گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس - رسول حسنی؛ «کیانوش عیاری» با فیلم «خانه پدری» خاطره خوب فیلم «بودن یا نبودن» و سریال «روزگار قریب» را به کام مخاطبان خود تلخ کرد و این تلخی متاسفانه فراموش نخواهد شد.
«خانه پدری» آنقدر تلخ و سیاه است که با هیچ مسکنی نمیتوان آن را تحمل کرد و دلیل این امر جهان پر از دروغی است که به نام ایران ساخته و در برابر مخاطب جهانی به نمایش گذاشته است.
عیاری آنقدر گستاخ و بیپروا از ظلم مرد ایرانی در حق دختر ایرانی گفته است که نمیتوان از این قصور چشمپوشی کرد. داستان «خانه پدری» در یک عمارت عهد قجری میگذرد، دوربین به ندرت وارد اندرونی میشود و مدام میان حیاط و زیرزمین که قتلگاه و قبرستان دختر خانه است سرگردان است. حتی عیاری دوربین خود را از در خانه بیرون نمیبرد و این همه به خاطر هوشمندی عیاری است تا زندگی دختر دربند و اسیر عصبیت مرد ایرانی را به نمایش بگذارد. این خانه مملو از نشانههای دوستداشتنی است از قالی ایرانی گرفته تا دیگ رنگرزی و چه نشانه مهمتر و آشکارتری از قالی که نماد ایران چندهزار ساله است. عیاری اگر مدعی شود که «خانه پدری» نماد ایران نیست در وهله اول به شعور خود و بعد به مخاطبان فیلمش توهین کرده است.
«کلب حسن» پسرش و نوهاش همه سلسله مردان زن ستیزی هستند که گوی جاهلیت و وحشیگری را از عربهایی که دختران خود را زنده به گور میکردند، ربوده اند. شخصیت اصلی داستان «کلب حسن» است، مردی غیرتمند و متدین. حسن به کربلا هم رفته است. او نام پسرش را محتشم گذاشته و چه کسی با شنیدن نام محتشم به یاد «محتشم کاشانی» که در مذهب تشیع جایگاه ویژهای دارد نمیافتد.
کلب حسن به دلیل یک سوءظن که در طول فیلم به اثبات هم نمیرسد، دختر جوان خود «ملوک» را به فجیعترین شکل ممکن میکشد. در طول فیلم هم جز اشارهای محدود به قتل ملوک نمیشود؛ گویا این حق طبیعی کلب حسن بوده که دستور قتل دخترش را صادر کند و محتشم نوجوان آن را عملی کند.
دختران در «خانه پدری» سرنوشت محتومی دارند، یا باید بمیرند یا برای زنده ماندن تن به هر خفتی بدهند. «خانه پدری» قبل از آنکه فیلمی علیه زنان باشد، اهانتی آشکار و شرمآور علیه مرد ایرانی است که مجبور است به خاطر عصبیت مذهبی، دختران خود را بکشد و به آن نیز افتخار کند.
سالها پیش به خاطر یک مساله ناموسی در یکی از شهرهای جنوبی کشور پدری دختر خود را میکشد و این میشود مساله کیانوش عیاری برای ساخت «خانه پدری»؛ مسالهای که نه راه حل ارائه میدهد و نه ریشه یابی میکند و حتی مساله را به درستی نشان نمیدهد.
چگونه عیاری یک مساله را به کلیت ایران نسبت میدهد و بذر بدبینی را در دل دختران نسبت به خانه پدریشان میپاشد؟! اگر پدری همراه دخترش به تماشای خانه پدری بنشیند، بعد از پایان فیلم چه واکنشی نسبت به هم خواهند داشت. پدر باید چگونه دخترش را متقاعد کند که خانه پدری امنترین جا برای اوست و دختر چگونه میتواند نسبت به پدرش بدبین نباشد؟ عیاری با این فیلم به اصطلاح روشنفکرانهاش که از قضا طرفداران فراوانی هم دارد! از دختران ما، احساس امنیت را سلب کرده است. دختری که در خانه پدری امنیت نداشته باشد، در هیج جای دیگر نخواهد داشت.
عیاری بدون آنکه طرح مساله کند و حتی داستان درستی داشته باشد، اثری را خلق کرده که ابدا ایرانی نیست و سرشار از اهانتهای آشکار به ایران و ایرانی است. عیاری چطور روحیه زنستیزی را به مذهب نسبت داده است؟ حال آنکه در اسلام داشتن دختر موهبتی است که خدا به مردان میدهد. در آموزههای اسلامی آنقدر که برای تکریم فرزند دختر سفارش شده برای فرزند پسر نشده است. در روایاتی که از ائمه اطهار علیهمالسلام رسیده است، دختران را باقیالصالحات خواندهاند که خدمت به آنها نتیجهاش رهایی از آتش جهنم است. حضرت ابراهیم (ع) با وجود داشتن فرزندانى چون اسماعیل و اسحاق به درگاه خداوند برای دختردار شدن دعا میکرد.
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: دختران چه خوبند، مهربان و نرمخو، مددکار و انیس انسان، بابرکت و علاقهمند به پاکیزگى هستند. خداوند به دختر مهربانتر از پسر است، کسى که باعث خوشحالى دخترش شود، خداوند روز قیامت او را خوشحال مىکند. بهترین فرزندان شما دختران هستند. هر کس سه دختر یا سه خواهر را سرپرستى کند، بهشت بر او واجب است. به پیامبر عرضه داشتند دو نفر را اگر سرپرستى کند؟ فرمود: باز هم؛ گفتند اگر یک دختر یا یک خواهر را فرمود: باز هم بهشت بر او واجب میشود.
صدها حدیث و آیه دیگر نیز وجود دارد که همه و همه توصیههایی است برای چگونگی برخورد با دختران، اما عیاری بیتوجه به آنها ارتجاع مذهبی را عامل وضعیت دختران امروزی میداند.
«خانه پدری» قطعا فیلم محبوب مدیران جشنوارههای خارجی خواهد بود و بدون شک از همین الان جایی برای فیلم عیاری رزرو کرده و از هم اکنون جوایزی برای این فیلم کنار گذاشتهاند. روشنفکران منفعل وطنی نیز برای عقب نماندن از محافل غربی نقدها و یادداشتهای تحسین برانگیزی برای آن نوشتهاند و مینویسند. هم عمل ضد ایرانی عیاری قابل درک است و هم واکنش ضد وطنی روشنفکران وطنی. جای سوال اینجاست که مدیران فرهنگی بخصوص وزیر ارشاد و مسئولان شورای اکران در این میان کجا ایستادهاند. آنها با عیاری همراه هستند یا با مردم ایران؟ «خانه پدری» نهتنها سزاوار توقیف است که سازنده آن نیز باید پاسخگوی آنچه که پدید آورده باشد. در نهایت باید به مخاطبان هشدار داد که دیدن «خانه پدری» جرم است.
انتهای پیام/ 161