شهید «فلاح مهرآبادی» شهادت را از خداوند عیدی گرفت

شهید «محمدعلی فلاح مهرآبادی» در مرحله سوم عملیات فتح‌المبین درحالی‌که 9 روز از عید نوروز می‌گذشت، شهادت را از خداوند عیدی گرفت.
کد خبر: ۳۶۹۱۵۸
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۲ - 09November 2019

به گزارش دفاع‌پرس از یزد، شهید محمدعلی فلاح مهرآبادی در هشت آبان سال 1340 در مهر‌‌آباد و در خانواده‌ای مذهبی متولد شد که پدر خانواده فردی کشاورز و‌ کم‌درآمد بود.

محمدعلی پس از طی دوره ابتدایی در مهرآباد، به دلیل فقر مادی خانواده نتوانست به تحصیل ‌ادامه‌ دهد و به همین خاطر در ‌12 سالگی برای یافتن کاری شرافتمندانه روانه شیراز شد. در شیراز علاوه بر کار روزانه، در کلاس‌های شبانه نام‌نویسی کرد و چون علاقه زیادی به درس خواندن داشت دوره راهنمایی را به همین صورت گذراند.

شرکت در کلاس‌های شبانه نیز برای او آسان نبود و با وجود اینکه می توانست در کلاس‌های روزانه درس بخواند، برایش مشکل ایجاد می‌کرد؛ اما هیچ‌کسی از وضعیت اقتصادی و فقر مادی او خبر نداشت که مجبور شده است برای مخارج تحصیل روزها کار کند.

فشار کار و فقر مادی، دیگر به محمدعلی اجازه تحصیل نداد و علی‌ رغم میل باطنی مجبور به ترک تحصیل شد و برای تأمین مخارج خود و خانواده، به کارهای سخت‌ تری مشغول شد. او در کنار کار، در فعالیت‌ های انقلابی نیز شرکت می‌کرد و شب‌ ها در کمیته‌ ها، مساجد و خیابان‌ ها به نگهبانی مشغول بود.

زمان خدمت سربازی محمدعلی فرارسید و چون در آن زمان به دستور امام خمینی (ره) سربازها پادگان‌ ها را خالی‌کرده و می‌بایستی دوباره به پادگان‌ ها بر‌گردند، او نیز دینی بزر‌گ را به گردن خود احساس کرد و برای ادای آن دفترچه آماده‌ به‌ خدمت گرفت و داوطلبانه روانه سربازی شد.

او دوره آموزشی را در کرمان گذراند و با توجه به علاقه‌ای که به ورزش داشت، در ‌تیپ هوابرد شیراز مشغول خدمت شد و دوره چتربازی و دیگر فنون رزمی‌ را در هوابرد آموخت و گواهینامه پایان آموزش چتر‌بازی را دریافت کرد.

شهید محمدعلی فلاح همراه با سایر همرزمانش برای‌ سرکوبی ضدانقلاب روانه کردستان شد و در شهر بوکان‌ نقش بسزایی داشت. در‌ کردستان ترکش خمپاره به پایش خورده و او را زخمی کرد؛ اما اجازه نداد که خانواده‌اش از این ماجرا مطلع شوند. به علت مسدود بودن راه‌ها مدت 9 ماه کسی نتوانست به ملاقاتش برود و این بزرگ‌ترین شکنجه روحی برای او بود.

دشمن که همیشه در حال شایعه‌سازی بود، یک روز خبر اسارت محمدعلی را منتشر کرده و روز دیگر شایعه شهادتش در زندان دولتو را پخش می‌کردند. در این حالت والدین او که دستشان از همه‌جا کوتاه بود، تنها به خداوند متوسل شدند تا اینکه تیپ هوابرد از کردستان به شیراز بازگشت و او برای مدت 23 روز به مرخصی آمد.

او بزرگ‌ترین مسئله را جنگ‌ می‌دانست، جوان‌های محل را جمع ‌می‌کرد و جنگ را برای آن‌ها تشریح می‌کرد‌. همواره از شهادت سخن می‌گفت و اظهار می‌کرد، ما همیشه می‌بینیم که چگونه برادرانمان شهید می‌شوند ولی خود لیاقت آن را نداریم که شهید شویم.

پس از اتمام مرخصی به پادگان بازگشت و این بار جهت انجام مأموریت به جبهه جنوب اعزام شد و در عملیات فتح المبین شرکت کرد. محمدعلی با دیگر همرزمانش در‌ جبهه شوش مشغول نبرد با دشمن متجاوز بود و در مرحله سوم عملیات فتح‌المبین درحالی‌که 9 روز از عید نوروز می‌گذشت، شهادت را از خداوند عیدی گرفت.

شهید محمدعلی فلاح در بخشی از وصیت‌نامه خود نوشته است:

راه من راه خداست، راه خونین حسین و شهادتم افتخاری دیگر به راه سرخ حسین است. بارالها! این جان خود داده را با بدی‌هایش بپذیر و بر گناهانش قلم بطلان بکش.

تا آنجا که یادم هست به کسی بدهکار و طلبکار نیستم. فقط به برادرم نجاتعلی که آن‌هم امیدوارم مرا حلال کند. مرا در همان قبرستان مهرآباد، کنار قبر شهیدان دیگر به خاک بسپارید.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها