در گفت‌وگو با دفاع‌پرس مطرح شد؛

توصیه شهید «ایمان یوسفی» برای کمک به نیازمندان

همسر شهید «ایمان یوسفی» گفت: ایمان همیشه به من سفارش می‌کرد که هیچ نیازمندی را ناامید از در خانه رد نکنید و حتماً کمکی به او کنید.
کد خبر: ۳۶۵۶۳۸
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۷ - 12October 2019

می خواهم یک بار دیگر همسرم را ببینم و بگویم چقدر دوستت دارم«محدثه تقی‌زاده» همسر شهید «ایمان یوسفی» در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس در بیرجند اظهار داشت: همسرم متولد سال 70 در روستای سرچاه عماری شهرستان خوسف بود. من و ایمان سال 90 ازدواج کردیم و تنها شرطی هم که برای ازدواجمان گذاشت، این بود که چون من نظامی هستم، هر جا محل خدمت من باشد، شما هم من را همراهی کنید.

وی ادامه داد: محل خدمت اولیه همسرم یگان ویژه تهران بود و من هم در ابتدای ازدواج همراه او به تهران رفتم ولی به دلیل شرایط سخت زندگی در آنجا خود را به بیرجند منتقل کرد.

همسر شهید یوسفی افزود: بعد از انتقال به بیرجند در یگان ویژه بیرجند مشغول به کار شد ولی از کار کردن در آنجا راضی نبود و همیشه می‌گفت اینجا خیلی کار نیست و من یکسره در اداره هستم، می‌گفت من دوست دارم جایی خدمت کنم که بیشتر با مردم در ارتباط باشم و کار کردن در اینجا من را راضی نمی‌کند.

تقی‌زاده تصریح کرد: با صحبت­‌ها و پیگیری‌های که کرد توانست محل خدمت خود را عوض کند و در پاسگاه مرزی خور مشغول به خدمت شود، من هم بعد از انتقال ایمان به خور همراه او به این روستا آمدم.

وی به علاقه شدید همسرش به شغلش اشاره کرد و بیان داشت: ایمان حتی شغلش را بر خانواده ارجح می‌­دانست، آنقدر به شغلش علاقه داشت که همه وسایلی را که برای کارش نیاز داشت برای خود تهیه کرده بود، او همیشه از صبح زود به پاسگاه می‌رفت و شب به خانه بازمی­‌گشت.

بچه‌های روستا تمثال همسرم را می‌بوسند

تقی‌زاده مهم­ترین ویژگی اخلاقی همسرش را مردم­ داری عنوان کرد و گفت: ایمان علاوه بر احترام فراوان به پدر و مادرم  و پدر و مادر خودش همیشه به مردم احترام خاصی می‌گذاشت، از بچه های کوچک گرفته تا پیرمرد فرقی برایش نمی‌کرد او برای همه احترام قائل بود.

وی ادامه داد: این روزها که ایمان دیگر زنده نیست و یک یادبود از او در روستای خور نصب شده بچه ها را می­‌بینم که می­‌آیند و بر عکسش دست می‌کشند و آن می‌بوسند.

همسر شهید یوسفی، اخلاق خوب دیگر همسرش را کمک به فقرا و نیازمندان برشمرد و گفت: ایمان همیشه به من سفارش می‌کرد که هیچ نیازمندی را ناامید از در خانه رد نکنید و حتما کمکی به او کنید.

تقی‌زاده از همکاری و همراهی همسرش در طول این زندگی کوتاهش هم گفت: ایمان در کارهای خانه هم کمکم می‌کرد به خصوص وقتی من در حال نوشتن پایان‌نامه برای حوزه بودم او همیشه همراه من بود و قطعا اگر کمک‌های او نبود من نمی‌توانستم درسم را تمام کنم.

وی در حالی که بغض کرده از آخرین دیدار همسرش گفت: شب بیستم تیر بود که ایمان ساعت 21:30 به خانه آمد و ما مهمان داشتیم. او مدام در اتاق با فرمانده‌اش تلفنی صحبت می‌کرد، بعد از شام دو نفری از آینده زندگی مشترک‌مان و خانه‌ای که در حال ساختنش بودیم صحبت کردیم، آن شب مادر و پدر من هم منزل ما بودند، صبح برای نماز که بیدار شدم دیدم ایمان رفته است، از مادرم پرسیدم شما متوجه شدید ایمان کی از خانه بیرون رفت؟ مادرم گفت هنوز هوا تاریک بود که ایمان خانه را ترک کرد.

همسر شهید یوسفی ادامه داد: آن روز ساعت 9 صبح دلشوره عجیبی به دلم افتاد، گوشی را برداشتم و شماره ایمان را گرفتم ولی در دسترس نبود، چندین بار تا ظهر هم به گوشی و هم به پاسگاه تماس گرفتم ولی کسی جواب نداد تا اینکه ظهر به همراه مادر چادرم را پوشیدم تا به پاسگاه بروم، ولی دایی‌ام که در منزل به ما رسیدند به ما اجازه نداند که ما برویم.

تقی زاده افزود: تا حدود ساعت دو سه عصر کم کم اقوام‌مان به خانه ما آمدند ولی هیچ کس حرفی نمی‌زد تا اینکه وقتی پدرم به همراه دایی‌ام آمدند خبر شهادت ایمان را به من دادند.

وی از حال عجیبش می‌گوید که وقتی این جمله را شنیدم چه حسی داشتم و اصلا باورم نمی‌شد تا اینکه گفتند باید به بیرجند برویم، در مسیر خور به بیرجند و تا دو روز بعد که اجازه دیدن پیکرش را به ما دادند و ما در بیمارستان ایمان را دیدیم لحظات و ساعات بسیار سختی بر من گذشت.

همسر شهید یوسفی بیان داشت: بعد از وداع با همسرم مراسم تشییع و تدفین در روستای خودش سرچاه عماری برایش برگزار شد و 24 مرداد او برای همیشه آرام گرفت.

محدثه تقی‌زاده بانوی جوانی که از همسر شجاعش فقط چند عکس دارد و سینه‌ای پر از خاطره‌های شیرین، می‌گوید: ایمان آنقدر مهربان و خوش قلب بود که حتی یکبار هم در زندگی مشترک‌مان با من رفتار تندی نکرد، ای کاش می‌شد او را کم کم فراموش کنم ولی خاطرات زیبایش همیشه برای من زنده هستند و دلتنگی‌های من هر روز بیشتر و بیشتر می‌شوند.

ایمان یوسفی 20 تیر سال 97 در درگیری با اشرار مواد مخدر در منطقه رهوار در کویر شهرستان خوسف از ناحیه سر دچار مجروحیت شد و قبل از رسیدن به بیمارستان به مقام شهادت نائل آمد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها