ترفند یک مادر برای فراری دادن پسرانش از شرکت در جنگ بعثی‌ها با ایران

ننه حلیمه مادر چهار شهید انتفاضه شعبانیه عراق است که در زمان جنگ رژیم بعثی علیه ایران که صدام به اجبار جوانان را به جنگ می‌فرستاد، پسرانش را در زیرزمین خانه حبس می‌کرد.
کد خبر: ۳۶۵۶۸۷
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۸ - ۰۰:۴۶ - 20October 2019

مادر ۴ شهید عراقی که فرزندانش را از ترس صدام در زیرزمین حبس می‌‎کردبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «حب الحسین یجمعنا» شعار زائران اربعین حسینی است که هر سال از کشورهای مختلف و با قومیت و حتی دین متفاوت، شیفتگان و عاشقان اباعبدالله‌الحسین (ع) را به کربلا می‌رساند. هر سال این زائران حسین (ع) حماسه با عظمتی از یکرنگی و وحدت را به نمایش می‌گذارند که نشان از ارادت آنان به سیدالشهداست.

این ارادت و عشق برای رزمندگانی که روزی با تاسی به اباعبدالله‌الحسین (ع) راهی میدان‌های دفاع مقدس شدند و در دل آرزوی رسیدن به کربلا را داشتند حس و حال دیگری دارد. در طول این سال‌ها که فضا برای حضور بیشتر ایرانی‌ها در پیاده‌روی اربعین فراهم شده است، رزمندگان پیشکسوت دوران دفاع مقدس همراه با دیگر اقشار و طیف‌های مردم خود را به کربلا می‌رسانند. در این بین شاهد اتفاقات خوبی از جمله موکب‌داری آنان و یا دیدار با خانواده شهدای عراقی و حتی دیدار دوباره آزادگان کشور با نگهبانان اردوگاه‌های عراقی هستیم.

جعفر طهماسبی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس با بیان خاطره‌ای به یکی از این اتفاقات خوب اشاره کرده که در ادامه می‌خوانید.

«یک اربعین توفیقی بود تا با همرزمان روزهای دفاع مقدس در آخرین روز از میهمانی در شهر کربلا و در شب جمعه به دیدار همسر و مادر چهار شهید عراقی به نام «ننه حلیمه» برویم.

آقا سید محمود همسایه روبروی منزلی بود که ما در کربلا آنجا ساکن بودیم. با خبر شدیم پدر و برادران آقا سید محمود در انتفاضه شعبانیه عراق که در سال 1369 شمسی اتفاق افتاد، توسط رژیم بعثی ربوده شده و به شهادت رسیده‌اند و والده سالخورده ایشان در مصیبت عزیزانش بینایی‌اش را از دست داده است.

در مشورت با دوستان مقرر شد تا به دست‌بوسی این همسر و مادر شهید برویم. یک تا دو ساعت مانده به غروب روز پنجشنبه بود که خدمت این مادر رسیدیم. فضای عجیبی بود. از بدو ورود، این مادر که به وجد آمده بود به زبان فارسی به جمع بچه‌ها خوش‌آمد می‌گفت.

این مادر و همسر شهید در بین صحبت‌هایش صدام را لعنت می‌کرد و با گریه می‌گفت: ماموران صدام برای بردن همسر و فرزندان من با تانک آمدند، آن‌ها را بردند و تا امروز خبری از آنان ندارم.

با اشاره به تصویر پسر کوچکترش با گریه می‌گفت: این پسرم با مسلسل از حرم امام حسین (ع) در مقابل حمله بعثی‌ها محافظت کرد. بعثی‌ها خیلی دنبالش بودند. برای اینکه رژیم بعثی فرزندان ما را برای جبهه‌های جنگ مقابل ایران نفرستد فرزندانمان را در زیرزمین مخفی می‎کردیم تا صدامیان آن‌ها را پیدا نکنند.

آنقدر این مادر اشتیاق به بازگویی مصائبش داشت که احساس می‌شد سال‌ها این بغض را در گلو نگه داشته تا برای کسانی بیان کند که از رژیم بعثی صدمه دیده‌اند.

آنقدر اشتیاق به شنیدن خاطرات این مادر که به فارسی صحبت می‌کرد در همراهان بود که متوجه نشیدیم آفتاب در حال غروب کردن است.

پایان دیدار با این مادر و همسر شهید در کربلای معلی با ذکر توسل به امام حسن (ع) و فرزندش حضرت قاسم (ع) ختم شد.

امسال هم قصد داشتیم یکبار دیگر این دیدار تکرار شود اما صد افسوس که از عراق خبر رسید «ننه حلیمه» چند روز قبل به همسر و فرزندان شهیدش ملحق شده است.»

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها