گروه حماسه و جهاد دفاعپرس- میثم بشیرنژاد؛ غالب پدران و مادران شهدای دوران مقدس به خاطر کهولت سن و بیماری، جان به جانآفرین تسلیم میکنند و گاه این حسرت را برای ما به جا میگذارند که کاش تا بودند از وجودشان بهتر و مفیدتر استفاده میکردیم.
رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها در دیدار با خانواده شهدا فرمودهاند که اجر شما کمتر از شهادت نیست؛ و در این میان پدر و مادران شهدا به مثابه برگهای درخت پر بار ایثار و مقاومت هستند که یکی پس از دیگری فرو میریزند.
پدران و مادران شهدای افتخارآفرین، گنجهای معنوی هستند که با کولهباری از تجربه و خاطرات تلخ و شیرینشان یکی پس از دیگری از میان ما میروند و به فرزندان شهیدشان میپیوندند.
به گفته مسئولان بنیاد شهید و با استناد به آمار و ارقام موجود، عملا تا چند سال آینده، همان چند درصد باقیمانده از پدران و مادران شهدا که اکنون در قید حیات هستند را نیز از دست خواهیم داد. هرچند مرگ و زندگی دست خداست و کسی نمیتواند در این خصوص ادعا داشته باشد که تا چه زمانی زنده میماند، ولی باید پذیرفت که فرصتها مانند برق و باد میگذرند و توفیق همنشینی با والدین شهدای دفاع مقدس دائمی و طولانی نخواهد بود.
داشتن فرزند بزرگترین موهبتی است که خداوند به بندگانش میدهد و اینکه پدر و مادری با همه سختیها فرزندشان را بزرگ میکنند و در اوج جوانی که هزاران آرزو و امید را برای او و خودشان متصورند، ولی به خاطر مصلحت و دفاع از کیان مملکت باید به سرنوشت دیگری راضی باشند، آسان نیست. امتحانی که برای پدر و مادران صبور این مرز و بوم در دوران دفاع مقدس اتفاق افتاد. بسیاری از مادران سه و چهار فرزندشان به همراه همسرشان شهید شدند و پدرانی که عصای پیریشان را در راه دفاع از این آب و خاک هدیه کردند. اما آنها هرگز خم به ابرو نیاوردند و با تأسی از ائمه و حضرت زینب (س)، جز زیبایی در حماسه کربلای جبههها چیزی ندیدند.
سخن گفتن در خصوص صبر و ایثار این عزیزان بسیار سخت است. آنها با همه عشق و علاقه ای که به فرزندان برومند خود داشتند. فراق ناباورانهای را تجربه کردند، فراقی که حتی برای بسیاری از آنها تا لحظه کوچشان از دنیا به وصل تبدیل نشد.
چه بسیار پدران و مادران شهدای گرانقدر بودند که در سرما و گرما با آمدن پیکرهای مطهر شهیدان به کشور، روزها و ساعتهای زیادی در خیابانها و کوی و برزن یعقوبوار چشم میدوختند و بغض میکردند تا خبری از یوسفشان به دست آورند، که اغلب دست خالی اما راضی به رضای پروردگار به منزل برمیگشتند، اما با این اوصاف امیدشان هیچ گاه ناامید نشد!
پدران و مادرانی که روزهای زیادی از صبحدم تا غروب چشم به در دوختند که خبری از عزیز و دلبندشان بشنوند و نشد. چه چشمهایی کمسویی که به تیغ پزشکی سپردند تا شاید کورسویی داشته باشند تا بلکه روزی به کارشان آید و چشمشان به جمال جگرگوشهشان و یا حتی پیکر آنها روشن شود، اما نشد!
روزی نیست که خبر در گذشت پدر و یا مادر شهیدی را در رسانهها نشنویم و نبینیم و گاهی چه ساده از کنار این خبر میگذریم غافل از اینکه هر کدام از این عزیزان یک عمر امید و زندگی و چشم به راهی را با خود به آرامستان میبرند. و دریغ از اینکه جز خودشان کسی حالشان را درک نکرد.
کاش رفتار و احترام به خانواده شهدا مخصوصا پدران و مادران شهدای گرانقدر بسنده کردن به یک پیام تسلیت برای آنها و ابراز همدردی با خانواده هایشان نباشد. سینه پردردشان مملو از غزلهای انتظار و امید بوده و هست. دلجویی کردن ازاین عزیزان که تمام داراییهاشان را تقدیم دین و انقلاب اسلامی کردند کمترین کاری است که میشود برای آنها کرد.
کاش هنرمندان، نویسندهها و مستندسازهای ما در کنار پرداختن به زندگی شهدا به والدین شهدا و زندگی آنها بیشتر بپردازند چرا که شهدا در محیطی پرورش یافتند که نخستین مربیان و معلمان آنها، پدر و مادرهایشان بودند و در واقع الفبای سبک زندگی و مولفههای ایثار را در خانه آموختند.
باید در نظر داشت که جواب تحمل فراق و انتظار سالیان سال اسطورههای صبر و مقاومت را نباید فرداها با افسوس خوردن و حسرت بدهیم. داغ رفتن والدین شهدا حسرتی است که برای ما به جا خواهد ماند.
تا دیر نشده و فرصت از دست نرفته، چه خوب است به رسم ادب و احترام و پاسداشت، به والدین شهدا، سری بزنیم و از آنها عیادت و دلجویی کنیم که قطعا خیر دنیا و آخرت در صله رحم به ویژه آنهایی که به گردن ما حق فراوان دارند، است و این کمترین وظیفهای است که ما در قبال آنها میتوانیم داشته باشیم. البته مسئولان و متولیان امر باید در این خصوص پیشگام و پیشقدم باشند.
انتهای پیام/ 102