به گزارش گروه استانهای دفاعپرس، از بزم طرب باده گساران همه رفتند/ ما با که نشینیم که یاران همه رفتند/ زین شهر شهیدان تو با جامه گلگون / پاکیزهتر از ابر بهاران همه رفتند
صبح جمعه است پلکها را میگشایی تا یک بار دیگر برگی از تقویم زندگی را برگیری و ورق بزنی برگی از زمستان، اما چشمها و گوشهایت که بینا و تیز میشوند، صدایی به گوش میرسد؛ باری دیگر ایران اعتباری بیهمتا را به اعلی علیین فرستاد.
زمان ایستاده، تقویمها برای مسلمانانی که منتظر منجی عالم بشریت هستند، ورق نمیخورد. همه با بهت و ناباوری صفحه جادویی را دنبال میکنند. تصویر سردار هوشمند ایرانی که شعلههای کمال و تعالی را دریافته و خود پرورده بود، لحظهای از جلو چشمان اشک بار 80 میلیون ایرانی کنار نمیرود. زمزمه و ذکر لبان و چشمان اشک بارم مصرعی بیش نیست: ما با که نشینیم که یاران همه رفتند... اما به احترام بزرگمرد جبهه مقاومت باید نوشت، باید گریست و باید ایستاد. باید ایستاد و از شخصیتی نوشت که خاک مقدس ایران اسلامی را از نکبت حضور روباه صفتان جنایتکار ایمن نگه داشت. باید از فرزند خلف و شایسته ایران اسلامی نوشت که نامش را در سرود انسانیت و بشریت و دفتر روزگار تا ابد حک نمود. هر چند تمام ایران دل خستهاند و به پهنای دل آسمان گریستهاند؛ اما باید سبکبال همچون حاج قاسم به سمت مقصد پرواز کرد. میدانیم که از ردپای خون گریزی نیست. میدانیم که خون سلیمانیها پاک شدنی نیست. باید از آرزوها و امیدها نوشت. باید از نامردی ها و روبه صفتی ها، از ناجوانمردی، از عجز و ناتوانی کفتارها و از انتقام نوشت.
میدانم امروز نجواهای حاج قاسم در گوش میلیونها ایرانی پیچیده است که تو ای ایرانی، آن روز که خدا را با همه چیز دیدی و نشان دادی، شهید شدهای و تو خود یک حاج قاسم و یک بازوی توانمند ولی فقیه و حضرت یار هستی.
میدانم روز تشییع حاج قاسم که فرشتگان به ضیافت آمده و بالشان را فرش راه او کردهاند، حس غرور در رگهایمان موج میزند و سرافرازانه فریاد برمیآوریم که همه ما فرزندان سپهبد حاج قاسم سلیمانی هستیم و به حضرت یار دل بستهایم و جنگمان با شیطان بزرگ سخت خواهد بود.
انتهای پیام/