گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: «پدرم پیش از اینکه سمت وزیر بهداری را بپذیرد، حقوق ماهانه ۱۸۰ هزار تومان داشت، اما وقتی وارد کارهای دولتی شد، حقوقش ماهانه هفت هزار تومان شد. پدرم هرگز به دنبال پول نبود که بخواهد به همین خاطر وارد بدنه نظام شود.»
متن بالا برگرفته از سخنان «محمدمهدی منافی» فرزند «هادی منافی» وزیر بهداری در دوران دفاع مقدس و برادر شهید «محمد منافی» است. در بخش نخست گفتوگوی خبرنگار ما با این فعال رسانهای به نحوه اعزام برادرش به جبهه و فعالیتهای پدرش پرداخته شد. در ادامه بخش پایانی گفتوگو را میخوانید:
دفاعپرس: در دهه ۶۰ ترورهای زیادی انجام شد. آیا پدر شما هم تهدید یا ترور شدهاند؟
تهدید شدهاند، اما ترور نه. در روز بمبگذاری دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی پدر من نیز قرار بود که آنجا باشد، اما به دلیل مراقبتهای پزشکی از آقای خامنهای که روز قبا ترور شده بودند دیرتر به جلسه میرسند. به همین جهت در زمان حادثه آنجا حضور نداشتند.
پس از ترور امام خامنهای (مدظله العالی) پدرم معالجه ایشان را انجام میداد. گروه فرقان به پدرم یک نامه تهدید مبنی بر اینکه کار شما خلاف نظر گروه ما است اگر این کار را ادامه بدهید، شما هم ترور میشوید، فرستاد که قبل از اینکه بخواهند اقدامی کنند بازداشت شدند. البته چندین مرتبه هم در زمانهای مختلف، تلفنی تهدید شده بود، اما پدرم به این موضوعات اهمیت نمیداد. حتی از دورانی به بعد دیگر اجازه نداد که محافظ داشته باشد.
دفاعپرس: پدر شما هم حقوق نجومی میگرفتند؟
پدرم پیش از اینکه به عنوان وزیر بهداری انتخاب شود، ۸۰ هزار تومان درآمد داشتند. وقتی که به این سمت رسید، حقوقش ۷هزار تومان شد. او از امام اجازه گرفته بود و در هفته یک روز در بیمارستان کار میکرد تا خانواده از نظر مالی تامین شود. او سال ۷۶ از کار دولتی خارج شد وی را به سمت مشاور مجمع تشخیص مصلحت انتخاب کردند. چند مرتبه به محل کار رفت، اما گفت من اینجا کاری برای انجام ندارم. هر وقت نیاز به مشاوره داشتید زنگ بزنید تا بیایم. از آن پس در بیمارستان مشغول به کار شد و پس از آن وضعیت اقتصادی مان خیلی بهتر شد.
دفاعپرس: واکنش اطرافیان نسبت به اینکه متوجه میشوند شما فرزند وزیر بودهاید، چیست؟
در معرفی خودم، حد الامکان سعی میکنم که نام پدر و برادرم را نیاورم. ترجیح میدهم اطرافیانم به خاطر شخصیت خودم با من در ارتباط باشند تا به خاطر پدرم. البته اگر کار خیری باشد، وارد میشوم و از اسم پدرم استفاده میکنم.
دفاعپرس: کمی هم در خصوص فعالیتهای خودتان توضیح بفرمایید.
لیسانس مهندسی عمران و فوق لیسانس مدیریت دولتی دارم. پس از فتنه ۸۸ احساس کردم باید وارد عرصه فرهنگی و رسانه شوم. در همان دوران هم یک وبلاگ ایجاد کردم و به روشنگری پرداختم و بعد گروهی را تشکیل دادیم که بیش ۳۰ وبلاگ را اداره میکردیم. یک بار که تلویزیون تصویر من را در یکی از راهپیماییها منتشر کرد. ضد انقلاب وبلاگم را پیدا کردند و به من پیام تهدیدآمیز دادند. در حال حاضر هم دکترای مدیریت رسانه داشته و در امور مختلف همچون ساخت مستند، نویسندگی، اردوهای جهادی، حضور در فضای مجازی و ... فعالیت دارم.
یک کتاب جالب با نام «تباهی» را ترجمه و چاپ کرده ام. این کتاب در مورد سنتهای یهودیان است که در قرون وسطی بچههای مسیحی زیر هفت سال را میکشتند و خون آنها را در مراسمهای خود استفاده میکردند. نکته جالب دیگر در مورد این کتاب این است که کتاب توسط یگ پروفسور اسراییلی نوشته شده و کاملا مستند است. بعد از چاپ یک نسخه از کتاب را برای امام خامنهای ارسال کردم. بعدها در دیداری که با پدرم نزد ایشان رفته بودیم در مورد کتاب با من صحبت کردند و متوجه شدم آن را تورق کرده اند.
یک کتاب دیگر نیز بصورت گروهی با دوستان ترجمه کرده ایم که در حال طی مراحل چاپ لست. در زپینه ترجمه و زیر نویس فیلم مسول گروهی بودم که کار را انجام داد یک فیلم در زمینه سقط جنین کار کردیم که اتمام کار مصادف شد با بیانات رهبری در مورد اشتباه بودن گاهش جمعیت و این یکی شدن دیدگاه و حُسن انتخاب ما مایه خرسندی تیم شد. من در رشتههای مختلفی فعالیت داشته ام. چندین مدال شنا و گواهینامه پاراگلایدر و غواصی دارم در دورهای هم معرقکاری کار میکردم، اما در حال حاضر بیشتر روی تولید محتوای ویدیویی تمرکز دارم، زیرا معتقدم رسانه امروز ویدیو است. در برنامههای آینده ام ساخت مستندی جامع از پدرم را مد نظر دارم، زیرا خاطرات زیاد و شنیدنی وجود دارد که باید برای نسل بعد مستند و حفظ شود.
انتهای پیام/ 131