به گزارش دفاع پرس، آذرماه سال 60 در حالی که هنوز چند ماه از شروع سال دوم جنگ تحمیلی نگذشته بود نیروهای سپاه، ارتش و ژاندارمری دست به انجام عملیات «مطلعالفجر» در غرب کشور برای آزادسازی مناطق تصرفشدهای مثل ارتفاعات شیاکوه و برآفتاب زدند. دو روز پس از انجام این عملیات، رزمندگان در همان منطقه عملیات «امیرالمؤمنین» را با هدف فریب دشمن برای موفقیت هرچه بیشتر در عملیات «مطلعالفجر» انجام دادند. عملیاتهایی که با توجه به توان آن روزهای نیروهای مسلح، به سختی انجام میشدند. اسدالله احمدی از رزمندگان و راویان دفاع مقدس که شناخت خوبی از جبهههای مناطق غرب و همچنین این دو عملیات دارد، دقایقی با ما همکلام شد تا مطلعالفجر و امیرالمؤمنین را مروری دوباره کنیم.
در آذرماه سال 1360 نیروهای ایرانی در فاصله کوتاهی در منطقه غرب دست به انجام دو عملیات «مطلعالفجر» و «امیرالمؤمنین» زدند. گفتوگویمان را به دلیل کمبود اطلاعات از عملیات «امیرالمؤمنین» شروع کنیم. چه دلایلی باعث شد تا ما به فاصله دو روز از عملیات «مطلعالفجر»، عملیات «امیرالمؤمنین» را انجام دهیم؟
ما در بیستم آذر عملیات مطلعالفجر را شروع کردیم و دو روز بعد در 22 آذر عملیات امیرالمؤمنین اجرا شد. عملیات امیرالمؤمنین پشتیبان عملیات «مطلعالفجر» بود. یعنی یک عملیات ایذایی و کوچک برای پشتیبانی از عملیات اصلی که همان مطلع الفجر باشد در شمال شرق سرپل ذهاب در منطقه ریجاب انجام شد تا دشمن فریب بخورد و بخشی از توان و توجهاش از محور اصلی عملیات منحرف شود. نیروهای عملکننده از نیروهای بومی منطقه بودند که تحت پوشش سپاه ریجاب به فرماندهی حاج طهماسبی وارد عمل شدند. نیروهای عملکننده در اولین لحظاتی که عملیات شروع میشود موفقیتهایی کسب میکنند ولی در ادامه با کمبود امکانات و نبود پشتیبانی لازم مجبور به عقبنشینی میشوند. نیروها در حد همان انجام یک عملیات ایذایی کارشان را انجام دادند. منطقه این عملیات ارتفاعات چناره و گاومیشان بود و هدف بیشتر فریب دشمن بود. عملیات در حد تبادل آتش با دشمن میماند و درگیری سختی به وجود نمیآید. عملیاتهای ایذایی بیشتر هدفشان پرت کردن حواس دشمن و گرفتن تلفات از طرف مقابل است.
آیا ارتفاعاتی که روی آنها عملیات انجام شد برای دو طرف موقعیت استراتژیکی داشت؟
این منطقه قبل و بعد از جنگ جزو مناطق ناامن به شمار میرفت. حساسیتش به این دلیل بود که به ارتفاعات دالاهو وصل میشد و در نهایت میتوانست گردنه پاتاق را ببندد. البته این ارتفاعات از هم فاصله دارند ولی میتوان این فرض در نظر گرفت که اگر دشمن ارتفاعات منطقه ریجاب را میگرفت قادر به تصرف آن مناطق هم میشد. بعد از جنگ هم همین نیروها در منطقه میمانند و امنیت آنجا را تأمین میکنند. خیلی نمیتوان روی استراتژیک بودن منطقه تأکید کرد ولی در آن منطقه ارتفاعات مهمی بوده است.
پس باید گفت دو عملیات مطلعالفجر و امیرالمؤمنین مکمل هم بودهاند؟
هدف عملیات مطلعالفجر آزادسازی بود و عملیات امیرالمؤمنین در راستای همین عملیات برای تجزیه توان و فرماندهی دشمن انجام میشود. این عملیات میخواست به رزمندگانی که درعملیات مطلعالفجر بودند فرصتی دهد تا بتوانند به اهدافشان برسند و دشمن نتواند از مناطق نزدیک که همان منطقه عملیاتی امیرالمؤمنین بوده پیشروی کند. در یک جمعبندی کلی باید گفت که عملیات «امیرالمؤمنین» به منظور پشتیبانی از عملیات مطلعالفجر و برای جلوگیری از انتقال نیروهای احتیاط دشمن به منطقه عملیاتی مطلعالفجر انجام شد. برای تشریح عملیات امیرالمؤمنین باید به عملیات مطلعالفجر اشاره کرد. عملیات مطلعالفجر در آغاز با موفقیت اولیه انجام شد ولی در ادامه در بعضی مناطق ناموفق بودیم. رزمندگان مصر بودند که اهداف تصرف شده را حفظ کنند و به منظور جلوگیری از فشار دشمن عملیات «امیرالمؤمنین» انجام شد تا ذهن و فرماندهی دشمن را به خودش مشغول کند و هم از انتقال نیروهای احتیاط جلوگیری کند.
رزمندگان توانستند در عملیات «مطلعالفجر» به اهداف تعیینشده برسند و آیا برایمان یک عملیات موفقیتآمیز بود؟
عملیات «مطلعالفجر» دو هفته به طول انجامید. ابتدا موفقیتهای خوبی کسب کردیم ولی در ادامه ناهماهنگیهایی که به وجود آمد باعث شد نیروها به عقب برگردند. مقاومتهای رزمندگان روی شیاکوه در آن زمان زبانزد بود و رزمندگان حماسه آفریدند و ایثار کردند و در آخر به عقب برگشتند. این عملیات دو محور اساسی داشت که شامل سرپل ذهاب و گیلانغرب میشد. غلامعلی پیچک هم از محور سرپل ذهاب میآمد که دشمنان در تنگه «کورک» او را مورد هدف قرار میدهند و شهید میکنند. قبلا وقتی عملیاتهای آزادسازی طراحی شد تحت عنوان راه کربلا یا طرح کربلا بود. طرح عملیاتی مطلعالفجر با نام راه کربلا شماره گرفته بود. ممکن است در برخی اسناد نام عملیاتها هم اینگونه آورده شود.
عملیات «مطلعالفجر» در تقسیمبندی عملیاتها چه رتبهای دارد؟
در جنگ ما عملیاتهای بزرگ، متوسط، محدود و ایذایی داریم. هدف و منطقه عملیات در کنار تعداد نیروهای عملکننده و نتایجی که به دست میآمد مشخص میکرد چه عملیات بزرگ، محدود یا متوسط است. البته استاندارد خاصی برای تعریف این رتبهبندی وجود ندارد و متغیرها متفاوت است. مطلعالفجر به لحاظ وسعت منطقه و تعداد نیروهای شرکتکننده و اهداف عملیات جزو عملیاتهای متوسط و محدود است. گرچه در محدوده تاریخی خودش عملیاتی بزرگ به شمار میرفت. اگر ما این عملیات را از زاویه دید آن روز نگاه کنیم در آن مقطع عملیات بزرگی محسوب میشود ولی در طول دفاع مقدس و در مقایسه با دیگر عملیاتهای بزرگ، عملیاتی محدود و متوسط به حساب میآید.
عملیاتهای متوسطی چون مطلعالفجر در طول دوران دفاع مقدس چه تأثیری بر روند جنگ و انجام عملیاتهای بزرگ داشتهاند؟
این عملیاتها را میتوان از زاویههای مختلف بررسی کرد. اگر ما موضوعی تحت عنوان کادرسازی در جنگ داشته باشیم میبینیم کسانی که قبل از جنگ و در مناطق ناامنی مثل کردستان حضور داشتهاند کادرهای اصلی، حساس و توانمند دفاع مقدس میشوند. حاج احمد متوسلیان، شهید همت، خرازی و رحیم صفوی کسانی بودهاند که با استفاده از تجربه قبل از جنگشان، فرمانده عملیاتی میشوند. همانطور که جنگ کردستان در ساخته شدن کادرهای زیادی نقش اساسی داشت عملیاتهای محدود هم همین نقش را ایفا میکرد. مثلاً اگر حضور در کردستان را دوره ابتدایی فرض کنیم عملیاتهای محدود دوره راهنمایی و دبیرستان میشوند. یعنی ما در کردستان یاد گرفتیم چطور از زمین استفاده کنیم و از آن علیه دشمن بعثی بهره ببریم. در عملیاتهای محدود یاد گرفتیم چطور دشمن را شناسایی کنیم و جناحمان را بپوشانیم و چطور برای هر قدم، طرح داشته باشیم. نتیجه این شد که بتوانیم عملیاتهای بزرگ را به خوبی طراحی و اجرا کنیم. آنچه نیروها و فرماندهان ما به دست آوردند در صحنه عمل بود و با تجربه به همه چیز رسیدند. برخلاف خیلی از ارتشهای جهان که فقط تئوری یاد میگیرند فرماندهان و رزمندگان ما قبل از اینکه تئوری را بیاموزند عمل کردند و با آزمون و خطا تجربیات را کسب کردند و در طول جنگ هم آن را نشان دادند.
نویسنده : آرمان شریف، روزنامه جوان
انتهای پیام/