وصیت‌نامه شهید «مصدق سالاری»؛

برای باز شدن راه کربلا، باید سیل خون راه بیفتد

در فرازی از وصیت‌نامه شهید «مصدق سالاری» آمده است: برای باز شدن راه کربلا، باید سیل خون راه بیفتد تا راه را باز کند.
کد خبر: ۳۶۷۲۴۹
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۹۸ - ۰۳:۴۰ - 18December 2019

برای باز شدن راه کربلا، باید سیل خون راه بیفتدبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از زاهدان، شهید «مصدق سالاری» در سال ۱۳۴۱ در یکی از روستاهای بخش شهرکی و ناروئی زابل دیده به جهان گشود. 

در جریان انقلاب از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نکرد و مردانه ایستاد. پس از آغاز جنگ تحمیلی داوطلبانه به جبهه شتافت و در چندین عملیات از عملیات‌های افتخارآفرین شرکت کرد و سرانجام در عملیات والفجر ۴ به فیض شهادت نائل آمد.

بخشی از وصیتنامه شهید «مصدق سالاری»

اینک که این سطور را مینویسم، انتظارم برای فرا رسیدن چنین لحظـه ای کـه مـدتها از صمیم قلب آرزوی آن را داشتم، فرا رسیده است. اکنون که لطف خداوند شاملم شده کـه من گنهکار و روسیاه بی ارزش، در این راه مقدس و پاك که تنها خاصان خدا را اجـازه قـدم زدن در آن است که کفران نعمت نکرده و این اجازه مقدس را پاس دارم.  تا آخرین قطره خون این راه را ادامه دهم و امانتی را که پس از برداشتن اولین قـدم بـر درش نهـاده شده به سر منزل مقصود برسانم و برای آنکه در نیمه راه از سنگینی بار زانوانم خـم نگـردد از لحظۀ ورود در این راه پیوسته دعایم این بوده است: «ربنَا أَفْرِغْ علَینَا صبرًا وثَبت أَقْدامنَا وانْصرْنَا علَى الْقَومِ الْکَافرِینَ» که هرچه دارم و داریم از اوست و اگر لحظه ای لطف او از من برداشته شود، به اسفلالسافلین سقوط خواهیم کرد و اگر لطف خدا هـمچنـان بـه ایـن عاصی تداوم داشت و خدا خریدار جانم شد، شهید میشوم و خونم بـر روی خـون دیگـر شهدای این طریق خواهد ریخت، چرا که برای باز شدن راه کربلا باید سیل خون راه بیفتـد و راه را باز کند، تا یاران خدا و مشتاقان حسین (ع) از این راه گذشته و جانهای خود را از بوی قبرش سرشار نمایند.

اگر در این راه شهید شوم مادر و برادرانم گردنهای خـود را بالا بگیرید که شما هم توانسته‌اید به خروشانتر شدن این سیل کمک کنید.

ای مادر بزرگوارم اگر شهید شـدم، مـادر بهتـر از عمـرم، بـه دامـن پـاکت ببـال کـه توانستی چنین فرزندی بپرورانی که در صورت مقبول شدن همنـشین صـالحان و خاصـان خدا شود.

برادرانم را چنان بپرور که اجازه چسبیدن به گوشه ای از پیـراهن اهـل بیـت را یافته و دنباله‌رو امام حسین (ع)شوند. اما شما مادر گرانقدرم اگر با بدن شهید و دست و پای قطع شده ام مواجه شدی، بدان که از شهید مظلوم آیت االله بهشتی که بدنش و دست و پایش را قطع کردنـد، در نـزد خـدا عزیزتر نبودم.

اگر با بدن سوخته ام مواجه شدی، آگاه باش که در نزد خدا از شهید رجایی که بدنش خاکستر شده، بهتر و عزیزتر نبوده‌ام. اگر جنازه‌ام پیدا نشد، بدانید کـه امانـتداری شما نزد خدا بیشتر مقبول شده است.

اما مادر و خواهران همانند شب دامادیم باشـید، دلِ خنـدان داشـته باشید. از کلیه آدمهایی که حقی بر گردنم دارند، حلالیت مـیطلـبم، بـه خـصوص سـلطان صوفی. در خاتمه یادآور میشوم، مادر گرانقدرم حلالم کنید. مادر اگر شما خوشـبختی مـرا میخواستید، بدانید که در این راه خوشبخت شدم.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها