به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، «حمید داودآبادی» رزمنده، جانباز و پژوهشگر دوران دفاع مقدس، در صفحه اجتماعی خود نوشت: «داداشهای دیروز، دو، سه و حتی چهارتایی، حسود بودند. خیلی هم. تا یکیشان میرفت جبهه، اون یکیها هم حسودی میکردند و با اولین اعزام راهی میدان جنگ میشدند!
داداشهای امروز هم حسودند؛ ولی چه حسودی! تا یکیشان رئیس میشه، اون یکی بهش آویزون میشه که چی؟ منم میخوام خدمت کنم. حالا به خلقالله نشد، به جیبم که میشه!
داداشهای دیروز، تا میدیدند یکیشان شهید شده است، اون یکی برای اینکه خودش را به اون برسونه، میرفت وسط خون و آتش، تا از اون یکی جا نمونه!
داداشهای امروز، تا میبینند اون یکی حق امضا برای واردات داره، میشن «بیزینس من» و از شیر مرغ تا جون آدمیزاد را از اجانب وارد میکنند تا مبادا اقتصاد مملکت خودکفا بشه!
داداشهای دیروز، تا میدیدند اون یکی پیکرش توی بیابونهای داغ و تفتیده جنوب یا کوهستانهای یخبسته غرب جا مانده، نمیرفت اون را بیاره، اول پیکر بقیه شهدا را برمیداشت و در آخر اگر میتونست، داداش خودش را هم میآورد عقب!
داداشهای امروز، تا اون یکی کارهای میشه، بدون هرگونه ضوابط قانونی، فقط به صرف داداش بودن، بانک میزنند و پول مردم را توش نگهداری میکنند تا خدای ناکرده کسی اونها رو ندزده!
داداشهای دیروز، تا اون یکی فرمانده گردان یا لشکر میشد، خودش را بین نیروها قایم میکرد و بروز نمیداد که داداشش فرمانده است، که مبادا شب عملیات نگذارند جزو نیروهای خطشکن باشه و جانش را فدا کنه!
داداشهای امروز، تا میفهمند قرار است داداش دزدش را بگیرند، اون رو «خط قرمز» خودش اعلام میکنند و بیخیال دین و انقلاب و مملکت، تهدید میکنند که: «اگر به اون دست بزنید، من...».
داداشهای دیروز، تا میفهمیدند داداششان شهید شده و جامانده، میرفتند کنار اون و تا آخرین قطره خون در راه اسلام و انقلاب و مملکت میجنگیدند و مثل این دو تا، شهید میشدند! تا مبادا، دین، انقلاب، کشور، ناموس و دار و ندار مردم، مورد تعرض خائنان، متجاوزان و دزدهای خارجی و داخلی قرار بگیرد.»
انتهای پیام/ 113