به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، صبح غم انگیز جمعه معروف، با انتشار خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی، همه را در بهت و حیرت عجیب و غمانگیزی فرو برد. عدهای گویی پدر خود را از دست داده، زار میزدند و بیاختیار گریه میکردند. بعضیها باور نمیکردند و سینهشان سنگینی میکرد.
خیلیها بغض فروخوردهای، گلویشان را میفشرد و به دنبال گوشهای میگشتند تا در فراق این مجاهد ۶۳ ساله ندبه بخوانند. اما خیلیها هم غبطه خوردند که چرا آنها جای سردار محبوب دلها نیستند.
برخی میپندارند که، چون حاج قاسم در جایگاه فرماندهی «سپاه قدس» به عنوان پیشانی امنیت منطقه قرار داشت توانست به این محبوبیت و عاقبت بخیری برسد. در حالی که واقعیت آن است که این اشخاص هستند که به پستها و جایگاهها معنا میبخشند وگرنه یک پست دنیایی هرچقدر هم مهم و استراتژیک باشد، به خودی خود ارزش افزودهای برای صاحب آن جایگاه ایجاد نمیکند و اتفاقا، این اشخاص هستند که با رفتار خود به مناصب دنیوی ارزش و اعتبار میبخشند.
غبطه به مقام حاج قاسم
رضا اسلامی، فعال فرهنگی به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «غبطه به مقام و محبوبیت سردار دلها میتواند منشاء دو نتیجه باشد؛ اگر با نگاه به محبوبیت مثالزدنی این سرباز رشید اسلام بخواهیم نسبت به خود ناامید شویم که ما هرگز نمیتوانیم تا این حد رشد کنیم، در حق خودمان ظلم کردهایم. نتیجه چنین نگاهی قطعاً توقف، درجا زدن، لختی و حتی سقوط است. اما نتیجه دوم میتواند بیداری و حرکت باشد. همان چیزی که از لحظه شهادت حاج قاسم و یارانش در دل ۸۵ میلیون ایرانی و میلیونها آزاده در منطقه و جهان ایجاد شد.»
وی ادامه میدهد: «خون مطهر شهدای حمله تروریستی آمریکای جنایتکار، وجدانها را بیدارتر کرد و به همه، این باور و انگیزه را بخشید که هر کسی در هر کجای این کره خاکی زیست کند میتواند یک «قاسم سلیمانی» باشد. حیات و ممات حاج قاسم و دیگر حاج قاسمها در طول تاریخ پرافتخار شیعه، به مردم روحیه خودباوری بخشید و بستر چنین رشدی در جغرافیای جمهوری اسلامی به مراتب فراهمتر از دیگر نقاط عالم در شرایط کنونی است؛ و این از برکات و معجزات حرکت پیامبرگونه امام خمینی (ره) بود. البته تروریستهای حیوان صفت آمریکایی از درک این واقعیت عاجزند، چون خود را در زندان شهوات حبس کرده و بالاتر از آن را نمیفهمند و اصلا نمیتوانند درک کنند.»
امیرحسین ثابتی، فعال سیاسی و رسانهای در این باره اخیراً در یکی از پیامهای خود در فضای مجازی مینویسد: «بزرگترین دستاورد جمهوری اسلامی «تربیت انسان» آن هم در عصر مدرنیته و هژمونی شهوات است. معجزه خمینی، احیای «اسلام سیاسی» و تربیت حججی و قاسم سلیمانی است. کدام ایدئولوژی و کدام انقلاب در دنیا چنین خروجیهایی داشته که با رفتنشان از دنیا هم انقلاب به پا شود و تازه همه چیز شروع شود؟»
همه میتوانند «قاسم سلیمانی» بشوند
نوید رضایی، فعال فرهنگی در گفتوگویی، اظهار داشت: «شهید قاسم سلیمانی نماد تکامل و حقانیت جمهوری اسلامی است. در زمان حیاتش کاملا انقلابی سخن گفت و عمل کرد و با شهادتش، وحدت و قدرت یدِ واحده اسلام و جمهوری اسلامی را به رخ اجانب و کفار کشید. او و یاران نازنینش خوب موقعی به یاری آمدند. مدعیان آزادی بیان را رسوا ساخته و هیمنه دروغین قدرتهای پوشالی را برملا نمودند. حاج قاسم خیلی پیش از اینها ماندگار شده بود نام و یادش را در اذهان؛ اما پس از شهادتش، قطعا خیلی از واژهها را پررنگتر نمود. مردم زین پس به مفاهیمی، چون سپاه قدس، خدمت خالصانه، ولایتمداری، شوق خدمت و شهادت، لقاءالله، تعز من تشاء، حبالحسین یجمعنا و تعابیری از این دست، بیشتر فکر میکنند.»
او میافزاید: «یک «سرباز واقعی اسلام» میتواند با اخلاص و عمل برخاسته از آن کاری کند که در آنِ واحد، دین و مذهب و نظام اسلامی توامان نه فقط در تهران و نه حتی در ایران، که در منطقه و بلکه کل دنیا مرید و رهرو جمع نماید. امام روح الله (ره) با آن جمله تاریخی «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر میشود» به چه میاندیشیده و کجا را دیده؟»
همانجا مرکز دنیاست
«در جمهوری اسلامی، هر جا که قرار گرفتهاید، همانجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است.» رهبر انقلاب ۵ اسفند سال ۱۳۷۰ در دیدار مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی، با بیان این جمله کلیدی توضیح میدهند: «چند ماه قبل از رحلت امام (رضواناللَّهعلیه)، مرتب از من میپرسیدند که بعد از اتمام دوره ریاست جمهوری میخواهید چهکار کنید.
من خودم به مشاغل فرهنگی زیاد علاقه دارم؛ فکر میکردم که بعد از اتمام دوره ریاست جمهوری به گوشهای بروم و کار فرهنگی بکنم. وقتی از من چنین سؤالی کردند، گفتم اگر بعد از پایان دوره ریاست جمهوری، امام به من بگویند که بروم رئیس عقیدتی، سیاسی گروهان ژاندارمری زابل بشوم (حتّی اگر به جای گروهان، پاسگاه بود) من دست زن و بچهام را میگیرم و میروم! والله این را راست میگفتم و از ته دل بیان میکردم؛ یعنی برای من زابل مرکز دنیا میشد و من در آنجا مشغول کار عقیدتی، سیاسی میشدم! به نظر من بایستی با این روحیه کار و تلاش کرد و زحمت کشید؛ در اینصورت، خدای متعال به کارمان برکت خواهد داد.»
فراهم بودن بستر برای بزرگ شدن در نظام اسلامی
رضایی در بخش دیگری از سخنانش به گزارشگر روزنامه کیهان تصریح میکند: «نام سردار اسماعیل قاآنی را قبل از ۱۳ دی ماه، چند درصد از جمعیت دهها میلیونی تشییعکنندگان شنیده بودند و میشناختندش؟ از این پس، اما او به برکت خون این شهید والا مقام شناسانده شده؛ مثل حاجی زاده و سیاری، مثل باقری و پوردستان، مثل سلامی و صفوی، و مثل «مردم» ساده و معمولی که هر کدام ظرفیت بالقوهای دارند برای حاج قاسم شدن و برای دلبری از امام حیّ و حاضر؛ باورش را نیز سید روحالله داشته و داده و حالا هم از قلب و لسان مبارک خَلَف بر حقش دارند میگیرند.
فقط صد افسوس و ای کاش به جای تدبیر ناداشته و امیدی که منجر به ناامیدی و خسارت محض گردید و نیز به جای بتنهای حجیم و قسی کننده برخی قلوب که در دل انرژی هستهای ریخته شد، کمی خودباوری و ایمانی که در همین مردم معمولی و سرداران قهرمان پرورشان به وفور یافت میشود، تزریق میکردند و به فکرهایی که دم از تعامل و مذاکره به جای مقاومت در برابر دشمن زدند!»
او در پایان اظهار میدارد: «هر کدام از مردم، در هر کسب و کاری و در هر پست و منصبی و در هرگوشه و کناری از جمهوری اسلامی هستند، قادرند تا آنجا را مرکز دنیا کنند و شبیه به حاج قاسم بلکه بالاتر از او گردند و دنیا را کن فیکون کنند. امروز ابزار و لوازمش در حکومت مقدس جمهوری اسلامی کاملاً مهیاست.»
تربیت انسان؛ فتح الفتوح انقلاب
و خدا علاوه بر کار حاج قاسم، به خون او هم برکت داد. این واقعیت امروز مقابل چشمان ماست. همه اینها به دلیل این است که او در طول ۴۰ سال جهاد پیوستهاش، هرکجا قرار گرفت همان جا را مرکز دنیا دانست و توانست بارها دنیا را تکان دهد. تا جایی که نائب امام عصر (عج) پس از شهادتش میفرماید؛ «این شهید عزیز هر وقت گزارشی، کتبی یا شفاهی میداد، من قلباً و زباناً او را تحسین میکردم. اما امروز در مقابل آنچه که او سرمنشا آن شد و برای کشور و منطقه به وجود آورد من در برابر او تعظیم میکنم. کار بزرگی انجام شد.
قیامتی به پا کرد. معنویت او شهادت، او را اینجور برجسته کرد. این تشییع جنازهها و بدرقههای ایرانی و آن بدرقههای عراقی در کاظمین و بغداد و نجف و کربلا چه کردند با این پیکر ارباً اربا. از روح مطهر او از اعماق دل تشکر میکنیم.».
اما برای رسیدن به این خودباوری و عمل به وظیفه باید از خود پرسید که حالا وظیفه ما چیست؟ رضا اسلامی در این خصوص میگوید: «همانطور که رهبر انقلاب تبیین فرمودند ما باید با تکیه بر ایمان و غیرت دینی در هر حوزهای که فعالیت داریم به وظایف مان عمل کنیم و اصلاً به کوچکی یا بزرگی جایگاهمان توجه نکنیم. علاوه بر این، وظیفه دیگر ما دشمن شناسی و دقت در مقابل دشمن است. آقا فرمودند؛ درست است که همه میدانیم دشمن اصلی آمریکا و استکبار و صهیونیسم است، اما با شیوههای پیچیده تبلیغاتی، تلاش وسیعی صورت میگیرد که این قضیه را برعکس و نظر مردم را معکوس جلوه دهند.
پس همه باید مراقب باشیم. بالاتر از این، لزوم دانستن نقشه دشمن است که چه میخواهد بکند؟ و بعد دانستن شیوه مقابله با نقشه دشمن.»
او در پایان تصریح میکند: «اگر اینگونه عمل کردیم، قطعاً خداوند متعال نقصهای ما را جبران خواهد نمود. بنده خودم بارها در کارهایم این موضوع را تجربه کردم و به عینه دیدم که حتی در برهههایی که در انجام تکالیف کاری دستم خالی مانده، به یکباره با عنایت حق تعالی به شکل معجزه آسایی، آن مسئله حل و فصل شده است.»
درست است که حاج قاسم آسمانی شد اما؛ «ما کم نداریم؛ تربیت شدگان مکتب امام، خوشبختانه روز به روز بیشتر میشوند. امام فرمودند: فتحالفتوح انقلاب تربیت جوانها و رشد دادن این نهالهای بالنده است، حق با ایشان بود. این همه کارهای مهم در مقابل این، کوچک است.»
رهبر انقلاب (۱۸ دی ۹۸)
منبع: کیهان
انتهای پیام/ 900