‌نمی‌گذارند صدای مرتضی‌ها به گوش مردم برسد

شهید مرتضی ابراهیمی، شهید هادی جوان دلاور، شهید علی خلیلی و... همگی از فرزندان این آب و خاک بودند که دغدغه مردم‌شان را داشتند. هادی اگر دغدغه نداشت که پلیس نمی‌شد. مرتضی اگر مردم را درک نمی‌کرد که بدون سلاح به میانشان نمی‌رفت تا با آن‌ها حرف بزند و حرف‌هایشان را بشنود.
کد خبر: ۳۷۳۳۱۹
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۳ - 08December 2019

‌نمی‌گذارند صدای مرتضی‌ها به گوش مردم برسدبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، سال ۷۸ مشغول خدمت سربازی بودم که گفتند چند روز دیگر آماده‌باش داریم. دلیلش را که پرسیدم گفتند قرار است قاتل شهید هادی محبی، بسیجی ناهی از منکر را در میدان امام حسین (ع) تهران اعدام کنند. روز مورد نظر، من که سرباز حوزه بسیج بودم، در محل خدمتم ماندم تا مسئولان حوزه از محل اجرای حکم برگردند و ماجرا را تعریف کنند. برگشتند، اما خبری از اعدام نبود. گویا پدر شهید محبی پای چوبه دار از خون فرزندش گذشته بود تا نشان بدهد که از چنین پدر ایثارگری چونان پسری رشد می‌کند که خود را لایق شهادت می‌کند.

آن زمان بحث روی بخشش خانواده شهید محبی چند روزی در فضای عمومی جامعه داغ بود. بعد‌ها باز با موارد اینچنینی رو به رو شدیم. نمونه بارز و مشهورش طلبه شهید علی خلیلی است که خانواده او هم از قصاص قاتل گذشتند. بسیجی، بسیجی‌وار رفتار می‌کند و خانواده‌اش هم با چنین انگیزه‌هایی می‌بخشند. البته بسیجی بودن تنها به کارت عضویت نیست. خیلی از کسانی که شغل یا مسیر زندگی‌شان را برای خدمت به مردم انتخاب کرده‌اند از چنین روحیه‌ای برخوردار هستند. همین موضوع بخشش خانواده شهید هادی جوان دلاور که امروز در صفحه ایثار و مقاومت به آن پرداخته‌ایم، یک نمونه بارز این ادعاست.

پلیسی که می‌خواست در شب چهارشنبه سوری امنیت را برای مردم تأمین کند، در لباس خدمت و سر پستش مورد اصابت نارنجک دستی یک جوان نادان قرار می‌گیرد و به شهادت می‌رسد. اگر خوب دقت کنیم، جهل آن جوان ماحصل تبلیغات شومی است که مدت‌هاست مغز جامعه و خصوصاً جوان‌های ما را نشانه رفته است. اینطور القا می‌شود که بسیج از مردم نیست. پلیس، دستگاه سرکوبگر است! سپاه چنان و این یکی آن طور و آن یکی این طور...
از این حرف‌ها زیاد شنیده‌ایم. انگار نه انگار که همه جای دنیا پلیس دارند و اتفاقاًبعضی از پلیس‌های آن ور آبی اصلاً منطق ندارند. فیلم‌هایش را می‌بینیم و خبرهایش را می‌شنویم. یک آماری می‌گوید پلیس امریکا تنها در سال ۲۰۱۸ چهارصد نفر را کشته است. یعنی روزی بیش از یک نفر توسط پلیس امریکا کشته شده است. آن هم در کشوری که خودش را مهد آزادی می‌داند.

بحث روی این نیست که بگوییم پلیس ما خوب است یا پلیس آن‌ها بد. صحبت روی تبلیغات شوم دشمن است که سعی دارد پلیس یا بسیج و... را مقابل مردم نشان بدهد. چند روز پیش که گفت و گویی با همسر شهید مرتضی ابراهیمی داشتیم (پاسداری که در اغتشاشات آبان ماه به شهادت رسید) گلایه داشت که انگار برخی از مردم سپاه را از خودشان نمی‌دانند. همسرش هم روز شهادت بین مردم رفته تا بگوید او هم عضوی از همین جامعه است و دردهایش را خوب درک می‌کند. صرف‌نظر از نوع شغلش، او هم حقوق‌بگیر است و مشکلاتی مثل گرانی و مسائل اقتصادی را مثل تک تک مردم با گوشت و پوستش احساس می‌کند. از قضا پدر دو فرزند هم هست و به عنوان یک پدر هم که شده، آن کارگر یا کارمندی را که گرانی آزارش می‌دهد را خوب درک می‌کند. اما همان جریان‌ها و همان دست‌هایی که می‌خواهند مردم را مقابل نهاد‌های انتظامی و امنیتی کشورشان قرار دهند، نگذاشتند صدای مرتضی به گوش مردم برسد. سریع دوره‌اش کردند و او را به شهادت رساندند.

شهید مرتضی ابراهیمی، شهید هادی جوان دلاور، شهید علی خلیلی و... همگی از فرزندان این آب و خاک بودند که دغدغه مردمشان را داشتند. هادی اگر دغدغه نداشت که پلیس نمی‌شد. مرتضی اگر مردم را درک نمی‌کرد که بدون سلاح به میانشان نمی‌رفت تا با آن‌ها حرف بزند و حرف‌هایشان را بشنود.
هرچند ایثار و بخشش خانواده شهدایی، چون هادی جوان دلاور، علی خلیلی، هادی محبی و... بسیاری از تبلیغات شوم دشمن را خنثی می‌کند، اما ما هم باید بپذیریم که در انجام کار‌های فرهنگی و تبلیغاتی عقب‌ماندگی عجیبی داریم و اجازه می‌دهیم دشمن هر کاری که می‌خواهد با فکر و روح و روان جوانان‌مان بکند.

منبع: روزنامه جوان

انتهای پیام/ 900

نظر شما
پربیننده ها