به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، تفاوتشان با دیگر شهدا به خاطر نوع نگاهشان است، شهدا اگر بر گمنامی حضور در جبهه اصرار دارند اما آنها به خوبی میدانند لحظه لحظه جنگی که در آن حضور دارند، سندی تاریخی است برای آنها که جنگ را از نزدیک ندیده و آن را لمس نکردهاند. برای همین است در کنار اسلحه نبرد، یا دوربین به دست گرفتند یا قلم تا بر عرصه حماسه مردان مجاهد قلم بزنند و روایتگر ایثار و گذشت انسانهایی باشند که از همه هستی خود برای رسیدن به حقیقتی بزرگتر دست کشیدند. خبرنگاران شهید شاید از این باب که در 2 جبهه جنگ سخت و جنگ نرم حضور داشتند جایگاه ویژهای دارند. خبرنگارانی که میتوانستند به واسطه رسالت خبری خود پشت جبهه به مخابره اخبار و رویدادها بپردازند اما ترجیح دادند خود نیز نقش آفرین میدانهای جهاد باشند.
در طول سالیان جنگ تحمیلی و بعد از آن خبرنگاران زیادی در عرصه خبررسانی به واسطه کار در شرایط سخت و دشوار و یا حضور در صحنههای جنگی و عملیاتی به شهادت رسیدهاند. روز خبرنگار مصادف با روزی است که «محمود صارمی» خبرنگار و مسوول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی در مزارشریف افغانستان در جریان کشتار دیپلماتهای ایرانی در مزار شریف به شهادت رسید و روز شهادتش به نام روز خبرنگار نامگذاری شد. به مناسبت این روز نگاهی داریم به زندگینامه تعدادی از شهدای خبرنگار که در طی سالیان گذشته به شهادت رسیدهاند.
تخریبچی خبرنگاری که دومین شهید خانواده خود شد
شهید علی اکبر طحانی اهل شهریار و معلم آموزش و پرورش بود و در روزنامه کیهان به عنوان خبرنگار افتخاری کار میکرد. یکی از همرزمان شهید تعریف کرده است: «همیشه یک کیف کوچک دنبالش بود که درونش یک دفترچه ۴۰ برگ کاهی و یک عدد دوربین ۱۳۵ میلمتری قرار داشت که روی آن برچسب مؤسسه کیهان خورده بود. عکس هم که میگرفت سیاه سفید بود. هرکجا میرفتیم آخر روز مینشست و خاطراتش را ثبت میکرد. مثل خبرنگارها خیلی تند و خرچنگ قورباغه مینوشت که حتی بعد از نوشتن، خط خودش را به سختی میتوانست بخواند.
روز ۱۱ فروردین ۶۷ تعدادی از رزمندگان تخریبچی برای مینگذاری مقابل دشمن وارد منطقه «شاخ شمیران» شدند. علی اکبر هم با آنها بود. آن جا هم دنبال خبر و گزارش میگشت و بسیاری از مسائلی که برای ما عادی بود و از کنارش بیتوجه رد میشدیم او به دقت بررسی میکرد. دشمن از صبح زود آتش سنگینی برای پس گرفتن مواضعش بر سر ما میریخت و همه را کلافه کرده بود به طوریکه جرأت خارج شدن از سنگر را نداشتیم.
احتمال تلفات بالا بود و فرماندهان تصمیم گرفتند بچههای تخریب عقب بیایند و در یک فرصت دیگر مأموریتشان را انجام بدهند. تازه بچههای تخریب به مقر عقبه آمده بودند. وقت ظهر بود که هواپیماهای دشمن سر و کله شون پیدا شد. این هواپیماها برای بمباران عقبه واحدها و گردانها آمده بودند که یک راکت شیمیایی هم نصیب چادرهای بچههایتخریب لشکر ۱۰ سیدالشهداء(ع) شد و معلم و خبرنگار علیاکبر طحانی شهید دوم خانواده طحانی پرکشید.»
شهید مفقودالاثر، رهبر شهدای خبرنگار بود
غلامرضا رهبر از شهدای نام آشنای دوران دفاع مقدس گزارشگر صدا و سیما در جبهههای جنگ بود. به گفته بسیاری آهنگ خاصی در صدای رهبر بود که به گزارشهایش عمق خاص میبخشید. او نه فقط یک خبرنگار ساده که منبع موثقی برای برخی فرماندهان جنگ محسوب میشذ چنانچه محسن رضایی گفته است: «تا خبری توسط غلامرضا رهبر مخابره نمیشد از صحت آن اطمینان نداشتم.» او نقش مهمی در روحیه دادن به رزمندگان اسلام بود. بیژن نوباوه از خبرنگار باسابقه درباره شهید رهبر گفته است: «رهبر در عرصه تبلیغات بسیار توانا بود و به خصوص با سیستمی که در کار خودش داشت سبک آفرین بود. سیستم حماسهای و رسانهای خاصی داشت که در این سیستم توانست حرف اول را بزند و موفق عمل کند. با توجه به تسلطی که شهید رهبر بر منطقه داشت و بعدها با فرماندهان جنگ بسیار نزدیک شد و توانست اخبار جنگ را همانگونه که ضرورت آن زمان بود منتقل کند.»
شهید رهبر در 21 دی ماه سال 65 بعد از عملیات کربلای 5 به شهادت رسید ولی پیکرش هیچ گاه پیدا نشد و مفقودالاثر ماند.
کوچ دسته جمعی خبرنگاران
سقوط هواپیمای سی 130 از اتفاقات ناگواری بود که منجر به کشته شدن 94 سرنشین این هواپیمای باری نظامی شد. مسافران این هواپیما شامل تعدادی از خبرنگاران و نیروهای ارتش برای پوشش خبری رزمایش از تهران عازم بندرعباس و سپس عزیمت به چابهار بودند که هواپیما دچار آتش سوزی شد و با برخورد به ساختمانهای مسکونی 10 طبقه شهرک توحید سقوط کرد. از بین کشته شدگان این سانحه 40 نفر خبرنگار بودند که پیکرهای آنان در قطعه 50 گلزار شهدای بهشت زهرا (س) در قسمتی به نام شهدای رسانه به خاک سپرده شدند.
او نه تنها خبرنگار که یک رزمنده واقعی بود
صحنه جنگ 9 ساله سوریه شاهد حضور رزمندههایی بود که با خبردار شدن از حمله تکفیریها به خط اول جبهه مقاومت و تهدید حرم مطهر حضرت زینب (س) از خارج مرزهای سوریه خود را به این کشور رساندند. در این میان نیز حضور چند خبرنگار به چشم میخورد که «محسن خزایی» خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما در حین تهیه گزارش از منطقه عملیاتی حلب در 22 آبان ماه سال 95 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. به گفته آنهایی که شهید خزایی را از نزدیک میشناختند او عاشقانه در بین رزمندگان مقاومت گزارش تهیه میکرد و از حضور در خط مقدم ترسی به دل نداشت. او قبل از حضور در سوریه یکبار از کمین گروهک تکفیری در حادثه تروریستی تاسوکی نجات یافته بود. یکی از دوستان و نزدیکان شهید در سوریه نقل کرده است: «شهید خزایی فقط یک خبرنگار نبود، او در سالهای حضورش در سوریه در منطقه زینبیه که خیلی از نجات یافتگان مناطق دیگر به آنجا آمده بودند به دلیل کمک های بیدریغش شهرت یافت. هرکس که از شهید خزایی تقاضای کمک میکرد بی پاسخ نمیماند، او برای بچههای مدافعان حرم روضه میخواند و با کمترین امکانات مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را برگزار میکرد. محسن اگرچه خبرنگار بود و وظیفه نداشت که در عملیاتها مجروحان را جابجا و یا یاری کند اما او این کارها را انجام می داد و از اتومبیل خود هم برای انتقال مجروحان استفاده میکرد.»
انتهای پیام/ 141