معرفی کتاب؛

«ققنوس و ماه»

«ققنوس و ماه» خاطرات بانوی ایثارگر «پروین رنجبریان» از بانوان خراسان شمالی است.
کد خبر: ۳۷۴۶۷۶
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۸ - ۱۳:۰۰ - 21December 2019

«ققنوس و ماه»به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از خراسان شمالی، «ققنوس و ماه» برگرفته از خاطرات بانوی ایثارگر «پروین رنجبریان» به نویسندگی «معصومه وحدانی» است.

«پروین رنجبریان» از جمله زنان مبارز و بیدارگر است که هم­‌قدم و همراه با سایر اقشار انقلابی و ظلم ستیز در عنفوان جوانی علیه رژیم پلید ستم ­شاهی مبارزه کرد و از سنگر مدرسه تا صفوف تظاهرات و قیام در کنار مردم نستوه و آزادی­‌خواه قرار گرفت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کسوت دفاع از نظام جمهوری اسلامی ایران درآمد.

او با حضور در جبهه­‌های نبرد حق علیه باطل، در مناطق جنگی زینب­‌وار و فرشته‌گون به مجروحان رسیدگی می‌کرد و پس از آن نیز در پشت جبهه، خدمت به خانواده­ شهدا، جانبازان و ایثارگران را انتخاب کرد.

«پروین رنجبریان» در سی ام شهریور ۱۳۴۱ در «بجنورد» مرکز استان خراسان شمالی به دنیا آمد و هفتمین فرزند خانواده رنجبریان است و پدر او «حبیب­‌الله رنجبریان» معلمی وارسته بود.

در مقدمه این کتاب آمده است:

بلندآوازه باد نام شیرزنان سرزمینم که در مهرورزی، نجابت­ آیه­‌های سبز لطافت­‌اند و در صیانت از شرف و حیثیت، نماد شجاعت. چه آنان که سمند صاعقه را پای در رکاب نهادند و در میادین رزم حماسه­‌ساز شدند و چه آنان که مردانشان را از زیر آب و آینه و قرآن و اسپند گذراندند و تا گذرگاه­‌های سرخ شهادت بدرقه کردند.

فرهمند و مانا باد نام بانوانی که با تأسی از بزرگ ­‌بانوی کربلا، زینب کبری­ (س)، عشق­‌بازی یاران حسین (ع) را به نظاره نشستند و صبوری ورزیدند و گاه در سنگر روشنگری و بیداری، غربت جبهه­‌های غرب و جان­فشانی مجاهدان عاشق در مرز‌های جنوب را در گوش تاریخ شروه خواندند.

قسمتی از متن کتاب:

روز دوازدهم فروردین سال ۱۳۵۸ را خوب به خاطر دارم. اولین رأی­‌گیری پس از پیروزی انقلاب برای تعیین نظام حاکم بر کشور برگزار شد. یازدهم فروردین ۱۳۵۸ ما جزو گروهی بودیم که به روستای درصوفیان رفتیم. در گروه ما یک آقای روحانی به نام آقای لشکر بلوک و آقای معصومیان (فرهنگی) و یکی دو مرد دیگر بودند که الان نام آن­ها را به خاطر ندارم. وقتی مادر فهمید من تنها خانم گروه هستم اجازه رفتن نداد و ناچار ناهید را با خودم همراه کردم. هنوز زمین در سیطره­‌ی سرمای زمستان بود. سوار جیپ شدیم. به دلیل گل­‌و­لای و بارش برف و باران عبور و مرور بسیار سخت بود. باید از رودخانه می­‌گذشتیم.

شب فرا رسید و مردم روستا به کمک ما شتافتند. برای استقرار و توجیه به منزل کدخدا رفتیم. کدخدا از ما استقبال کرد و ما را به خانه­‌ی خود که بالای کوه قرار داشت برد. اتاق کوچک تاریکی را در اختیار من و ناهید قرار دادند. ناهید می­‌ترسید و تا صبح بیدار بود. صبح بلافاصله به مسجد روستا رفتیم و صندوق رأی­‌گیری را مستقر کردیم و تا شب به کار رأی­‌گیری مشغول بودیم. خوشبختانه پس از اعلام آرا در کل کشور ۹۸ درصد مردم به جمهوری اسلامی رأی مثبت داده بودند.

دوران سختی بود. منافقین که قبل از انقلاب «مجاهدین خلق» نام داشتند تغییر موضع سیاسی و ایدئولوژی دادند و متأسفانه راه خود را از انقلاب جدا کردند. آن­ها گمان می­‌کردند انقلاب ارثیه­‌ای است که باید از آن سهمی داشته باشند. امام­ (ره) در سخنرانی هایشان پرده از چهره کثیف و زشت منافقین برداشتند. دفتر منافقین در بجنورد در خیابان امیریه شمالی بود؛ ساختمانی قدیمی که به شهربانی کهنه شهرت داشت.

منافقین نمایشگاه­‌های مختلفی در سطح شهر برگزار می­‌کردند و سعی در اغوای جوانان داشتند. برپایی نمایشگاه عکس و سخنرانی در گوشه و کنار شهر از اهم فعالیت­‌های آن­ها بود. گروهک منافقین در ادامه­‌ی تلاش­‌های خود، جوانان انقلابی را شناسایی و ترور می­کردند. شهید علی ره­‌آموز و شهید محمدتقی ابراهیمی از شهدای ترور در شهرستان بودند که به دست همین گروهک­ به شهادت رسیدند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها