به گزارش خبرنگار دفاعپرس از قم، نام شهید «امرالله قربانی» سالهای سال است که بر تارک حوزه دو مقاومت بسیج قم و شهدای روستای مِیَم بخش کهک قم میدرخشد؛ مسجد نبی اکرم (ص) خیابان طالقانی قم و حوزه دو و مناطق و روستاهای اطراف قم، از حضور این شهید عزیز به عنوان فرماندهای شجاع و پرتلاش و بااخلاص، خاطرههای نیک به یاد دارند.
شهید امرالله قربانی در سال ۱۳۳۸ در روستای «قلعه آقاحمید» در جنوب غربی شهر آستانه استان مرکزی به دنیا آمد، پدرش مرحوم «سیف الله» اهل روستای مِیَم بخش کهک قم و مادرش اهل آستانه بود. تا کلاس پنجم ابتدایی را در روستا خواند و سپس به اراک رفت. روزها کار میکرد و شبها درس میخواند. نقل است که از دستمزد کارگریش، برای بچههایی که وضع مالی خوبی نداشتند کفش و لباس تهیه میکرد.
جوان که بود، جلسه قرآن روستا را اداره میکرد. سال ۱۳۵۷ در سن ۱۸ سالگی جهت خدمت سربازی به لشکر ۷۷ مشهد اعزام شد و پس از آنکه حضرت امام دستور دادند سربازها پادگانها را ترک کنند، او به همراه تعدادی دیگر از پادگان فرار کرد.
شهید در دستنوشتههایش نوشته است: «حدود هفت ساعت دور از چشم افسران رژیم طاغوت در لاستیک تراکتور مخفی شده بودم». شهید قربانی پس از فرار از پادگان، لباسهای سربازی اش را به دفتر یکی از علما در مشهد مقدس تحویل داده با لباس ورزشی به شهرستان آستانه بر میگردد. او نخستین کسی بود که در دوران طاغوت عکس امام را به صورت علنی به منطقه آستانه برد. با حضور این شهید بزرگوار و تلاشهای خستگیناپذیرش، فعالیتهای انقلابی در منطقه اوج میگیرد.
در سال ۱۳۵۸ با ورود به سپاه پاسداران به عضویت سپاه قم در آمد. امرالله به علت فعالیتهای انقلابی و نیز علاقه ویژه خود، ارتباط وسیعی با دفتر علما پیدا میکند و به ویژه جذبه خاص حضرت امام (ره) وی را به سوی دفتر ایشان کشانده و در جرگه پاسداران حفاظت بیت حضرت امام (ره) قرار میدهد. به این ترتیب توفیق و سعادت همراهی با حضرت امام (ره) به مدت حدود سه سال در قم و جماران نصیبش میشود.
شهید قربانی در یادداشتهایش نظم و دقت امام (ره) را اینگونه توصیف میکند: «ما پستهایمان را با اعمال و رفتار دقیق حضرت امام (ره) تنظیم میکردیم». همجواری با حضرت امام (ره) و نفس مسیحایی وجود ایشان، جانی دوباره به او بخشید و لذا به نقاط دور و نزدیک و روستاهای اطراف قم میرود و از جبهه و امام و انقلاب و ارزشها برای مردم سخن میگوید.
خانواده، دوستان و همرزمان شهید در قم و منطقه چنین حکایت میکنند: در مدت حضور در فرماندهی حوزه، شبها نهج البلاغه را آموزش میداد، در رعایت بیت المال بخصوص استفاده از خودروی سپاه نهایت دقت را داشت، بارها دیده شده زائرانی از شهرهای مختلف بر مزار شهید در آستانه حاضر میشوند و از کرامات شهید سخن میگویند.
در سال ۱۳۵۹ به منطقه دهلران اعزام و مجروح شد. برای بار دوم در شهریور ۱۳۶۲ به منطقه گیلانغرب اعزام شد و مسئول محور شهید بهشتی این خط بود.
«اصغر اصغری» از همرزمان شهید قربانی روز شهادت این شهید عزیز را چنین روایت میکند: «صبح روز ۲۷ شهریور سال ۱۳۶۲، با یکدستگاه موتور سیکلت تریل به محور ما آمد. پرسیدم کجا بودی. گفت: با تعدادی از بچهها رفتیم غسل شهادت کردیم. گفتم: مگر چه خبره، عملیات که نیست؟ گفت: همیشه باید آماده شهادت باشیم. او به من چند نکته توصیه کرد و رفت»
و اینگونه بود که آن روز که مصادف با عید قربان سال ۱۴۰۳ هجری قمری بود، پس از ابلاغ گشت شناسایی از طرف فرمانده گردان در جبهه گیلانغرب و اطراف شهر فانقین عراق، شهید قربانی ماموریت را با موفقیت به انجام میرساند و هنگام بازگشت، به همراه صادقی و اکبری دو همرزمش بر اثر برخورد با مین به شهادت میرسند و بدین سان شهید امرالله قربانی به امر خدا در روز عید قربان، در مسلخ عشق قربانی شد و به معبودش پیوست.
در آستانه برگزاری نهمین یادواره مشق عشق در قم، یاد و خاطره شهید امرالله قربانی را گرامی میداریم و به روح مطهرش درود میفرستیم.
انتهای پیام/