به گزارش خبرنگار دفاعپرس از کرمان، شهید «رضا آگوش» يكم ارديبهشت 1345، در روستای بردسياه گوغر از توابع شهرستان بافت چشم به جهان گشود. وی تا پايان مقطع ابتدايی تحصيل كرد. به شغل خياطی مشغول بود و به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. سرانجام در هشتم مرداد 1362، در مهران بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد.
بخش هایی از وصیت نامه شهید «رضا آگوش» را مرور می کنیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
درود فراوان به اماممان خمینی روح خدا، بت شکن زمان و رسواگر طاغوتیان و درهم کوبنده ستمگران و جباران و با سلام به امت قهرمان همیشه در سنگرمان.
زمانی زندگی می کنم که برادران مسلمان فلسطینیم در زیر چکمه زورگویان فریاد برمی طلبند، دستشان به دعا بسوی خدا و نگاهشان بسوی من است، من چگونه نشینم و همچنان به خواب روم و این واقعیتها را نادیده بگیرم.
آخر ای پدر و مادر من مسلمانم و شما نیز به خاندان پیامبر عشق می ورزید، بیندیشید که من چگونه نشستنم را توجیه کنم و همانطور که تربیتم کرده اید و مرا در محیط گرم خانواده با معارف اسلام آشنا کرده اید و مرا در جو محیط گرم خانواده تربیت کرده اید.
درک خواهید کرد که راهی جز انتخاب شهادت سرخ علوی که امام حسین (ع) نیز فدای آن شده نداشتم، بنابراین به جبهه می روم برای بیرون راندن دشمن تجاوزگر و پس گرفتن زمینهای اشغالی، جبهه می روم برای اینکه امریکا نیاید و به جبهه می روم برای ظهور همه ارزشهای الهی و تداوم و استمرار آن.
اما من به خون شهید قسم می خورم که تا خون در بدن دارم از پای ننشینم تا صدامیان کافر را از خاک اسلام و اسلامیان بیرون برانم.
من هیچگونه آرزویی ندارم و در حال حاضر تنها آرزویم شرکت در جبهه و شهادت در راه الله است و بعد پیروزی اسلام.
مادرم، پدرم، برادران و خواهرانم اگر من شهید شدم شما نباید گریه کنید و ناراحتی کنید، شما خدا را شکرکنید. خواهرانم زینب وار راهم را ادامه دهید.
برادرانم راهم را ادامه بدهید، دست از امام خمینی برندارید و برای سلامتی ایشان دعا کنید، دست از جمهوری اسلامی برندارید و برای پیروزی رزمندگان اسلام دعا کنید. از تمام برادران و خواهرانم و مادرم و پدرم و دوستان و آشنایان می خواهم که مرا حلال کنند.
انتهای پیام/