قسمت پایانی/ جبار آذین در گفت‌وگو با دفاع‌پرس:

بیگانگی فیلمسازان با مناسبات اجتماعی مردم/ سینمای ایران نیازمند معماران و معماری جدید است

منتقد و مدرس سینما گفت: اگر در سینمای ایران کمتر شاهد آثاری هستیم که انتظار داریم به دلیل این است که فیلمسازان، مناسبات اجتماعی مردم خود را نمی‌شناسند. سینمای ایران نیازمند معماری نوین و البته معماران جدید است.
کد خبر: ۳۵۵۸۷۳
تاریخ انتشار: ۰۸ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۲:۴۲ - 30July 2019

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، سینمای ایران با توجه به عمر طولانی خود هنوز با کاستی‌های زیادی مواجه است. این سینما هرچند مولفه‌های آشنای خود را دارد، اما هنوز فاقد گونه‌ها و تنوع در ژانر است. این مساله سبب شده تا سینمای دفاع مقدس که از دستاورد‌های انقلاب و جنگ تحمیلی است هرچند به عنوان ژانر شناخته شده است، اما به لحاظ فرمی به زبان سینمایی خود نرسد و ساخت فیلم در این حوزه بیشتر ماحصل ذوق و سلیقه فردی باشد تا یک زبان استاندارد تصویری.

همچنین وجود نهاد‌های ارزشی که به موازات آثاری در حوزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تولید می‌کنند به ضرر سینمای دفاع مقدس تمام شده است؛ چرا که سیاست‌گذاری‌های کلانی صورت نمی‌گیرد تا تار و پود این سینما را از مشکلاتی که درگیر آن است، رها کند.

این مقدمه بهانه‌ای شد تا گفت‌وگویی با «جبار آذین» از منتقدان و مدرسان سینما انجام دهیم تا آسیب‌های سینمای دفاع مقدس را آسیب‌شناسی مختصری کرده باشیم. قسمت اول این گفت‌وگو را در اینجا و قسمت دوم آن را در ادامه می‌خوانید:

دفاع‌پرس: وقتی به سینمای هالیوود نگاه می‌کنیم می‌بینیم که سینماگران آنجا در خدمت سیاست‌های کلی آمریکا هستند و فیلمسازانی مانند اسپیلبرگ همان چیزی را می‌سازند که سیاستمداران آمریکایی می‌خواهند، اما در ایران چنین نیست؛ سینماگران اغلب سیاست‌زده هستند تا آنکه در خدمت سیاست‌های نظام اسلامی باشند، چرا چنین اتفاقی می‌افتد و فیلمسازان و سینماگرانی مانند «ابوالقاسم طالبی»، چون در خدمت ارزش‌های نظام کار می‌کنند مورد هجمه قرار می‌گیرند؟

در آمریکا جریان فیلمسازی در خدمت حاکمیت آمریکاست. فیلمسازان نمی‌توانند خارج از سلطه هالیوود فیلم‌های جهانی تولید کنند و روشن است که سیستم هالیوود زیر نگاه صهیونیست‌ها اداره می‌شود. تمام کسانی هم که در دستگاه هالیوود فیلم می‌سازند باید در همین مسیر گام بردارند. در کنار این جریان، جریان‌های خُرد دیگری از سینما در آمریکا وجود دارند که در آن فیلم‌های متفاوتی تولید می‌شود. فیلمسازانی که در این فضا کار می‌کنند در مقابله با جریان اصلی آمریکا قرار دارند، اما آن‌ها نیز نمی‌توانند بیش از حد مجاز از آزادی‌های محدود سیاسی بهره ببرند. در واقع فعالیت‌های آنان نباید در تعارض با سیاست‌های آمریکا قرار گیرد.

اما در ایران به دلیل اینکه از منظر سیاسی و اجتماعی شفافیت‌هایی صورت نگرفته است، برخی از مسائل بدون دلیل مخفی مانده از همین رو همگام با تغییرات اجتماعی و سیاسی متاسفانه جبهه گیری‌هایی بوجود می‌آید و اصحاب فرهنگ و هنر واکنش‌هایی نشان می‌دهند که به نفع نظام اسلامی نیست. ما تولیدی نداریم که بشود آن را به معنای واقعی کلمه هم‌جهت با ارزش هایمان دانست. بخش‌های زیادی از کشور به خاطر نبود کارشناس و ناکارآمدی برخی مدیران سیاسی و فرهنگی دچار آشفتگی‌های موجود شده که تاثیر آن در سینمای ایران نیز مشهود است. این آشفتگی‌ها سبب می‌شود آشفتگی‌ها سبب گل‌آلود شدن آب می‌شود تا جریان‌های خاصی از آن ماهی خود را صید می‌کنند. کسانی هم که می‌خواهند با وفاداری به آرمان‌های انقلاب و ارزش‌های جامعه فیلم‌های سلامت بسازند همان جریان خاص مانع می‌شود و روی خوشی به این سینماگران نشان نمی‌دهند. به خاطر همین است که در جشنواره‌ها مورد هجمه قرار می‌گیرند.

مثلا جشنواره مقاومت به وجود آمد که آثار فیلمسازانی که مورد بی اعتنایی و بی توجهی قرار گرفته‌اند دیده شود. البته خود جشنواره مقاومت هم به خاطر بسیاری از کوتاهی‌ها نتوانسته به اهداف والای خود دست پیدا کند. بدیهی است که نگاه‌های سیاسی باعث می‌شود که فیلمسازان ارزشی دیده نشوند. ممکن است فیلم‌های جریان ارزشی در ساختار خود دارای اشکلاتی باشند، اما این مجوزی برای زیر سوال بردن فیلم‌ها نمی‌شود. متاسفانه ارزش‌های سینمایی، به خاطر نگاه سیاسی فیلمسازان ارزشی نادیده گرفته می‌شود. اگر غیر از این بود می‌بایست در انتخاب آثار سینمایی در جشنواره‌ها مباحث تکنیکی و فنی سینما حرف اول را می‌زد نه نگاه سیاسی غالب برخی مدیران که بانی برگزاری جشنواره‌های متعدد در کشور هستند. آن‌ها به جای تعامل فرهنگی برخورد سیاسی می‌کنند. سینماگرانی که می‌خواهند تولیدات انقلابی داشته باشند مورد توجه قرار نمی‌گیرند. اما فیلم‌های بازاری و نازلی روی پرده می‌رود که با آرمان‌های انقلاب تناسب ندارند، ولی مورد عنایت بخشی از صاحب‌منصبان سینما قرار می‌گیرند که با حمایت مالی آن‌ها تولید شده و با تبلیغات گسترده‌شان در جدول اکران قرار گرفته‌اند. این مسئله پاشنه آشیل سینما ایران است و باید فکری به حال آن کنیم.

دفاع‌پرس: جریانی که با آرمان‌های انقلاب تناسبی ندارد دارای مانیفستی است که آن را مو به مو اجرا می‌کند هم پول دارد و هم قدرت و به اتکای آن جریان فرهنگی کشور را در دست گرفته‌. ممکن است تعداد آن‌ها کم باشد، ولی صدای بلندی دارند مثلاً ما بازیگرانی داریم که هم در فیلم‌های ارزشی بازی می‌کنند و هم در فیلم‌های جریان غالب  اما وقتی با آن‌ها صحبت می‌کنیم می‌بینیم علاقه ذاتی به انقلاب و ارزش‌های اسلامی دارند، ولی برای آنکه بمانند مجبورند آن را کتمان کنند.  بعنوان مثال مسئله‌ای که برای «امین حیایی» به خاطر بازی در «قلاده‌های طلا» به وجود آمد یک نمونه آن است. مشکل این است که ما برنامه‌ای برای مقابله با این جریان نداریم. آنها در سخن ادعای هنر برای هنر دارند اما در عمل رقبا را از حیز حیات ساقط می کنند، و هر چه جلوتر می‌رویم متاسفانه آن‌ها صریح‌تر موضع خود را نسبت به انقلاب مشخص می‌کنند،  این درد را چگونه باید درمان کرد؟

این مواردی که اشاره کردید معلول است و باید علت آن را پیدا کرد تا بتوان راهکار آن را ارائه داد. مهمترین کار ما هم این است که آسیب شناسی کنیم و به دنبال یک راه حل اساسی باشیم. این که اوضاع آشفته است و سینمای ما از مسیر انقلابی و ارزشی خود خارج شده است باید ریشه یابی شود. اگر ما در رسانه ملی و در سینمای ایران کمتر شاهد آثاری هستیم که انتظار داریم به دلیل این است که فیلمسازان، مناسبات اجتماعی مردم خود را نمی‌شناسند. سینمای ایران با توجه به همه معضلاتی که دارد نیازمند معماری نوین و البته معماران جدید است. سیستم آشفته در سینمای کشور فرسوده است و نیازمند یک نوزایی هستیم.

مدیران فرهنگی ما عملکرد مثبتی نداشتند از طرفی نهاد‌ها و سازمان‌های مختلفی پدید آمده‌اند تا سینمای ایران را از بحران نجات دهند، اما به دلیل عملکرد غلط‌شان چندان به کار سینما نیامدند. به وجود آمدن این سازمان‌ها نتیجه شرایط خاصی است که این شرایط خاص ارتباطی با آرمان‌های انقلاب اسلامی ندارد. متاسفانه سازمان سینمایی وزارت ارشاد نتوانسته فضایی ایجاد کند تا فیلم‌های ارزشی تولید شوند. سینمای رسمی ایران موضع مشخص و روشنی ندارد. اختلافات داخلی مدیران فرهنگی و سینمایی دلیل دیگر وضعیت موجود است. ایجاد سازمان سینمایی نتیجه کارشناسی اشتباه صاحب‌نظران بود و مسلماً خروجی آن نیز نمی‌تواند مثمر ثمر باشد.

اعمال نظر دستگاه‌های سیاسی و جناحی دلیل دیگری است بر ناکارآمدی سازمان سینمایی و سایر نهاد‌های مرتبط با آن. همچنین ما در انتخاب مدیران دستگاه‌های فرهنگی اشتباه عمل کردیم. وقتی یک فرد سیاسی متولی امور فرهنگی می‌شود نتیجه رقم خوردن این شرایطی است که می‌بینیم. چهره‌های سیاسی نباید متولی امور فرهنگی شوند، طبیعی است که چنین چهره‌هایی به دنبال اعمال نظر‌های شخصی خود هستند و نه آنکه فرهنگ انقلابی اسلامی را ارتقا دهند. آن‌ها مبادرت به ایجاد شرایطی می‌کنند که فضای فرهنگی را سیاست‌زده می‌کند. مسلما اصحاب فرهنگ و هنر به مقابله با آن اقدام می‌کنند. ظاهراً قرار نیست در جهت تعالی فرهنگ جامعه قدمی برداشته شود، عمده دلیل آن هم این است که نیروی غالب می‌خواهند اهداف سیاسی منتسب به جناح خود را پیش ببرند و سینما را به خدمت آن بگیرند، مسئله آن‌ها فرهنگ و هنر نیست.

در کنار مسئله سیاست، مسئله اقتصاد هم مطرح می‌شود یعنی سیاسیون برای رسیدن به مقاصد خود از منابع مالی استفاده می‌کنند. ورود برخی پول‌ها به جریان فیلمسازی سبب می‌شود اوضاع نابسامان فعلی به وجود بیاید. یعنی سرمایه گذاری روی آثاری صورت می‌گیرد که در جهت اغراض سیاسی عده‌ای خاص است. وقتی در دورهمی‌ها و میهمانی‌ها به وضعیت پوشش‌ها نگاه می‌کنیم می‌بینیم که متاسفانه با فرهنگ اسلامی ما فاصله زیادی دارند و در واقع نوعی تبلیغ پوشش غربی است. نکته دردآور دیگر این است که برخی از مدیران سینمایی و فیلمسازان دارند برجام را هم به سینما می‌کشانند. مثلا در جشنواره بین‌المللی فیلم فجر مهمانانی از کشور آمریکا دعوت می‌شوند تا به اصطلاح سطح استاندارد جشنواره را بالا ببرند و در پایان جشنواره نیز مهمان مورد نظر را با هدایای ویژه از صنایع دستی ایران به کشور خود بدرقه می‌کنند. اینجا این سوال مطرح می‌شود که حقیقتا دستاورد برگزاری چنین جشنواره‌هایی و آمدن مهمانان خارجی آن چیست؟ چه چیزی عاید سینمای ایران می‌شود؟ دلیل اصلی این است که می‌خواهند ارتباطات و تفکرات برجامی را هم در سینمای ایران پیاده کنند.

البته نیرو‌های ارزشی هم مشکلات خود را دارند. متاسفانه در بین این عزیزان وحدت نظر و رویه وجود ندارد و هر کدام به راه خود می‌روند. اگر هدف خدمت به مردم است و می‌خواهیم آثار ارزشی تولید کنیم چرا باید با موازی کاری کنیم و با عدم وحدت، فضایی ایجاد کنیم که جریان مخالف فرصت عرض اندام داشته باشد؟ پراکندگی نیرو‌های ارزشی عمده دلیل آشفتگی سینمای ارزشی است.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها