به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، خاطرهای از شهید «محمد جمعه دهقان» به روایت صغری دهقان، خواهر شهید، را در ادامه میخوانید.
هیاهوی بازی فضای خانه برادرم را پر کرده بود.
محمد بچههایش را یکی یکی روی پشتش سوار میکرد و آنها را راه میبرد. با آنها بازی میکرد و میخندید. از شادیشان خوشحال شدم. دلم میخواست محمد بنشیند کنارم و کمی هم با من حرف بزند. برای همین گفتم: «حالا چرا این کارها؟ بچهها میتونن با هم بازی کنن.»
همانطور که با بچهها دور اتاق میچرخید، گفت: «حضرت علی با حسن و حسین بازی میکرد. ما هم باید با بچهها همانطور رفتار کنیم.»
منبع: کیهان
انتهای پیام/ 900