بیرق اعتراضی که سبب آشنایی سردار همدانی با نام امام خمینی (ره) شد

سردار همدانی در بیان بخشی از خاطراتش در کتاب «مهتاب خین» آورده است: «وقتی در سیزدهم آبان ۱۳۴۳ خبر تبعید امام خمینی (ره) پخش شد، «ساداتیان» همسایه خواهرم، بر سر در خانه‌شان بیرق سیاهی به نشانه اعتراض نصب کردند، از سر بند همین ماجرا بود که با نام امام (ره) که آن روزها به آقای خمینی معروف بود، آشنا شدم».
کد خبر: ۳۵۴۷۲۳
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۳۹۸ - ۰۲:۳۸ - 21July 2019

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، سردار شهید «حاج حسین همدانی» از رزمندگانی بود که در طول دفاع مقدس و جبهه مقاومت خدمات ارزنده‌ای انجام داد. شهید همدانی از مبارزین انقلابی بود که نهضت امام خمینی (ره) را با همه وجود درک کرده بود و عمده دلیل این امر آشنایی با طیف‌های مختلفی بود که علیه رژیم شاه فعالیت می‌کردند. برای همین شناخت عمیقی نسبت به گروه‌های مختلف مبارز داشت.

کتاب «مهتاب خین» حاصل گفت‌وگوی «حسین بهزاد» با «سردار همدانی» است که بخشی از آن به مبارزه این شهید بزرگوار علیه حکومت ضد اسلامی پهلوی اختصاص دارد که در ادامه می‌خوانید.

بیرق اعتراضی که سبب آشنایی سردار همدانی با نام امام خمینی (ره) شد

اولین آشنایی با نام امام (ره)

«13 ساله بودم که واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ اتفاق افتاد. در آن زمان بچه بودم و خیلی کنجکاو. یادم هست جسد سربازی را که پسر یکی از همسایه های ما بود از تهران به همدان آوردند. گفتند چون حاضر نشده مردم را به گلوله ببندد، او را کشته‌اند. مقامات امنیتی رژیم به خانواده آن سرباز اجازه نمی‌دادند برای فرزندشان مراسم تشییع و ترحیم برگزار کنند. روی حس کنجکاوی بچه‌گانه، مرتب می‌پرسیدم: این سرباز را کشتند؟ چه کسانی او را کشته‌اند؟ چرا نمی‌گذارند کسی برای او مراسم بگیرد؟

مادر و دایی‌ام با یکسری جواب‌های دم‌دستی، سعی می‌کردند نگذارند زیاده از حد در این‌باره کنجکاوی کنم. می‌گفتند: در تهران و قم شلوغ شده، چیزی نیست و... خلاصه از این جور جواب‌های سرکاری!

سال بعد، وقتی در سیزدهم آبان ۱۳۴۳ اخبار رادیو اعلامیه ساواک درباره تبعید امام خمینی (ره) را پخش کرد، من با نام ایشان آشنا شدم. خواهر بزرگم که با شوهرش در سمت دیگر شهر زندگی می‌کرد، همسایه‌ای داشت به اسم آقای ساداتیان. ایشان از پیشه‌وران معروف همدان بود و خیلی در بین شهر وجاهت داشت. بسیار مذهبی و مبارز بود. بعد از دستگیری امام به جرم سخنرانی علیه تصویب قانون اعطای حق کاپیتولاسیون به اتباع آمریکایی توسط مجلس رژیم و تبعید آن بزرگوار از کشور، خانواده ساداتیان در همدان بر سر در خانه‌شان بیرق سیاه زدند و حتی در اعتراض به این اقدام رژیم، در منزلشان مراسم گرفتند.

یک روز که به خانه خواهرم رفته بودم، آن بیرق سیاه را روی سر در خانه سادتیان دیدم. بعد که از خواهرم جویای کم و کیف قضایا شدم، به من گفت: خانواده ساداتیان مقلد آقای خمینی هستند و به خاطر تبعید ایشان از ایران، این‌ها پرچم سیاه را به نشانه عزا و ماتم بر سر در خانه‌شان زده‌اند.

از سر بند همین ماجرا بود که با نام امام (ره) که آن روزها به آقای خمینی معروف بود، آشنا شدم. بعدها، در اواسط دهه 40 شمسی، یک دستگاه رادیویی فارسی زبان در خاک عراق با نام رادیو میهن‌پرستان شروع به کار کرد. خیلی سخت می‌شد برنامه‌های این رادیو را گرفت؛ بس که پارازیت داشت و صدایش ضعیف بود. عصرها پای رادیو به برنامه‌های آن گوش می‌دادیم. البته گردانندگان رادیو به علت داشتن گرایشات ناسیونالیستی، از مطرح کردن امام خمینی (ره) به صورت محوری اعراض می‌کردند. بیشتر اعلامیه‌های جبهه ملی و بیانیه‌های ملی گرایان مخالف رژیم را می‌خواندند و به محض خالی نبودن عریضه و برای جذب مخاطب، از امام هم اسم می‌بردند و لفظا از ایشان تجلیل می‌کردند.»

از تفسیر مادی نهج‌البلاغه تا همکاری با ساواک

«کتاب مبنایی مبارزان مذهبی آن دوران، نهج البلاغه بود. در محفل مطالعاتی ما، آقای گنج‌ور جلسات مطالعه نهج‌البلاغه را برگزار می‌کرد. آقای دکتر باب‌الحوائجی در شهر همدان باغی داشت که می‌رفتیم آنجا و گنج‌ور برای حضار نهج‌البلاغه می‌خواند. منتها تفاسیری که او از نهج‌البلاغه ارائه می‌کرد، مبتنی بر گرایش‌های چپ بود و خیلی مادی کلمات امیرالمومنین (ع) را تفسیر می‌کرد. او به مجاهدین خلق گرایش داشت و دست آخر جذب سازمان شد. البته بعدها گنج‌ور توسط ساواک دستگیر شد. در زندان خیلی شکنجه‌اش دادند و ناخن‌های او را هم کشیدند. او هم دیگر برید و با دستگاه همکاری کرد. البته بعد از پیروزی انقلاب و رو آمدن اسناد ساواک بود که ما متوجه این مطلب شدیم.»

بیرق اعتراضی که سبب آشنایی سردار همدانی با نام امام خمینی (ره) شد

طیف اول، طیف دوم

«کشور رفته رفته دستخوش تلاطم ناشی از انقلاب شده بود. در همه جا کانون‌های مبارزه فعال می‌شدند. اکثر دوستان مبارز ما هم در همدان فعالیت خودشان را تشدید کرده بودند. لذا ما هم برگشتیم به آنجا. آن روزها در سطح استان دو طیف از نیروهای مذهبی فعال بودند: یک طیف، بچه مذهبی‌های طرفدار حضرت آیت‌الله آخوند همدانی بود. متاسفانه ایشان چند ماه مانده به پیروزی انقلاب رحلت کرد. طیف دیگر مذهبیون طرفدار آقای عالمی دامغانی امام جماعت مسجد پیغمبر (ص) در شهر همدان بودند. بیشتر طرفداران مجاهدین خلق به آقای عالمی دامغانی گرایش داشتند. البته دو پسر ایشان هم عضو سازمان بودند ما بیشتر با طیف اول تماس داشتیم».

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار