گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: شهید شعبان نصیری را به عنوان یکی از مؤسسان سپاه بدر عراق میشناسند؛ سپاهی که متشکل از نیروهای جداشده از رژیم بعث عراق و مهاجرین و بعضاً اسرای پناهنده عراقی به ایران بودند که در قالب نیرویی سازمانیافته در دفاع مقدس، به مبارزه علیه نیروهای بعثی عراقی پرداختند.
شهید نصیری از نیروهای با سابقه دوران دفاع مقدس بود که نقش مؤثری در تشکیل سپاه کرج داشت و از آغاز جنگ تحمیلی در سمتهای مختلفی به جبههها اعزام شد. وی در قرارگاه فوق سری «نصرت» حضور داشت و با تشکیل لشکر 9 بدر به رئیس ستاد این لشکر منصوب شد. با آغاز جنگ در عراق، طی سالهای اخیر شهید نصیری به خط مقدم نبرد با داعش و تکفیریها در عراق رفت و در مبارزه با داعش در شمال عراق و آزادسازی موصل و شهرها و استانهای همجوارش نقش ویژهای را ایفا کرد.
وی حدود یک ماه قبل از شهادت با اصابت تیر مستقیم به دستش مجروح شد اما دوباره به میادین جنگ بازگشت تا اینکه در اولین روز از ماه مبارک رمضان در تاریخ پنجم خرداد سال 96 در منطقه «تل عفر» در غرب موصل به شهادت رسید.
از جمله نکات ویژه در زندگی و فعالیتهای شهید شعبان نصیری ارتباط خوب او با مردم عراق و مجاهدین عراقی بود. وی به واسطه مدتها همراهی با نیروهای عراقی، عربی را به خوبی میدانست. شهید نصیری در طول این چند سال که شاهد حضور ایرانیها در حماسه پیادهروی اربعین بود نیز، حضور پررنگی داشت.
سلمان نصیری فرزند شهید شعبان نصیری در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس از حضور پرثمر و ویژه شهید شعبان نصیری در پیادهروی اربعین سخن گفت و اظهار داشت: تا جایی که به خاطر دارم پدرم بدون عذر موجه راهپیمایی اربعین را ترک نکرد و از همان زمانی که فضا برای حضور مردم ایران در راهپیمای اربعین فراهم شد در راهپیمایی حضور داشت. به علت اینکه در جبهه عراق خدمت میکرد دو دیدگاه نسبت به اربعین داشت، اول اینکه خود را ملزم به شرکت در این راهپیمایی میدانست و دیگر اینکه در عملیاتهایی که به نوعی با صیانت از امنیت مسیر پیادهروی زائران در ارتباط بود، حضور داشت.
وی تصریح کرد: تاکید پدر به موضوع اربعین بیشتر به حضور حداکثری مردم بود. ایشان معتقد بود در پیادهروی اربعین هم مردم عرض ارادتی به اباعبدالله (ع) میکنند و هم آمادگی خود را برای حضور در صحنههای مختلف نشان میدهند. تعبیر شهید این بود، کسانی که در راهپیمایی اربعین شرکت میکنند در حال لبیک گفتن به رهبر خودشان هستند. این رهبر میتواند رهبر معظم انقلاب اسلامی باشد و یا مرجع دینی مردم عراق حضرت آیتالله سیستانی؛ مردم کشورهای دیگر نیز حضورشان یک جهت فکری و عملی پیدا میکند. با وجودیکه این راهپیمایی با این ابعاد فریضهای جدید محسوب میشود اما مردم را در فضایی تمرینی قرار میدهد تا متوجه شوند آیا ظرفیت دارند به دستور علمای دینی و رهبران دینی در صحنههای مختلف حضور پیدا کنند یا نه.
نصیری تصریح کرد: جلوهها، زیباییها و شئون مختلفی که در مراسم اربعین وجود دارد به مرور تکمیل میشود و میبینیم که هر سال در مراسم اربعین موضوعات مختلفی خودنمایی میکنند.
فرزند شهید نصیری در ادامه افزود: این مراسم شاید در سالهای قبل با هیجان کمتری برگزار میشد اما امروز حضور اقوام مختلف با پرچمهای مختلف و حتی بعضا ادیان مختلف را میبینیم که این نوید را میدهد که مردم زیر بیرق امام حسین (ع) به وحدت میرسند. در این فضا میتوان به سوی تبیین شخصیت امام حسین (ع) رفت و مردم فارغ از حضور در راهپیمایی و میزبانی باید توجه کنند که امام حسین (ع) که بود، چه کرد و ما چه وظیفهای داریم.
فرزند شهید شعبان نصیری با اشاره به توجهات پدرش در مسیر اربعین تصریح کرد: در حد توان کمک میکرد تا مراسم اربعین به خوبی برگزار شود. در وصیتنامهشان به این نکته اشاره شده که سرزمین عراق قرار است محل حکومت حضرت حجت (عج) باشد و تا عراق امن نشود و امنیت را به خود نبیند آمادگی ظهور را ندارد. خود شهید با وجودیکه شرایط حضور در سوریه را داشت اما به عراق رفت و دغدغهاش این بود که عراق به سمت امنیت پیش برود. از جانش گذشت تا این فضا برای زائرین امن شود.
وی ادامه داد: پدر چون از بنیانگذاران لشکر بدر بود و آشنایی خوبی با مردم عراق داشت حضورش را راهگشا و کارساز میدانست و تمام وقتش را گذاشت تا این کشور و فضایی که امروز در اربعین میبینیم به امنیت برسد، او این راهپیمایی را موید ایجاد امنیت میدانست، یعنی وقتی فضا امن شود مردم میتوانند در راهپیمایی حضور داشته باشند. یعنی این پیام را دارد که «عراق آنقدر امن است که میلیونها نفر در یک حرکت عمومی با حداقل ناامنی شرکت میکنند» شاید یکی از آرزوهای ایشان برای حضور در عراق و مقابله با داعش این بود که راهپیمایی هر ساله اربعین حسینی باشکوه و امنیت بیشتری برگزار شود.
فرزند شهید نصیری در پایان گفت: همیشه همه را برای رفتن به پیادهروی اربعین تشویق میکرد و عظمت فضا را برای جوانها و مردم شرح میداد. خیلی سبک به این سفر میرفت و حداقل وسایل را برمیداشت. معمولا برنامهریزی برای سفر نداشت و راه خودش را میرفت. در مسیر هرکس میخواست با او همراه میشد. تمام تلاشش را میکرد تا این فضا بر افراد دور و برش تاثیر مثبت بگذارد.
انتهای پیام/ 141