به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، رحیم احمدی از فرماندهان سازمان پیشمرگان کرد مسلمان در دوران درگیریهای منطقه کردستان جزو مجاهدانی بود که در مقابل نیروهای کومله و دموکرات جنگید. وی در خاطرات خود از آن دوران و نقش زنان کرد در حمایت و همراهی با رزمندگان گفته است:
ما در بحث شکل گیری سازمان پیشمرگان مسلمان کرد نباید نقش زنان را نادیده بگیریم. بخشی از سازمان را زنان انقلابی و آزاده کرد تشکیل میدادند، هرچند حضورشان خیلی محسوس نبود، اما نحوه سازماندهی آنها و کارهایی را که انجام میدادند، امثال من که در آن زمان در سازمان مسؤولیت داشتم، میدانیم. ما در همان زمان باور کردیم و به این حقیقت رسیدیم که زنان هم به اندازه مردان میتوانند در این حماسهها نقش آفرین باشند.
در آن مقطع بیشترین اطلاعات مورد نیاز ما را جمعی از این خواهران مؤمنه جمع آوری میکردند. اطلاعات کاملا موثق و به روز و قابل استفاده. خطری که این خواهران برای نفوذ در بین گروهکها تقبل میکردند، خطر پذیریاش بسیار بالاتر از کاری بود که برادران پیشمرگ انجام میدادند. هستههای مخفی که این زنان تشکیل داده بودند، تجربه بسیار مثبتی بود که هم در آن زمان نقش خود را ایفا کرد و هم امروز و در آینده این تجربه میتواند کارساز باشد.
اکثر این خواهران امروز در قید حیات هستند و فرزندانی صالح و شایسته را تحویل جامعه دادهاند. این انسانهای متدین در آن زمان، به زحمت اداره خانواده را در غیاب شوهر عهده دار بودند، هم به طور مستمر در صحنه حضور داشتند و هم مسلحانه از خانه و خانواده خود دفاع میکردند.
در همین شهر سنندج، وقتی که گروهکها به منازل پیشمرگان حمله میکردند، در موارد متعددی فقط زنان بودند که مسلحانه دفاع میکردند هیچ وقت اجازه ندادند که حریم حرمت خانوادهشان توسط دشمن شکسته شود. نمونه بارز این حرکت همسر بنده است. من بارها به این حقیقت اعتراف کردهام که اگر تلاش و تشویقهای (صديقه خانم) نبود، قطعا نمیتوانستم مأموریتهای محوله را به نحو احسن انجام دهم. صديقه خانم در آن زمان مسلح بود و نه تنها در زمینههای مختلف همکاری میکرد و اطلاعات جمع آوری مینمود، بلکه مسلحانه از خانه و کاشانه ما نیز محافظت میکرد.
او بعضی وقتها همراه بنده در عملیات نیز شرکت میکرد. برای نمونه در عملیات روستای باباریز که یکی از عملیاتهای مهم پیشمرگان مسلمان بود و ضربههای جبران ناپذیری به ضدانقلاب زد، از لحظه اول تا پایان عملیات دوشادوش من و دیگر پیشمرگان جنگید و حضور حماسیاش در این عملیات به همه روحیه می داد.
این همسر مؤمن رزمنده بارها به تنهایی در دفع حمله و یورش ضدانقلاب به منزل ما چون شیر استقامت کرد تا اینکه در یکی از حملات دشمن بر اثر اصابت ترکش نارنجکی که به داخل خانه ما پرتاب شد، زبانش آسیب دید و دچار مشکل تكلم شده و سالهاست این رنج را بر خود هموار کرده و خم به ابرو نیاورده و هیچ وقت حتی برای یک لحظه از راهی که انتخاب کرده، نادم و پشیمان نبوده است.
من به همه مسؤولین توصیه میکنم در زمینه معرفی زنان رزمنده کردستان به مادران و دختران امروز، تلاش بیشتری بکنند، چون اصلاح یک زن در واقع اصلاح یک جامعه است.
زمانی که به اتفاق دیگر همفکران به کرمانشاه مهاجرت کرده بودیم، گروهکها وارد منزل ما شده و آن را بازرسی کرده بودند. وقتی به هیچ سند و مدرکی دسترسی پیدا نکرده بودند، تمام حبوباتی را که در منزل داشتیم، با هم مخلوط کرده و همسرم را مجبور کرده بودند آنها را مجددا از هم تفکیک کند و ایشان ساعتهای متوالی نشسته بود و این کار را انجام داده بود!
انتهای پیام/ 141