نگاهی به نقش آیت‌الله شهید مدنی در دوران دفاع مقدس؛

بوسه نماینده امام به دست رزمندگان اسلام/ خشم بنی‌صدر از تلاش شهید مدنی برای شکست محاصره سوسنگرد

آیت‌الله شهید مدنی در دیدار با یکی از رزمندگان اسلام که با توپ ضدهوایی یکی از هواپیماهای رژیم بعث را در فضای تبریز سرنگون کرده بود، به عنوان نماینده‌ امام بوسه بر دستانش زد و کمال تواضع خود را نشان داد.
کد خبر: ۳۶۳۴۷۵
تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۶ - 25September 2019

به گزارش دفاع‌پرس از آذربایجان شرقی، آیت‌الله سیداسدالله مدنی، امام جمعه وقت تبریز از جمله افرادی بود که با حضور پررنگ در جبهه‌های حق علیه باطل و حضور مکرر در پشت جبهه، به رزمندگان اسلام قوت قلب می‌داد و آنان را به مقاومت علیه رژیم متجاوز تهییج می‌کرد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در این رابطه خاطره جالبی نقل می‌کنند. ایشان می‌فرمایند: «در ایامی که سوسنگرد در یکی از دفعاتی که آزاد شده بود ـ و بعد البته اشغال شد ـ  بنده اهواز بودم و می‌خواستم به سوسنگرد بروم. لباس نظامی به تنم بود. در این بین دیدم که آقای مدنی از تهران به دنبال ما به اهواز آمده بودند. گفتند: «کجا می‌روید؟ گفتم: «سوسنگرد می‌رویم». گفتند: «من هم می‌آیم». ایشان را هم همراه خود برداشتیم و رفتیم سوسنگرد. نماز ظهر [را] آنجا خواندیم و من قدری صحبت کردم. خوب طبعاً من فارسی حرف می‌زدم و نمی‌توانستم نطق عربی از حفظ بکنم. به‌خصوص، آن‌هم با لهجه‌ عموم مردم آن منطقه. ایشان گفتند: «من با مردم حرف می‌زنم؛» و منتظر نشد؛ چون بعد از اینکه من صحبت کردم جمعیت متفرق شد. ایشان رفت بین مردم و یک وقت دیدم جماعت عظیمی از زن و مرد را دور خودشان جمع کرده با لهجه‌ عربی حرف می‌زنند. یک سخنرانی گرم حسابی آنجا کرد که مردم را به هیجان آورد.»

علاوه بر آن، همواره به دیگر مناطق خوزستان هم سر می‌زد و از نزدیک با رزمندگان اسلام دیدار می‌کرد. او با توجه به موقعیت و محبوبیتی که در شهرهای همدان و خرم آباد، به علت اقامت طولانی‌مدت خود داشت، به آن شهرها نیز سفر می‌کرد و ضمن دیدار با مردم آن شهرها آنان را به مقاومت در مقابل رژیم بعث فرا می‌خواند. او همواره با لباس پاسداری در جبهه‌های حق علیه باطل حضور پیدا می‌کرد و تأکید می‌نمود که من به این لباس پاسداری افتخار می‌کنم.

شهید مدنی همواره در شوق عزیمت به جبهه‌های حق علیه باطل بود. یکی از یارانش در این باره می‌گوید: «عده‌ای می‌خواستند به جبهه بروند، پس از اعزام آنها، آیت الله مدنی با نارحتی در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، به خانه می‌آید. یکی از نزدیکانش گفتند: «حاج آقا چرا ناراحتید؟» ایشان می‌فرمایند: «تلفن بزنید به دفتر امام و اجازه بگیرید که من هم با اجازه‌ ایشان همراه بچه‌ها به جبهه بروم». پرسیدم: «چرا حاج آقا؟» گفتند: «آخر من نمی‌توانم ببینم این بچه‌ها به جبهه می‌روند، آنان می‌جنگند و من نروم بجنگم. خوب من پیر شده‌ام، اگر من گذشت این بچه‌ها و ایثار آنها را نداشته باشم وای برحال من».

آیت‌الله مدنی در پشت جبهه نیز با اقداماتش به رزمندگان اسلام قوت قلب می‌داد. احترام به رزمندگان اسلام تا آنجا بود که دست آنان را ـ به‌عنوان نماینده‌ امام ـ می‌بوسید. یکی از یاران او نقل می‌کند که آیت‌الله مدنی در دیدار با یکی از رزمندگان اسلام که با توپ ضدهوایی، یکی از هواپیماهای رژیم بعث را در فضای تبریز سرنگون کرده بود، به عنوان نماینده‌ امام بوسه بر دستانش زد و کمال تواضع خود را نشان داد و فرمود: «شما با این دست‌تان از اسلام و میهن دفاع کرده و هواپیمای کفر را سرنگون ساخته‌اید و من به‌عنوان نماینده‌ امام این دست‌تان را می‌بوسم».

یکی دیگر از خاطرات یارانش از او مربوط به محاصره‌ سوسنگرد بود. در محاصره‌ سوسنگرد که او با فرماندهان اسلام چون شهید علی تجلایی ارتباط داشت و درخواست رزمندگان اسلام را به امام منعکس می‌کرد، جمعی از رزمندگان اسلام که مظلومانه و مردانه از سوسنگرد دفاع می‌کردند، می‌بینند که حلقه‌ محاصره‌ شهر تنگ‌تر می‌شود؛ اما نیروهای تحت فرماندهی بنی‌صدر کاری انجام نمی‌دهند.

آنان بلافاصله موضوع را با آیت‌الله مدنی در میان می‌گذارند. آیت‌الله مدنی بی‌درنگ نزد امام شتافته و چاره‌ای طلبید که امام بلافاصله با قاطعیت، دستور شکسته شدن محاصره‌ سوسنگرد را صادر کردند.

پس از پیروزی رزمندگان اسلام، آیت‌الله مدنی به آن منطقه رفتند و این کار به مذاق بنی‌صدر خوش نیامد و زبان به تمسخر آیت‌الله مدنی گشود؛ ولی شهید مدنی نه تنها چیزی نگفت، بلکه سکوت کرد، ولی در جمع یارانش خصوصی گفت: «این مرد به جهت مخالفت با امام زمانش سرنگون می‌شود.»

منبع: زندگی و مبارزات شهید مدنی ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها