به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، شهید حسن آبشناسان سال 1315 در محله امامزاده یحیی (ع)، نزدیک نازیآباد تهران به دنیا آمد. پس از ورود به دانشگاه افسری در سال 1339 با درجه ستوان دومى فارغ التحصیل شد و دوره مقدماتى را در سال 1340 به پایان رساند. پس از فارغالتحصیلی، از همان ابتدا در شهرستانهای دورافتاده به خدمت مشغول شد و بهرغم همه مشکلات و نابسامانیها، با همت و جدیت کار میکرد.
اولین دوره رنجری را که در ایران تشکیل شد، طى کرد و در سال 1356 دورههاى عالى ستاد فرماندهى را هم با موفقیت پشت سر گذاشت. با شروع جنگ تحمیلی در بسیاری از عملیاتها حضور موثری داشت، به طوری که جزو افرادی بود که با تشکیل ستاد جنگهای نامنظم، به آن پیوست و به اتفاق گروهی از نیروهای بسیج، نبرد چریکی خود را در کوهپایههای «دشت عباس» آغاز کرد و در مدت کوتاهی، آسیب سنگینی به نیروهای عراقی وارد کرد. نخستین سربازان عراقی هم به دست او و گروهی که شهید آبشناسان در آن عضویت داشت به اسارت درآمدند.
سرلشکر آبشناسان سرانجام در هشتم مهر 1364 در جریان درگیری مستقیم با دشمن در منطقه سرسول کلاشین عراق بر اثر برخورد ترکش موشکهای گراد به شهادت رسید. در ادامه خاطراتی کوتاه از این شهید رامیخوانید.
مادر شهید: از کودکی پرچمدار اسلام بود و هر جا که روضهخوانی یا سینهزنی بود، جزو نفرات اول حضور مییافت، همیشه به او می گفتم مادر جان پرچمداری خطرناک است؟ میگفت مادر خدا نگهدار من است. او در عملیاتهای مختلفی شرکت داشت و واقعا هم خدا نگهدار او بود تا این اواخر که به آرزوی خود رسید و شهید شد.
همسر شهید آبشناسان: شهید آبشناسان همیشه به بچهها سفارش میکرد که سختترین کارها را انتخاب و اجرا کنند و نوشتههایش یادگار عظیمی است که باید در تاریخ جنگ نگاشته شود و این باقیمانده ارتش ایران، بدون تعارف، از محکمترین، زیباترین و مقاومترین ارتشهای دنیاست و باید به نحوی مناسب، از ذخایر معنوی آن و شهدایش پاسداری شود. خیلی از همرزمان شهید آبشناسان شاید مرگ را بارها در چند قدمی خود دیدهاند و خیلی از آنها لااقل افتخار جانبازی دارند.
شهید آبشناسان تنها فرمانده لشکری است که در خط مقدم و با تیر مستقیم به شهادت رسید و این نشانگر جسارت و روحیات تکاوری وی بوده است.
یادم میآید آخرین باری که به جبهه رفت، روی کارت صورتیرنگی یادداشتی برای من گذاشت، که متن آن چنین است: «اللهم غير سوء حالنا بحسن حالک» یعنی خداوندا تغییر بده بدی حال ما را به خوبی حال خودت و این واقعا به معنای این است که فیض شهادت به او الهام شده بود و به این صورت میخواست حتی دعایی را بعد از رفتن خودش جهت صبر و تحمل این فشار و سختیها برای ما کرده باشد.
یکی از همرزمان شهید آبشناسان: شهید آبشناسان و شهید محمد بروجردی، مدتی در قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) با یکدیگر همکاری میکردند و چنان شیفته هم شده بودند که در یک عید غدیر باهم صیغه برادری خواندند. شهادت بروجردی ضربه سنگینی بود برای آبشناسان. تا چند روز خنده به لبهایش نیامد و اشک از چشمانش دور نشد. چه زیباست لحظهای که این دو طبق پیمانی که با هم بستند در آن دیار یکدیگر را در آغوش میکشند.
انتهای پیام/ 141