به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، شهیدان رضا و سعید شعبانقهرودی از شهدای دوران دفاع مقدس هر دو نخبههای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بودند که در سالهای 1362 و 1365 به ترتیب در عملیاتهای والفجر مقدماتی و کربلای 4 به شهادت رسیدند. رضا ـ پسر بزرگتر ـ متولد سال 1342 و سعید متولد سال 1344 بود.
در میزگردی با حضور خانواده شهدای نخبه، مادر و خواهر این دو شهید حضور یافتند و از سرگذشت زندگی شهیدان نخبه خانواده خود صحبت کردند. در ادامه صحبتهای مادر و خواهر شهیدان شعبانقهرودی را میخوانید.
دفاعپرس: شهید رضا و سعید با چه پیشزمینه ذهنی وارد جبهه شدند؟
مادر شهیدان شعبانقهرودی: رضا از سال 58 وارد فعالیتهای انقلابی شد. بیشتر وقتش را در مسجد بود و اعلامیههای امام (ره) را پخش میکرد. با اینکه دانشگاه قبول شده بود اما به خواست خودش به جبهه رفت، میگفت اگر در دانشگاه جبهه قبول شوم شرط است.
زمانی که رضا به شهادت رسید، سعید مجروح بود. ما هنوز شهادت رضا را به او نگفته بودیم، خواب دیده بود که رضا شهید شده و به او گفته تو هم بعد از سه روز به من میپیوندی، این سه روز سه سال طول کشید و سعید هم به رضا پیوست.
رضا که شهید شد به سعید گفتم تو در خانه بمان و درست را بخوان، یکبار گفت هیچ وقت برای رفتن به جبهه مخالفت نکنید، این بچههایی که به جبهه میروند برای دفاع از کشور میروند.
دفاعپرس: کمی از شخصیت شهیدانتان بفرمایید.
خواهر شهیدان شعبانقهرودی: وقتی برادران به جبهه رفتند من سن کمی داشتم. رضا ـ برادر بزرگتر ـ شخصیت خیلی جدی و فعالی داشت، به طوری که بقیه بچههای خانواده به تبع ایشان به مسیر جهاد رفتند. کتابخانه بزرگی در یکی از اتاقها داشتیم که این اتاق مخصوص مطالعه بود. می گفت آن دنیا باید جواب پس بدهیم اگر این کتابها را نخوانیم. اینکه میگویند زندگی فقط عقیده و جهاد است به آن ایمان داشت و هدفش فقط پیاده کردن همین جمله بود همیشه به دنبال این بود مسوولیتش چیست و چه باید بکند.
سعید در بچگی فوقالعاده بازیگوش بود. بیشترین چیزی که اطرافیان میگویند این است که بچه فوقالعاده پر جنب و جوشی بود ولی در بزرگسالی خیلی خوشبرخورد و خوشاخلاق شد. البته که الگوی سعید هم رضا بود.
دفاعپرس: برادرها چطور هم در جبهه شرکت میکردند و هم درس میخواندند؟ این حضور در جبهه لطمهای به درسشان نمیزد؟
سعید زمانی که وارد دانشگاه شد، در جبهه هم بود. به عملیات میرفت و اگر امتحانی داشت ما بین عملیات برمیگشت و امتحاناتش را میداد و باز به جبهه برمیگشت. کوچک که بودم از پنجره اتاقی که در آن کتابخانه بود، یواشکی نگاه میکردم و سعید را می دیدم که نصف شب در اتاق درس میخواند. برایم سوال بود چرا انقدر مصمم است که درس بخواند و با نمره خوب قبول شود وقتی که مدام در جبهه است و احتمال شهادت میرود. به مرور زمان به این رسیدم زمانی که شهدا تا زمانی که زنده هستند و زندگی میکنند مسوولیت هر کاری را که دارند به خوبی قبول میکنند و به درستی انجام میدهند. شهیدی پیدا نمیکنید که قبل از شهادت اوقاتش را به بطالت گذرانده یا بیکار باشد، اینها مرد لحظهها بودند و علاوه بر نگاهشان به شهادت، درست زندگی میکردند. مصداق همان جمله معروف امام که میگویند ما مامور به انجام وظیفه هستیم.
شبی که سعید میخواست برای آخرین بار به جبهه برود من خواب بودم اما صدای پدر و مادرم را میشنیدم که با او خداحافظی میکردند. پدرم برای رساندنش رفت، وقتی به خانه برگشت مادرم گفت اگر سعید هنوز نرفته برو او را برگردان. حس مادر با بقیه فرق میکند با این حال بعد از سعید برادر سومم هم رفت. شهدا راه سعادتی را دیدند و آن را در لحظه درک کردند و به سمتش رفتند، آنهایی هم که ماندند واقعا ماندند.
خانواده زمینه انتخاب درست فرزندان را فراهم میکنند/ پدرم برادرانم را از کودکی به محفل انس با قرآن میبرد
دفاعپرس: به نظر شما کدام یک از ویژگی شهدا را امروز کمتر در قشر نخبه و دانشجو میبینیم؟
جوانهای آن دوره راهی را انتخاب کردند که گاه به دلیل اعتقادات خانوادگی بوده و گاه با سنجش عقلانی خودشان. برابر آمار، دفاع مقدس را پنج درصد از مردم مدیریت کردند، یعنی پنج درصد حاضر شدند فرزندانشان را به جبههها بفرستند. الان با توجه به جمعیت هنوز همانقدر جوان داریم که اگر اتفاقی پیش بیاید هنوز پای انقلاب هستند و از جانشان مایه میگذارند. گواه این اتفاق هم شهدای مدافع حرم هستند که با دشمنی به مراتب وحشیتر و قویتر میجنگند.
همین شهر تهران در دهه 60 را با امروز مقایسه کنیم. با وجودی که امروز مادیات پررنگتر شده و مردم آن زمان در جوی سادهتر زندگی میکردند و خبری از چشم و همچشمی در زندگی نبود اما امروز جوانهای زیادی هستند که اگر موقعیتش پیش بیاید از کشور دفاع میکنند.
نباید منکر شرایط نه چندان خوب جامعه و کمکاریها شد و اینکه میتوانستیم خیلی بهتر از این باشیم با این وجود هنوز خانوادههای با ایمان و معتقدی هستند که برای حفظ ارزشها از عزیزترین داشتههای خود بگذرند. برخی از پدر و مادرم سوال میکردند چطور شد جوانتان که در اول آمال و آرزوهایشان بودند به جبهه فرستادید وقتی معلوم نیست برگردند یا نه؟ جواب این است که این مسیر یکباره پیش روی انسان قرار داده نشده بلکه هر شهیدی از بچگی با این مسیر جلو آمده مثل پدر و مادری که میخواهند فرزندشان رتبه برتر کنکور شود و از بچگی او را در کلاسهای مختلف ثبت نام میکنند. پدر و مادر من هم، چنین شرایطی را فراهم کردند تا اگر جهادی پیش آمد فرزندشان آن را انتخاب کند. پدرم وقتی از بچگی به تهران آمد با سختی کار کرد و بعد هم با مادرم ازدواج کرد، وقتی بچهها بزرگ شده و دانشگاه رفتند در واقع زمانی بود که میخواست ثمره زندگی خود را ببیند، ولی انقدر این اعتقاد محکم است که اصلا مخالفتی برای رفتن بچهها به جبهه نکرد. اگرچه این مسیر برای پدر و مادرم بسیار سخت بود. با اینکه من هم دوست دارم بچههایم در این مسیر قدم بگذارند ولی معلوم نیست در زمانش صبر پدر و مادرم را داشته باشم یا نه.
برای امام حسین (ع) در آن مقام نیز زخمی شدن حضرت علی اکبر (ع) و شهادتش سخت بود، در حالی که میدانستند چند لحظه دیگر از دست رسول خدا (ص) سیراب میشوند، خانوادههای شهدا نیز با چنین عقیدهای فرزندان خود را به جبهه فرستادند.
پدرم قبل از انقلاب بچهها را به جلسات قرآن میبرد و این بچهها ملزم بودند که در این جلسات شرکت کنند، با اینکه مادر تنها بود اما پدر مصر بود در این جلسات باشند. لذا درکی کلی از دین در ذهن این بچهها شکل گرفت و بچهها به این مسیر سوق پیدا کردند. در کنارش مادر هم کمک پدر بود و نتیجهاش را نیز گرفتند.
آینده به انسانهای پاکدست و مخلص نیاز دارد
دفاعپرس: فکر میکنید اگر شهیدانتان امروز زنده بودند به چه کاری مشغول شده و چه میکردند؟
ما در دفاع مقدس و بعد از آن شهدای مختلفی از دانشجو و پزشک تا بنا و کارگر داریم. گاهی به فرزند خودم میگویم درس مهم است اما ایمان و مسیر درستی که بروی مهمتر است. شهید برونسی یک بنا بود، برادرم در وصیتنامهاش نوشت علم بدون تزکیه انسان را در حد ابزار نگه میدارد، مثل متخصصینی که میبینیم با پول و شهرت به یک ابزار تبدیل شدهاند.
افراد زیادی داریم که دین دارند اما ولایت را قبول ندارند، شهدا اگر بودند در هر جا هر مسوولیتی که داشتند درست انجام میدادند. امروز جامعه ما به افراد پاکدست و درست در هر رشته و حرفهای نیازمند است که درست عمل کنند و بفهمند راه و چاه چیست. شهدا اگر بودند همان افرادی بودند که در زمان جنگ مسیر درست را انتخاب کردند. جامعه آینده به انسانهای خوب و پاک نیاز دارد.
انتهای پیام/ 141