به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، در تاریخ پس از انقلاب از غائله کردستان گرفته تا جنگ تحمیلی مردم همواره دوشادوش سربازان و نظامیان در حفظ کیان و دفاع از کشور پیشقدم بودند. در ماجرای کردستان که گروهکهای ضد انقلاب کومله و دموکرات با ایجاد آشوب و درگیری در مناطق کردنشین ایران سعی در تضعیف قدرت ایران داشتند، مردم مسلمان و انقلابی کردستان در کنار نیروهای پاسدار با تشکیل گروه پیشمرگان کرد به مبارزه با این گروهکها پرداختند.
داریوش چاپاری از نیروهای پیشمرگ کرد مسلمان در خاطراتش از روزهای جنگ در با ضد انقلاب در کردستان از یکی از مبارزین به نام آن روزها یاد کرد که ماجرای آن را در ادامه میخوانید.
کمتر کسی هست که سنندجی باشد و عبدالله جمارانی را نشناسد. عبدالله از مبارزینی بود که حکومت پهلوی از او به ستوه آمده بود. سالها زندان حکومت را تجربه کرد و تحت سختترین شکنجهها قرار گرفت اما هیچ وقت تسلیم نشد.
ایشان به حدی از شاه و حکومتش بیزار بود که هیچ وقت اسکناسهایی را که عکس شاه بر روی آنها بود به گونهای تا نمیکرد که چشمش به عکس او بيفتد، بلکه بر عکس تا میکرد. شخصیتی این چنین که سالها با حکومت پهلوی جنگیده بود، به خیل پیشمرگان پیوست. چون تمام تلاش او حفظ دستاورد ارزشمندی بود به نام انقلاب اسلامی که خداوند به ملت ایران کرامت کرده بود. برای دفاع از این عطيه الهی سلاح به دوش گرفت و مردانه در میدان شرافت، خون سرخش را نثار درخت تناور انقلابش کرد.
در ایامی که گروهکهای مختلف بر شهر سنندج حاکم شده بودند، با اینکه مدارس در یک مدت به ظاهر فعالیت میکردند، اما از آموزش رسمی در آنها خبری نبود. گروهکها مدارس را به محل طرح و تبلیغ ایدههای مختلف خود تبدیل کرده بودند و از این جهت ضربات سنگینی بر پیکره نظام تعلیم و تربیت زدند و در عین حال موجبات انحراف و اغوای جوانان را نیز فراهم کردند و این کار بر مردم بسیار گران میآمد.
زمانی که شهر سنندج توسط رزمندگان اسلام از چنگال گروهکها رهایی یافت، مدارس کاملا تعطیل شده بودند و نظام آموزشی دچار از هم گسیختگی کامل شده بود. عدهای از معلمین به خاطر وابستگی به گروهکها و بعضا اقدام مسلحانه علیه نظام گریخته بودند و در مجموع وضعیت بسیار اسف بار بود.
هنگامی که مسؤولين و فرماندهان دور هم نشستند تا وضعیت شهر را از ابعاد مختلف سروسامانی بدهند، شهید ناصر کاظمی اولین کسی بود که بیشترین دغدغهاش مربوط به مسائل آموزشی و وضعیت تحصیلی فرزندان این دیار بود و تصمیم گرفت به هر شیوه ممکن بازسازی نظام از هم گسیخته آموزشی کردستان را به سرانجام برساند و بار دیگر دانش آموزان را به گرد شمع وجود معلمین جمع کند.
در آن فضا عهدهدار این کار شد و با تحمل سختیها و مشقاتی که هیچ گاه قلم را یارای بیان آن نیست، توانست در مدتی نه چندان طولانی، نوای آموختن علم را در فضای مقدس و پاک مدارس طنین انداز کند. ایشان در آن زمان و در آن شرایط بحرانی تمام تلاشش این بود که کردستان باید از نظر فرهنگی توسعه پیدا کند، چرا که علت بخش اعظمی از آنچه را که در آن برهه اتفاق افتاده بود، ناشی از عقب ماندگی علمی و عدم توسعه فرهنگی منطقه می دانست.
انتهای پیام/ 141