گروه استانهای دفاعپرس- سرتیپ دوم پاسدار «غلامنبی کوهکن»؛ عملیات مرصاد یا به قول منافقین فروغ جاویدان برای ایران سربلند، تکرار یک معجزه الهی بود.
بعد از پذیرش قطعنامه یکبار دیگر شاهد عهدشکنی صدام بودیم اما نتیجه آن شکستی دیگر برای دشمنان و عزتمندی برای ملت بزرگ، با ایمان و مخلص کشورمان بود.
این عملیات زمینهای شد که خداوند ریشه دشمنان و منافقان کوردل را خشکاند و بسیاری از آنها به هلاکت رسیدند و شر آنها را خداوند از سر جمهوری اسلامی ایران کم کرد. چندین سال بود که منافقین در عراق مستقر شده و برای صدام و ارتش عراق بر علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت جاسوسی میکردند و همچنین عملیات نظامی را در دستور کار داشتند.
در بخش زیادی از جبههها مسئولیت شناسایی و کشف رمزهای مخابراتی رزمندگان و تخلیه اطلاعاتی اسرای ایرانی با آنها بود و همچنین انجام عملیات محدود نیز در دستور کار آنان قرار داشت. در سال 67 شرایط به گونهای شد که جمهوری اسلامی ایران قطعنامه پیشنهادی شورای امنیت (598) را در اواخر تیر پذیرفت و حضرت امام (ره) در 29 تیر 67 آن نامه معروف را در خصوص علل پذیرش قطعنامه صادر کردند.
صدام هم مطابق روال گذشته، خوی وحشیگری و ددمنشانه خود را نشان داد و علیرغم این که بارها و بارها جمهوری اسلامی ایران را آزمایش کرده بود باز دست بر خباثت دیگری زد. قصدش آن بود که ایران که قطعنامه را پذیرفته اقدامی انجام دهد تا در مذاکرات صلح دست بالاتری داشته باشد به همین خاطر تحرکات بسیار سنگین را خصوصا در جبهههای جنوب شروع و در بخشی از مناطق جنوبی جبهه پیشروی هم انجام داد.
شاید قصدش این بود که مجددا خرمشهر را به تسخیر درآورد تا در مذاکرات هر چه بیشتر بتواند امتیاز بگیرد. در قدم دوم علی رغم اینکه باید از پذیرش قطعنامه توسط ایران استقبال میکرد، از منافقین به عنوان ضربهای نهایی به جمهوری اسلامی ایران استفاده کرد و قبل از شروع عملیات مرصاد آن سخنرانی معروف را صدام انجام داد و اعلام کرد که شما به زودی خبرهای جدیدی میشنوید و خواهید دید که منافقین چه اقداماتی را در کشور جمهوری اسلامی ایران انجام خواهند داد و البته خواهید دید مردم چه استقبالی از منافقین خواهند کرد.
با شروع عملیاتها و شدت گرفتن آنها در جبهه جنوب، فرمان امام برای جلوگیری از تهاجم صدام صادر شد و در پی آن تعداد زیادی از رزمندگان عازم جبههها شدند.
سازماندهی نیروها برای مقابله با تهاجم عراق؛ صدام را وادار کرد که به مرزهای قانونی و بین المللی عقب نشینی کند.
اما قسمت دوم کار مانده بود با یک طراحی از پیش تعیین شده و پشتیبانی آتش هوانیروز و نیروی هوایی، منافقین را از قسمت میانی مرز یعنی مرز استان کرمانشاه وارد خاک جمهوری اسلامی ایران کردند؛ بخشی از یگان ها و واحدهای مستقر در مرز غافلگیر شدند.
منافقین بعد از پیشروی در خط مرز تا 35 کیلومتری کرمانشاه یعنی تا گردنه چهار زبر پیش رفتند این در حالی است که ستون منافقین از مرز تا زمان توقف، جنایتهای زیادی مرتکب شدند مثل جنایتی که در شهر اسلام آباد برعلیه مجروحین در بیمارستان انجام دادند.
اما هدف اصلی اینها حرکت به سمت تهران بود که بعد از عبور از اسلام آباد در گردنه چهازبر بر اثر مقاومت رزمندگان و خاکریز و ترافیک ایجاد شده توسط ماشین های عبوری عملاً راه عبور مسدود و مجبور به توقف شدند. در این هنگام ستون خودرویی منافقین هم رسید و اولین درگیریها در آنجا اتفاق افتاد راه بندان و درگیری باعث شد که ستون منافقین یک شب را در دشت های پشت گردنه اطراق کند و وارد درگیری شبانه شوند.
درگیری های شبانه به نتیجه نرسید و این فرصتی شد برای اینکه رزمندگان ما و فرماندهان ما خودشان را پیدا کنند. در این عملیات شهید صیاد شیرازی و شهید شوشتری و سردار نوروزی زحمات زیادی کشیدند شناساییها همان شب اتفاق افتاده بود، عملیات انهدامی منافقین از صبح اول وقت توسط دلاوران نیروی هوایی و رزمندگان هوانیروز از روی هوا انجام شد.
تعداد زیادی از رزمندگان به محل درگیری رسیده بودند و ستونهای خودرویی منافقین با عملیات نیروی هوایی و هوانیروز از هم پاشید بود. آنها که زنده مانده بودند به صورت پیاده در دشتها و ارتفاعات اطراف متواری شدند، رزمندگانی که فراخوان شده بودند برای سرکوبی این هجوم دشمن قدم دوم را با همت تمام برداشتند و قدم به قدم باقی مانده آنها را در کوه و دشت تعقیب کردند تا ریشه این فتنه خشکانده شود. خداوند همان نصرت ویژه خود را نثار رزمندگان اسلام کرد و پیروزی ارزشمند را برای نظام اسلامی رقم زد، و کتاب جنایات منافقین را در آنجا بست.
موقعی که دشمنان فکر میکردند که توان ایران تحلیل رفته و مردم از نظام پشتیبانی نمیکنند این صحنه عبرتآموز رقم خورد. استان سیستان و بلوچستان در این عملیات ۱۱ شهید تقدیم کرد که یادشان گرامی باد.
انتهای پیام/