در حاشیه آیین بازخوانی عملیات مرصاد در ابهر؛
کتاب تاریخ شفاهی «نگران نباش فرمانده» رونمایی شد
در حاشیه آیین بازخوانی عملیات مرصاد، کتاب تاریخ شفاهی «نگران نباش فرمانده» تاریخ شفاهی «منصور افشاریراد» رونمایی شد.
به گزارش خبرنگار
دفاعپرس در زنجان، در حاشیه آیین بازخوانی عملیات مرصاد، کتاب «نگران نباش فرمانده» تاریخ شفاهی «منصور افشاریراد» در سالن اجتماعات بصیرت سپاه شهرستان ابهر رونمایی شد.
«قاسم محمدی» مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان زنجان در این مراسم ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای عملیات مرصاد اظهار داشت: تاریخ شفاهی رزمندگان و یادگاران هشت سال جنگ تحمیلی گنجینهای بیپایان و با ارزش است که از اولویتهای جدی سازمانی بنیاد محسوب میشود.
مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس استان زنجان افزود: این کتاب به روایتگری «منصور افشاریراد» پیشکسوت دفاع مقدس و قلم «فرزاد بیاتموحد» طی ۲۰ ساعت مصاحبه، پیادهسازی و در سال گذشته تدوین و چاپ شده است.
در بخشی از این کتاب آمده است:
جواد که جوانی شوخطبع بود و هنگام صحبتکردن با من، از عنوان ژنرال استفاده میکرد، تیربارش را به زمین گذاشت. آرپیجیاش را برداشت و در حالی که آن را روی شانهاش میگذاشت، گفت: «نگران نباش، من حساب همهشون رو میرسم، اما میدونم که امروز شهید میشم. تو رو هم حتماً توی اون دنیا شفاعت میکنم.» جواد که جوانی شوخ طبع بود و هنگام صحبت کردن با من، از عنوان ژنرال استفاده میکرد، تیربارش را به زمین گذاشت. آرپیجیاش را برداشت و در حالی که آن را روی شانهاش میگذاشت، گفت: «نگران نباش، من حساب همهشون رو میرسم، اما میدونم که امروز شهید میشم. تو رو هم حتماً توی اون دنیا شفاعت میکنم.»
گفتم: «برو بابا، شهادت به من و تو نیومده. حالا اینها رو نذار بیان. این خط بشکنه پدرمون رو درمیآرن که هیچ، کارمون به شفاعت هم نمیکشه».
تانکها که رسیدند، بچهها یکی از آنها را زدند و افرادی که پشت آن بودند، به پشت تانکهای دیگر فرار کردند. نیروهای پیادۀ ما هنوز پشت خاکریز بودند. در اوج درگیری دیدم آتش تیربار دوشکای یکی از تانکها، بچهها را خیلی اذیت میکند. نوک لوله را بهطرف خاکریز گرفته بود و یکریز شلیک میکرد. به یکی از بچهها گفتم: «ببین اون تانک رو میتونی بزنی؟ دوشکاش بدجوری کار میکنه».
او هم یک الله اکبر گفت و تانک را نشانه گرفت.
انتهای پیام/