به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، فیلم سینمایی «چ» نخستین فیلم بلند سینمای ایران در خصوص «شهید مصطفی چمران» با محوریت غائله شهر پاوه است که توسط «ابراهیم حاتمیکیا» کارگردان سرشناس سینما ساخته شد. این فیلم که تولید آن به سال 1392 برمیگردد در سی و دومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و شش سیمرغ بلورین این جشنواره را از آن خود کرد.
نشریه «سروقامتان» ویژه گرامیداشت سالروز شکست حصر پاوه فرصتی گفتوگو با حاتمیکیا پیرامون این فیلم را بازخوانی کرده است که در ادامه میخوانید:
«چ» درباره آدمهایی است که آنها را میشناسیم
فیلم «چ»، یک فیلم تاریخی است. فیلمی است درباره آدمهایی که آنها را میشناسیم؛ شهید چمران، اصغر وصالی و آدمهای دیگر. من باید به نوعی به مخاطب اطمینان میدادم که آنچه میگویم تا حدی به واقعیت نزدیک میباشد و رخ داده است. یعنی من براساس واقعه که رخ داده با مخاطب حرف میزنم. طبعاً میبایست عناصری را تا حد ممکن رعایت کنم تا این آرامش در مخاطب ایجاد شود چراکه فیلم تاریخی است.
هرکس برداشت خودش را در تاریخ چمران جستجو میکند
اما صحبت از این است که منِ حاتمیکیایِ فیلمساز که میخواهم از «شهید چمران» حرف بزنم و فیلم بسازم با شخص دیگری که میخواهد چنین کاری انجام دهد، آیا میتوانیم این دو اثر را در کنار هم انطباق دهیم؟ آیا من میتوانم دو روز از زندگی شهید چمران را روایت کنم و شخص دیگری آن را ادامه دهد؛ آیا این دو شبیه به هم خواهد شد؟ محال ممکن است و امکان ندارد. چراکه هر کسی برداشت، دیدگاه و نظرگاه و آنچه که دغدغه، مسئله خودش است را در تاریخ آقای چمران جستجو میکند و آن را برجسته میکند و چیزهایی را هم از بین میبرد و به روی خود نمیآورد و محلش نمیگذارد.
چمرانی که «هرکسی از ظن خود شد یار او»
آقای چمران نزدیک به پنج دهه زندگی کرده، اما من در فیلم «چ»، 48 ساعت از زندگی او را روایت کردم. چمرانی که «هرکسی از ظن خود شد یار او». یعنی انواع تحلیلها و تفسیرها از طیفهای مختلف نسبت به او وجود دارد. طیفهایی که قبلاً در آمریکا او را میشناختند و یا طیفهایی که بعداً در لبنان او را میشناختند و کسانی که در جریان انقلاب و جنگ با او آشنا شدند و هرکدام قطعهای از شهید چمران را طرح میکردند. من باید از همه این مسائل رد میشدم و میگفتم قطعه من نیز این فیلم است.
«چ» دغدغههای خودم است
میفهمم وقتی من چنین کاری میکنم، عدهای میپسندند و عدهای نمیپسندند. عدهای غمزهای میکنند و میپذیرند که این فیلم هم بد نیست؛ خوشبختانه برای فیلم چمران این اتفاق افتاد. با علم به اینکه «چ» دغدغههای خودم است و درحالی که من در سال 1392 با فاصله 30 سال، درباره چمرانی که تابستان 1358 این اتفاقات را دیده، فیلم میسازم آیا یاران او که حالا برای خودشان پیرمردانی شدهاند با من چه برخوردی میکنند. اصلاً آیا باید برای من مهم باشد و به آنها فکر کنم؟ دلم میخواست آنها با من همراه میشدند؛ بعضاً هم شدند و بعضاً نشدند، ولی دلم میخواست با نسل جدید هم حرف بزنم و بگویم من نیز چنین آدمی را تعریف میکنم.
فهم من از چمران همانقدر بوده که در فیلم نشان دادم
مقطعی از انقلاب که کشور دچار یک هرج و مرج و هر کس دنبال اسب خویش راندن و کار خودش بود. طوایف مختلف و طوفانهایی از حرکتهای جدایی طلبانه در ترکمن صحرا، آذربایجان، کردستان، سیستان و خوزستان وجود داشت و هرکسی سهم اش از انقلاب را طلب میکرد. من در «چ» میخواستم هم بحث سهم خواهیها و هم وجه ایرانی بودن چمران را طرح کنم؛ که بسیار برایم اهمیت داشت. «چ» یعنی من واقعاً یک قطعه از چمران را میگویم و نه همه او را؛ بقیه بیایند و «م»، «ر»، «ا» و «ن» او را بسازند. فهم من از چمران همانقدر بوده که در فیلم نشان دادم، اگر توانسته باشم به او نزدیک شوم.
او حتی دشمن خودش را در یک چیزهایی محترم میدانست
اینکه وقتی آقای چمران وارد شهر شد، آیا واقعاً با عدهای از ریش سفیدان شهر حرف زد یا نه؛ ممکن است نزده باشد. آیا او با حریف مقابل که حزب دموکرات بود، حرف زد یا نه، ممکن است واقعیت نباشد، اما تصور من از چمران به خاطر عناصری که از او میشناختم این بود که او باید وارد صحبت میشد چرا که او روحیه دموکراتیک و آزادی داشته است. او حتی دشمن خودش را در یک چیزهایی محترم میدانست؛ آدمی با این مختصات حتماً برای مردمی که در موقعیت کشته شدن قرار داشتند، با طرف مقابلش حرف و مذاکره میکرد. فیلم «چ» از این جهت دو بخش است؛ چمران در نیمی از فیلم برای صلح مذاکره میکند و در نیم دیگر آن چمران برای ایجاد صلح جنگ میکند و ما این دو پارادوکس را در فیلم مطرح کردیم.
مسئلهای مثل چمران حتی که سروصدایی ایجاد شد که او فعالیتهایی در بحث نهضت آزادی داشته و برای من خیلی مسئله بود که حالا در این ماجرا چمران کجا ایستاده و چه حرفی را میزند. بحثی که اصغر وصالی به عنوان یک انقلابی که شکنجهها شده، مطرح می کند و حالا آمده تا شاید انتقامی از موقعیتها بگیرد و با یک خشم انقلابی حضور پیدا کرده و با یک آدم دنیا دیده که چند پیراهن بیشتر پاره کرده و به یک آرامش رسیده و از چریک بودن به یک مدیر فیلسوف تبدیل شده است برخوردهایی دارد، چیزهایی بود که در این فیلم سعی کردیم از آن حرف بزنیم.
او همین شکلی بوده که در «چ» بازی شده
آنچه ما از چمران میشناسیم و از او تصویر داریم نشان دهنده آدم عجیبی است که در عین جمع بودن، تنهاست. او یک دپریشن فردی و تنهایی دارد؛ انگار که هر لحظه با خودش دیالوگ میگوید و ما برای نمایشی کردن آن، نمیتوانستیم جلوه بیرونی پیدا کنیم. عدهای که به چمران نزدیک بودند معتقد بودند که او همین شکلی بوده که در «چ» بازی شده، اما عدهای دیگر میگفتند ما تصور میکردیم که یک چریک قدرتمند را شاهد باشیم. چمران درام ما را حرکت میداد و قصه را به جلو میبرد، ولی لزوماً از جنس پهلوان رستم نیست که همه چیز را در اختیار داشته باشد بلکه رفتار او دانشی و معرفتی بود.
انتهای پیام/ 121