گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 از بدیعترین رویدادهای سیاسی جهان بود که معجزاتی غیرقابل پیشبینی به همراه داشت و یکی از این وقایع تسخیر لانه جاسوسی به دست جوانان پیرو خط امام بود. این حادثه مهم تبعاتی به همراه داشت که همچنان بر تحولات منطقه اثرگذار است. اگر بگوییم تسخیر لانه جاسوسی سبب شده بلوک ایران و آمریکا در مقابل همشکل بگیرد اغراق نکردهایم. تعارض بوجود آمده میان آمریکا و ایران از جنس بلوک شرق و غرب در دهههای گذشته متفاوت است چراکه در این رویارویی تعداد همپیمانان آمریکا قابل مقایسه با همپیمانان ایران نیستند.
تسخیر لانه جاسوسی علاوه بر تثبیت استقلال ایران اسلامی شد، شرایطی ایجاد کرد تا آمریکا در موضع انفعال قرار بگیرد و از آن تاریخ تا به امروز نتوانسته از شوک ضربهای که خورده خارج شود. تصمیمهای غلط روسای جمهور آمریکا در این چهل سال که هر یک رسواییهای متعددی را رقم زده، علیرغم خواسته آمریکاییان منجر به قدرت گرفتن ایران در منطقه شده است. اتفاق پیشآمده در 13 آبان 1358 نشان از استقلال سیاسی ایران اسلامی داشت و اگر درایت و تدبیر امام خمینی (ع) نبود این اتفاق به تراژدی تلخی بدل میشد که انقلاب اسلامی را کلاً از میان میبرد و یا حداقل انقلاب را به پدیده سترون تبدیل میکرد.
وقتی در 20 فروردین 1359 «جیمی کارتر» رییسجمهوری وقت آمریکا طی دستوری قطع روابط سیاسی با ایران را قطع کرد حضرت امام خمینی (ره) با همان طمأنینه همیشگی خود در بیانیهای فرمودند: «اگر کارتر در عمر خود یک کار خیر کرده باشد، همین قطع رابطه است.» به تعبیری امام راحل تأکید داشتند در این رابطه هیچ خیری برای ملت ایران نداشته که بخواهیم از قطع رابطه هراس داشته باشیم. این اعلام کارتر و پاسخ روشن امام خمینی (ره) آشکارترین وجه استقلال ایران اسلامی است.
اما باید توجه داشت که این پاسخ دندانشکن تنها یک بعد از استقلال است و اگر در ابعاد دیگر استقلال مثل بعد اقتصادی، نظامی، صنعتی، علمی، تولید و از همه مهمتر استقلال فرهنگی توفیقی نداشته باشیم ممکن است در درازمدت استقلال سیاسی ما دچار شبهه و تحریف شود. البته ایران اسلامی ما در طول چهار دهه حیات طیبه خود دستاوردهای مهمی را در عرصه نظامی و علمی تحصیل کرده است اما نباید به این مقدار قانع شد و باید در عرصههای دیگر نیز با قدرت وارد شد. آنچه که در چهل سال نسبت به آن کمتر توجه شده استقلال فرهنگی است.
اگر نگوییم در این عرصه توفیقی حاصل نشده نمیتوان مدعی شد که کار مهمی هم صورت گرفته است. اکتفا به تولید آثار هنری کسب جوایز متعدد بینالمللی نباید ملاک داوری قرار بگیرد. باید دید این جوایز در چه شرایطی و به کدام هنرمندان و به چه آثاری اهدا شده است. آیا اصحاب فرهنگ و هنر نتوانتسهاند جبهههای فرهنگی غرب ـ آمریکا ـ را تصرف کرده و افکار فریب خورده جامعه جهانی را تسخیر کنند؟ پاسخ قطعاً منفی است. هر چقدر هالیوود سعی دارد آبروی از دست رفته سیاستمدارن آمریکایی را بازگرداند سینماگران ایرانی سعی ندارند تا دستاوردهایی که با تلاش فرزندان ایران اسلامی حاصل شده را به تصویر بکشند.
اگر ما به لحاظ نظامی و اقتصادی مستقل باشیم ولی در بعد فرهنگی وابسته به بیگانه باشیم عملاً در انقلاب اسلامی ناموفق بودیم. استقلال فرهنگی یعنی تولید محتوایی که با فرهنگ اسلامی ـ ایرانی ما انطباق تام داشته باشد و چنین محتوایی علاوه بر آنکه مصرف داخلی داشته باشد جامعه جهانی را نیز هدف قرار دهد. ایران اسلامی از ثروت سرشار انسانی برخوردار است، جوانانی که میتوانند آثار ارزشمند فرهنگی قابل اعتنایی خلق کنند. علاوه بر این در بحث مفاهیم ارزشی موضوعات بیشمار پرداخت نشدهای داریم که هنوز از آن صحبتی به میان نیامده است.
اگر تخصیص اعتبار با عدالت بین جوانان هنرمند انقلابی صورت بگیرد و در معرفی و نمایش این آثار مصلحت شخصی و رانت دخالتی نداشته باشد میتوانیم بیش از بعد نظامی در بعد فرهنگی به استقلال برسیم. البته نیاز به توضیح ندارد استقلال فرهنگی منافاتی با تعامل فرهنگی با سایر کشورها ندارد؛ اما این مسئله که مصرفکننده تولیدات فرهنگی غرب در حوزه سینما، سریال، بازیهای رایانهای، رمان و ... باشیم در شان انقلاب اسلامی ایران نیست. استقلال فرهنگی بیش از هر عرصه دیگری میتواند انقلاب اسلامی را از گزند بدخواهان و آفات فکری بیگانگان صیانت کند.
انتهای پیام/ 161