی است که به اذن تو شهادت را در آغوش کشیدند. شاعرانههایی که به قداست نام تو در این مکان به پرواز درمیآیند و خیس میکنند گونههای خسته زائران را که پیوسته نام تو را میخوانند.
و سلام میدهند بر نام مبارکت! السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع). سلام آقاجان! به رسم زائران حرم عشق زائرت شدم در کربلایی که بوی هشت شهید گمنام فضای بهشت را به دامن ریخت و با گلهای بهشتی معطر شد.
سلام رضا جان! پرچمت را میبوسم به نیایت از شهدایی که با اشاره نگاه تو پر کشیدند سمت دستان خدا. باشد که در قداست این لحظات، عطر وجود تو را حس کنم. باشد که آفتابی باشم در عبور خستهترین راه زمان. باشد که شهدای این مزار مرا شهدایی کنند. باشد که تو را بنویسم و غبار بتکانم از چشمان آشفته زمین و قلم را مقدس بدانم که واژه واژه عشق بر سطور دفتر زندگیام مینگارد. باشد که «رضا»یی شوم در پرتو نام شهدا «زیر سایه خورشید».
گزارش: حدیثه صالحی
انتهای پیام/