به گزارش خبرنگار دفاعپرس از خراسان شمالی، سردار «احمد اسکندری» در دومین روز مرداد سال 1343 در روستای زیارت از توابع شیروان در استان خراسان شمالی چشم به جهان گشود.
سال 1359 اولین بار به عنوان بسیجی، راهی جبههی سرپلذهاب شد. در سال 1362 به استخدام سپاه درآمد و در سال 1363 با دختر دایی اش، ازدواج کرد و صاحب یک دختر به نام عاطفه شد.
سردار «احمد اسکندری» در جبهه سمتهای مختلفی داشت؛ از جمله فرماندهی دسته، معاون فرمانده گروهان، فرمانده گروهان و معاون فرمانده گردان.
او در تاریخ 1365/02/31 مصادف با دوازدهم رمضان با زبان روزه به شهادت رسید و روی دستان مردم شهیدپرور شیروان تشییع شد و در آرامگاه ابدیاش در بهشت حمزه رضا (ع) روستای زیارت از توابع شیروان در استان خراسان شمالی به خاک سپرده شد.
وصیت نامه سردار شهید «احمد اسکندری»:
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین وله الحمد
به نام خداوند بخشایشگر مهربان که فقط از او یاری می جوییم و فقط او را ستایش می کنم.
وَ قاتِلوهُم حتَّی لاتَکُونُ فِتنَه وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَاِنِ انتَهوا فَلاعُدوَانَ اِلّا عَلَی الظّالِمِیِنَ
با آنان بجنگید تا فتنهای [چون شرک، بت پرستی و حاکمیت کفار] بر جای نماند و دین فقط ویژه خدا باشد. پس اگر بازایستند [به جنگ با آنان پایان دهید و از آن پس] تجاوزی جز ضد ستمکاران جایز نیست. سوره بقره آیه ۱۹3
با درود و سلام به پیشگاه یگانه منجی عالم بشریت مهدی (عج) و با درود و سلام خدمت امام خمینی، این نائب بر حق امام زمان (عج) و با درود به تمام رزمندگان اسلام که در راه خدا و با دشمنان خدا و انبیاء و با دشمنان اسلام و قرآن جهاد می کنند و به فریاد «هَل مِن ناصِر یَنصُرنی» امام حسین (ع) لبیک می گویند. و با درود به شهیدان که درس شهادت را از سرور آزادگان حسین بن علی (ع) آموخته اند و با خون خود نهال انقلاب و درخت اسلامی را آبیاری کردند.
(انشاءالله من هم لیاقت شهادت را داشته باشم) درود به روان پاک شهیدان. روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد.
اینجانب احمد اسکندری فرزند قربان و رقیه. داوطلب شدهام که به جبهه جنگ حق علیه باطل بروم و در راه خدا با دشمن پست و ذلیل، با منافق دورو، باکسانی که با این انقلاب اسلامی مخالفند، بجنگم و بنده این را یک وظیفه شرعی دانسته و همچنین یک وظیفه الهی که در فروع دین آمده، به جبهه میروم و تنها هدفی که دارم جهاد فی سبیل الله و پاسداری از دین اسلام، پاسداری از حرمت اسلامی و بالأخره پاسداری از کشور عزیز اسلامی و با توجه به سخنان گهربار رهبر کبیر انقلاب، این رهبر مستضعفین جهان که انشاءالله خداوند سایه امام را تا ظهور حضرت مهدی (عج) بر سر امت اسلامی حفظ کند می فرماید: «مسئله اصلی جنگ است» و همچنین می فرمایند: «جوانان باید به جنگ بروند و مسئله جنگ را هر چه زودتر حلش کنند.» و میرویم تا به یاری خدا و فرماندهی امام زمان (عج) و نائبش و همت رزمندگان به دشمن بتازیم و این ابرقدرتها را به زانو دربیاوریم و پرچم لااله الاالله را در بلندترین نقطه جهان به اهتزاز در بیاوریم که در این تاختن دو راه وجود دارد ۱-پیروز شدن ۲-شهید شدن.
با توجه به سخن امام چه کشته شویم و چه بکشیم پیروزیم. چنانکه بعد از شهادت آغاز زندگی است که روح جدا از جسم و مادیات می باشد و در نزد خدا به سر می بریم که در نهایت تمام انسانها باید به این راه بروند. و آنهایی که شهادت را برمی گزینند و باعزت و شرف به نزد خدا می شتابند. «انالله و اناالیه راجعون»، ولی آنان که منتظر میایستند تا مرگ آنها را فراگیرد (کسانیکه که جنگ و اسلام و قوانین اسلام بی توجهاند) با دامنی پر از گناه و ذلت می میرند.
و در آخر، پیام من به کلیه برادران و دوستان این است که بعد از شهادتها که خودم جنازه چند تا از برادران و دوستان خود را تشییع کردم، هیچ غم و اندوه و حسرتی نخورند. باید بهفکر باشند. امروز مسئله، اسلام است. مسئله مهمتر از آن است که حسرت بخورند. باید به فکر باشند چطور مبارزه کنند با دشمن داخلی و خارجی.
و پیام دیگر من به دوستان و برادران، که به رهنمودهای امام عزیز گوش دهند و نیز عمل کنید و برای فرج امام زمان (عج) و سلامتی امام تا ظهور حضرت دعا کنند.
پیام من به خانواده عزیزم، که برای من بعد از شهادتم هیچ گریه نکنند (من که هیچم، باید به شخصیت هایی چون شهید بهشتی و ۷۲ یارش- شهید مطهری- مفتح- دستغیب- مدنی- صدوقی- اشرفی اصفهانی- هاشمی نژاد و … گریه کنند و به این شخصیت های از دست رفته که هر کدام یک کشور را راه می برند، بر اینها بگریند.)
البته باز مادر و پدر است که در بزرگ کردن فرزند کوشش کرده است. هرطور هم که باشد گریه میآید و از پدر و مادرم و برادرانم و خواهرانم می خواهم گریه درحدی باشد که نشانی از علاقه باشد نه گریه اعتراضآمیز نسبت به خدا و مبانی انقلاب و آنچه روشن است و همه می دانند خدا ما را آفریده و در نهایت به سوی او باز خواهیم گشت. از شما خانواده عزیز از اینکه نتوانستم فرزند خوبی برای شما و خدمتگزاری برای جامعه باشم، معذرت می خواهم و امیدوارم که مرا ببخشید. باری، بدن مرا در کنار برادران بسیجی در زیارت به خاک بسپارید. با همان لباس رزم و با همان پیکر خونآلود.
یا حجه ابن الحسن عجل علی ظهورک
خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار.
خدایا! خدایا! از عمر ما بکاه بر عمر رهبر افزا
خدایا! خدایا! رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما
انتهای پیام/