شهید «علیرضا اربابی»:

خواهرانم حجاب خود را فراموش نکنید

شهید «علیرضا اربابی» در فرازی از وصیت‌نامه خود نوشته است: از خواهران گرامیم می‌خواهم که حجاب خود را فراموش نکنند و زینب‌وار زندگى کنند.
کد خبر: ۳۷۵۵۵۰
تاریخ انتشار: ۰۴ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۲۵ - 25December 2019

خواهرانم حجاب خود را فراموش نکنیدبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از زاهدان، شهید «علیرضا اربابی» در سال 1345 در خانواده‌ای مذهبی در روستای ارباب به دنیا آمد.

از همان اوان کودکی علاقه وافری به اصول مذهبی و دینی داشت بطوریکه در کلاسهای مختلف مذهبی شرکت می کرد و نماز اول وقت برایش اهمیت فوق العاه داشت.  در دوران نوجوانی نیز در کنار درس و مشق در امورات کشاورزی و دامداری به پدر و مادر کمک می کرد.

وی از ابتدای شروع فعالیت بسیج در روستا به عضویت این نهاد مقدس درآمد و در کنار سایر دوستان خدمت کرد. تحصیلات ابتدایی را در همان روستای محل زندگی طی کرد و دوره‌ی راهنمایی و دبیرستان را در روستای بنجار علیرغم مشکلات از قبیل عدم وجود وسیله نقلیه و ایاب ذهاب با موفقیت پشت سر گذاشت. سپس در آزمون ورودی به تربیت معلم راه یافت و در سال دوم تحصیلات در تربیت معلم زاهدان از طریق بسیج به منطقه اعزام و به لقاء الله پیوست.

 وصیتنامه شهید «علیرضا اربابی»

سوگند به عصر همانا انسان ها در زیان هستند مگر آنانكه ایمان آورده و شایسته عمل كنند و یكدیگر را به صبر توصیه نمایند.

بنام او كه ازلى است و همه از بین مى‌روند ولى او باقى است و آگاه بر تمام جهان از كوچكترین شیى ناچیز تا بزرگترین چیزها. بنام او كه در فطرت و قلب انسانها جا گرفته و همه به او عشق مى‌ورزند.

خدمت پدرم سلام عرض مى‌كنم. امیدوارم سلام مرا قبول كنید. پدر جان تو زحمت هاى زیادى كشیدى تا توانستى مرا به این سن برسانى كه به جبهه بیایم. حق خود را بر من حلال كن و مرا ببخش پدر جان مى‌دانم كه اگر شهید شدم گریه و ناله خواهید كرد ولى از شما مى‌خواهم كه صبر داشته باشید كه خدا از تو راضى باشد.

پدر جان اگر شهید شدم مرا در زاهدان به خاك بسپارید.

خدمت مادرم سلام عرض مى‌كنم. مادر جان بیشتر سختیها و رنجها را تو كشیده‌اى حق خود را بر من حلال كن اگر شهید شدم تو خیلى ناراحت خواهى شد ولى صبر كن كه خدا و حضرت زینب ناراحت نشوند چون موقعى كه حضرت زینب همه بستگانش را از دست داد صبر كرد و مقاوم بود.

پدر جان از حقوق من ماهى 500 تومان به جبهه كمك كنید. از پدر و مادرم مى‌خواهم كه بچه‌ها را به كلاس قرآن بفرستند تا مورد رضاى خدا باشد. برادر جان اصغر، تو هم مقاوم باش و بچه‌هاى خود را به كلاس قرآن تشویق كن از برادرهاى كوچكم محمد و احمد مى‌خواهم كه به درس و قرآن علاقه زیادى داشته باشند و راه مرا ادامه بدهند و از خواهران گرامیم مى‌خواهم كه حجاب خود را فراموش نكنند و زینب‌وار زندگى كنند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها