گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: آنقدر اعمال و رفتارش خوب بود که پاسدار نمونه شناخته و برای حفاظت از جان امام (ره) انتخاب شد، اما نپذیرفت. پسر عمهاش وقتی دلیلش را از او پرسید گفت «من یک نیروی رزمی هستم و وجود من برای جبهه بهتر است.»
متن بالا برگرفته از سخنان «فاطمه جلالی» همسر شهید یدالله سلیمانی است. آنها در سال ۱۳۵۹ با هم ازدواج کردند و ثمره این ازدواج سه فرزند است.
این همسر شهید در خصوص شهادت همسرش اظهار داشت: ارادت خاصی به حضرت سیدالشهدا (ع) داشت، طوری که همیشه آرزو میکرد مثل امام حسین (ع) شهید شود. عاقبت هم همینطور شد. تیر از پشت سر، گلویش را بریده بود. وقتی پیکر پاکش را دیدم، اصلا باور نکردم که شهید شده است. لبخند زیبایی بر لب داشت.
وی افزود: یدالله در عملیاتهای مختلف شرکت کرد و در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسید. وقتی شهید شد، سمیه چهار ساله، محمد سه ساله و احمد ۴۰ روزه بود. وقتی پیکر یدالله را به خانه آوردند، اهالی محل به استقبالش رفتند. غوغایی به پا بود. آنقدر یدالله آرام خوابیده بود که بچهها فکر کردند پدرشان خواب است. وقتی لباس خونی پدرشان را دیدند، هر دو بیهوش شدند.
جلالی با بیان این که شهید همیشه به من میگفت که فرزندانمان را طوری تربیت کن که رضایت خدا در آن باشد. همچنین آنها را با ائمه اطهار (ع) و قرآن آشنا کن که اگر چنین شود فرزندانمان موفق میشوند، تصریح کرد: تمام هدفم در زندگی تربیت صالح فرزندان شهید بود. با عنایت خود شهید، بچهها بزرگ شدند و در درس و زندگیشان موفق هستند. در این مسیر هر بار که به مشکلی برخوردم، به شهید توسل کردم. او خودش مشکلات را برایمان حل میکرد.
همسر شهید سلیمانی در پایان گفت: خدا را شکر که فرزندانم راه و هدف پدرشان را ادامه میدهند. امیدوارم که شهید هم از من و بچههایش راضی باشد.
انتهای پیام/ 131