به گزارش خبرنگار دفاعپرس از کرمان، شهید روحانی «محمدحسن فقیه» در سال ۱۳۴۳ در کرمان در خانوادهای روحانی به دنیا آمد. دوران دبستان را در مدرسه رضویه و راهنمایی را در مدرسه شهید ایرانمنش گذراند.
آخرین سال دوران راهنمایی محمدحسین، همزمان با اوج گیری انقلاب شد که ایشان فعالانه در راهپیماییها و توزیع عکسهای حضرت امام شرکت میکرد.
پس از پیروزی انقلاب، وارد دبیرستان شد و سال اول را خواند که به یکباره تصمیم گرفت وارد حوزه علمیه شود. به همین جهت عازم قم شد و مشغول تحصیل علوم دینی شد. هنوز دو سال در حوزه درس نخوانده بود زمان جنگ حق علیه باطل؛ عازم جبهه شد. یکبار در جبهه به شدت مجروح شد؛ اما به محض این که مقداری بهبود یافت، دوباره به میدان نبرد عازم گشت و در ۲۳ تیرماه ۱۳۶۱ در عملیات رمضان در منطقه عملیاتی «کوشک» به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
در ادامه بخشی از وصیتنامه شهید روحانی «محمدحسن فقیه» را مرور میکنیم:
سلام به پدر و مادر عزیزم که مرا تربیتی شایسته نمودند. سلام بر خواهران و برادران و اقوامم. مادر عزیزم! من به سوی شهادت میروم تا راهی را که در سختیهای زیادی باید بپیمایم، میانبُر بزنم و از راهی که آسانتر است به هدف برسم.
مادرم! بدان که همیشه به یاد تو هستم و بیاد رنجهایی که به خاطر بزرگ کردن من متحمل شدی. مادرعزیزم! اگر به خواست خدا من لیاقت شهادت پیدا کردم و شهید شدم از تو میخواهم که زینبوار عمل کنی و برای من ناله و جزع نکنی؛ البته نمیگویم گریه نکنی،، چون محبت مادری بالاتر از این حرفهاست؛ از تو میخواهمکه خدای ناکرده ناشکری نکنی و اجر خود را پایمال نکنی؛ هر وقت به یاد من افتادید، به یاد امام حسین (علیهالسلام) بیفتید که در یکروز هم علی اکبر را و هم علی اصغر و همچنین ۷۲ تن دیگر از بهترین یارانش را از دست داد و در عصر عاشورا وقتی که با پیکر پوشیده از زخم و با روحی آکنده از داغ و درد مرگ، یاران بر روی زمین کربلا افتاده بود، با خود زمزمه میکرد کهای خدا! من راضی هستم به رضای تو.
شماای خواهرانم! راه زینب را پیش بگیرید و پیام شهیدان را به مردم برسانید و بگوئید که هدف ما چه بوده است. از طلبههای مدرسه معصومیه که درتابستان سال ۶۰ با آنها بودم، برای من طلب مغفرت کنید و از آنها بخواهید که همه بدیهای مرا ببخشند؛ همچنین از همه افرادی که من با آنها در ارتباط بودهام، بخواهید اگر بدی به آنها شده چه پنهان و چه آشکار مرا ببخشند.
دیگر عرضی ندارم. فقط میخواستم بگویم مقدار پولی که دارم برای کمک به جبهههای جنگ ارسال کنید؛ جنازه من اگر به دستتان افتاد، هر جا که مادرم گفت، دفن کنید و اگر پیدا نشد خیلی پایبند این چیزها نباشید و ناراحتی خود را اظهار نکنید، زیرا که این جسم فناشدنی است و بقاء از آن روح است. انشاءالله که در روز قیامت با هم، خدمت رسولالله (صلی الله علیه وآله) محشور میشویم. اگر خدا بخواهد. در نامههای بعدی مطالبی را به شما عرض میدارم.
انتهای پیام/