به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، تشییع و یک راهپیمایی ساده که چیزی نیست، آدمهایی که امروز به عشق رهبر معظم انقلاب اسلامی و سردار رشیدشان کیلومترهای راه و شلوغی مترو و خیابان را به جان خریده و تحمل کردند تا سردار دلها را بدرقه بهشت کنند اگر پایش بیافتد جانشان را در راهی که فرماندهشان رفت، میدهند. تصویر حاج قاسم را یا بالای سر یا روی سینه خود گرفتهاند، هر بار که از گوشه و کناری صدای تکبیر و مرگ آمریکا بلند میشود، همه مردم یکصدا فریاد میزنند «مرگ بر آمریکا».
این روزها که شیطان بزرگ کینهاش از مردم ایران را با ترور حاج قاسم به شکل دیگری به رخ کشیده، مردم هم در سر دادن «مرگ بر آمریکا» به گونهای دیگر سنگ تمام گذاشتهاند. چشمها پر از اشک و دلها خون است اما همه خشم و نفرتشان را در دو کلمه به زبان و تصویر کشیدهاند، هم روی پوسترهای حاج قاسم مهمترین نوشتهای که دیده میشود یعنی «انتقام سخت» را درج کردهاند.
دسته دسته آدمها از محلههایی که فاصله زیادی با میدان انقلاب و دانشگاه تهران دارند، پای پیاده به سمت محل اقامه نماز راه افتادهاند. خیلیها در مسیر اعتراف میکنند که چنین جمعیتی را تا به امروز ندیدهاند، در هیج راهپیمایی و مناسبتی. خانمی گزارش پیاده روی اولیه خود را با تلفن همراه به خانواده خود میدهد «خیلی شلوغه، من پل اکباتان هستم، جمعیت زیادی داره به سمت میدون آزادی میره، خون حاج قاسم چه کار که نکرده چه جمعیتی، چه شوری، فقط باید باشید و ببینید».
تا انتقامت را نگیریم آرام نمینشینیم
دست دختر کوچکش را گرفته، در دستش تصویری از حاج قاسم است که به نقطهای دور خیره شده است، سلمان ۲۹ ساله که کارمند بانک است و یک دختر دارد درباره عکسی سردار میگوید «سردار سلیمانی همیشه یک قدم از دشمن جلوتر بود، احتمالا در این عکس هم زاویه دیدش به اسرائیل میرسد» از او درباره علت حضورش که میپرسم صریح پاسخ میدهد «وظیفهام بود بیایم، کمترین کاری است که میتوانستم انجام دهم، ایشان از همه زندگی و آسایش خودش برای آسایش ملت ما دست کشید، حاج قاسم در قلب ما بود و به راحتی او و زحماتش را فراموش نمیکنیم، حتی اگر تمام دنیا مقابل ما بایستد ما از انتقام خون ایشان دست نمیکشیم» دست دخترش را نشان میدهد و میگوید «اگر امروز با فرزندم در این خیابان به راحتی قدم میزنیم ارمغان حضور حاج قاسم و نیروهای او در عراق و سوریه است». میپرسم دوست داری به حاج قاسم چه بگویی؟ اشک در چشمانش حلقه میزند و میگوید «از دست دادنش برای همه ما سخت است، به اون میگویم تا انتقامت را نگیریم آرام نمینشینیم».
نمیگذاریم خون حاج قاسم پایمال شود
جوان است و با لباس نظامی به همراه دوستانش به مراسم تشییع آمده، اسمش محمد است، ۲۱ ساله و دانشجو، دلیل حضورش با لباس نظامی را جویا میشوم، میگوید «با این لباس آمدم که ثابت کنم اگر دستور برسد از همینجا برای انتقام اقدام میکنیم، من آمادهام» نظرش را درباره انتقام سختی که این روزها بر سر زبانها افتاده و همه مردم منتظر آن هستند میپرسم، میگوید «باید درسی به دشمنان بدهیم که بدانند با چه کسی طرف هستند و دیگر از این اشتباهات نکنند، این اولین و آخرین اشتباهشان خواهد بود، به قول سید حسن نصرالله عزیز از این به بعد هر آمریکایی که به منطقه بیاید عمودی میآید و افقی برمیگردد، ما همه آماده این انتقام سخت هستیم تا خون سردار سلیمانی پایمال نشود».
حجاب درستی ندارد، کمی از موهای رنگ شدهاش از زیر شال روی سرش بیرون ریخته، آرایش ملایمی هم به چهره دارد، در عین حال عکس سردار را به سینه خود چسبانده و زمانی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در زمان اقامه نماز گریه میکند او هم اشک میریزد، جلو میروم که با او صحبت کنم، میگویم به شما نمیخورد در این اجتماع باشید، میگوید «به ظاهر نیست، ما همه عاشق سردار سلیمانی هستیم، امنیت خود را مدیون ایشانیم، مرد بزرگی که الگوی ما و فرزندان ماست» پسر ۱۳ سالهاش را صدا میزند تا با او هم صحبت کنم. پرچم ایران را کلاهی کرده روی سرش، میپرسم چقدر حاج قاسم را میشناسی؟ چه چیزی از ایشان میدانی؟ جواب میدهد «قهرمان ملی ماست، به خاطر ما شهید شده، در سوریه و عراق جنگید و توانست داعش را از بین ببرد.»
بیشتر از پنج ساعت از شروع مراسم تشییع گذشته بود، هنوز پیکر سردار تا اواسط خیابان آزادی هم نرسیده بود، او در حلقه عاشقان خود خرامان خرامان در حال رفتن بود، مردم منتظر ایستاده بودند تا با سردار خود وداع کنند، کسی که همواره او را از قاب تلویزیون در جبهههای جنگ دیده بودند و دیروز پیکرش را با همراهی خود بدرقه میکردند، در میان جمعیت یکی آرام نزدیک گوشم به دوستش میگوید «به امید روزی که به برکت خون پاک او و همه شهدای مدافع حرم بساط ظلم و ستم برچیده شود.»
انتهای پیام/ 141