به گزارش خبرنگار دفاعپرس از مشهد، کتاب «شهدفروش» روایتی داستانی بر اساس زندگی تخریبچی شهید «سعدالله شهدفروش» معروف به «جلال صلواتی» است.
این کتاب با عناوینی همچون «رفت و آمدهای مشکوک»، «فرمانده تخریب»، «درباره خودم»، «خبر آمد»، «پاشو بیا بنویس»، «پرواز»، «خواهرانه» و... به قلم «سید علیرضا مهرداد» به رشته تحریر درآمده و با حمایت معاونت فرهنگی و اجتماعی سپاه امام رضا (ع) توسط نشر ستارهها به زیور طبع آراسته شده است.
در بخشی از کتاب آمده است:
آقا جلال مشکل بچهها را واقعاً با صلوات حل میکرد. طرف میگفت مرخصی میخواهم، میگفت صلوات بفرست. میگفت مسئله روحی روانی دارم. میگفت صلوات بفرست. مشکل مادی دارم، صلوات بفرست. بعد هم به طرف حالی میکردند که کار کار جلاله و مشکلات حل شده!
یادم میآید یکی از بچهها که الان زنده است و نمیخواهم اسمش را بگویم، یک روز یقه جلال را گرفته بود و با حالت طلبکارانه و دعوا میگفت: «تو که کار همه را درست میکنی، چرا مشکل من رو حل نمیکنی؟ من که میدونم از دست تو برمیاد، پس چرا برای من کاری نمیکنی؟»
آقا جلال میگفت: «من چه کارهام؟ توسل به اهل بیت کن! برو پیش اولیاء! من چه کارهام؟» از چادر که بیرون آمدم، متوجه نزاع این بنده خدا با آقا جلال شدم. جلال دستانش پایین بود. یقه جلال را گرفته بود و دعوا میکرد. رفتم جلو و گفتم: «چه خبر؟ چه کارش داری؟» تا چشمش به من افتاد شروع کرد به گریه کردن! گفت:«حاج آقای آخوندی! این جلال کار همه رو راه میندازه، اما مشکل من رو حل نمیکنه! به همه لطف میکنه، جز به من!» گفتم: «امکان نداره! آقا جلال اهل این حرفا نیست.» بعد رو کردم به جلال و گفتم: «راست میگه؟» گفت:«حاجآقا چه کاری از من برمیاد؟ قرار بود که دعایی بکنم، مشکلاتش حل بشه! من که نباید بیام داد بزنم که بابا مشکل تو حل شد!»
آقا جلال حرفش را زده بود. من هم گرفتم، ولی طرف از بس ناراحت و داغ بود، متوجه نشد. به او گفتم: « شما یک مرخصی تو شهری بگیر. برو یک تلفن به خانه بزن، ببین اوضاع احوال چه طوره.»
خلاصه آن آقا رفت مرخصی! روز بعد دیدم شیرینی گرفته آورده. پشت تانکر، افتاده بود روی پای آقا جلال و معذرت خواهی: «ببخشید مشکل من حل شده بود و خودم خبر نداشتم.
به آقا جلال گفتم گفتم:«مسئله این ؟ آقا چیه؟»
آقا جلال گفت: «یک روز با اصغری و عباس حامدی و هاشم آراسته ایستاده بودیم. ایشون آمد و طرح مشکل کرد. تسبیح را درآوردم و پنج تا صلوات فرستادم. صلوات کار کرده، من کاری نکردم. باز هم اگه مشکل داره، بگه باز هم صلوات میفرستم. خودش هم صلوات بفرسته، حل میشه!»
من، ماشاءالله آخوندی، از آن روز اعتقادم به آقا جلال بیشتر شد.
کتاب «شهد فروش» در شمارگان یک هزار نسخه و در 220 صفحه با قطع رقعی و به بهای 23 هزار تومان در سال 1397 چاپ و منتشر شده است.
علاقهمندان میتوانند این کتاب را از کتابفروشیهای معتبر در سطح کشور و یا دفتر مرکزی نشر ستارهها در مشهد واقع در بلوار شهید فرامرز عباسی- خیابان بهاران- کوچه بنفشه 6- پلاک 39 تهیه کنند.
انتهای پیام/