گروه حماسه و جهاد دفاعپرس- داود عامری؛ بررسی نقش سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در ابعاد مختلف بهخصوص در سطح منطقه و جهان کاری است پر دامنه و محتاج زمان مناسب که در این یادداشت به یکی از هزار میپردازیم تا عظمت نقش آن در حال و آینده منطقه و مسلمانان روشن شود.
شاید بتوان گفت، از روزی که بوش با بهرهگیری از نظریه برخورد تمدنهای هانتینگتون،جهان اسلام را بهعنوان یک دشمن آینده در ذهن خود و دولتمردانش ترسیم میکرد، اتاقهای فکر استکبار جهانی، برنامههای طولانی مدت خود را برای نابودی این منطقه طراحی میکردند. آنها در معادلات خود، هسته اصلی شکلگیری تمدن نوین اسلامی را ایران اسلامی و بیشتر مناطق غرب آسیا محاسبه کرده بودند؛ چرا که اولاً رهبران جمهوری اسلامی ایران از بدو پیروزی انقلاب و با وجود حمایتهای اکثریت کشورهای حوزه خلیج فارس از رژیم بعثی عراق، به هیچ عنوان آنها را دشمن انگاری نکردند؛ چرا که نگاه به افق آینده تمدنی اسلام داشته و مبنای عمل خود را به اتحاد جهان اسلام استوار کرده بودند.
با شروع بیداری اسلامی در منطقه، نظام استکباری فرصتی به دست آورد تا حضور خود را در قلب جهان اسلام تثبیت کند، لذا پس از جنگ دوم خلیج فارس، تلاش فراوانی کرد تا در صورت امکان از طریق تجزیه عراق بتواند با بهرهگیری از اختلافات قومی و منطقهای، این منطقه را چند پاره کرده و از فضای آشوبی که خود به وجود آورده بود، سوء استفاده کند؛ اما هوشیاری مرجعیت شیعه در عراق و حمایت مردم از رهبران سیاسی و مذهبی، ناکامی آمریکا را در پیاده کردن نقشههای خود در پی داشت، لذا با ایجاد داعش و سوق دادن نیروهای داعش به عراق و سوریه، تلاش کرد فضای آشوب زده را در منطقه گسترش دهد در چنین شرایطی از یک سو، با چند پاره کردن کشورهای اسلامی منطقه و کاشتن بذر نفاق در آنها، اتحاد و همبستگی اسلامی را از بین ببرد و از سوی دیگر، با القاء سیاستهای خود، نقشه دلخواهش را در منطقه پیاده کند.
لذا ملاحظه میشود که پس از ورود داعش به منطقه و حمایتهای آشکار و پنهان بعضی از دولتهای خودکامه منطقه و نظام سلطه از آن، بهانه لازم برای حضور آمریکا و همپیمانانش در منطقه ایجاد شد که در نهایت با یک فضای آنارشی در درون عراق و سوریه که منجر به از بین رفتن مرزهای جغرافیایی آنها شد، و منطقه را دچار بحران امنیتی کرد، مواجه شدیم.
در چنین شرایطی، گروه تکفیری داعش که در اندک مدتی بر برخی مناطق مسلط شده بود، مرتکب جنایتهایی شد که واقعاً دل تمامی انسانهای آزاده و منصف جهان را به درد آورد، لذا ترس و وحشت داعش نهتنها در منطقه بلکه بر کل جهان اثر گذاشته و امنیت روانی انسانهای بیشماری را به خطر انداخته بود و با گستاخی و شعارهای ساختار شکنانه سودای جولان دادن در تهران را داده بودند و هدف اصلی را ایران معرفی میکردند.
در این اوضاع و احوال، پاسداران صلح و امنیت ایران به فرماندهی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، پای به میدان مبارزه با جنایتکاران داعش گذاشتند. تا زمان ورود جدی ایران به مبارزه با داعش، این گروهک توانسته بود با بهره گیری از پول و سلاحهای پیشرفته حامیان خود، از جمله آمریکا، رعب و وحشت را در دل ملتهای منطقه و جهان ایجاد کند، بهطوری که دولتهای منطقه گمان میکردند شکست این گروهک امکان پذیر نیست؛ بنابراین آنچه که شهید سلیمانی در اولین گام در منطقه ایجاد کرد، تولید امنیت روانی درون زا بود.
سردار دلها، اولین راهبرد خود را در تولید امنیت در سوریه و عراق، بر محور احیای اعتماد به نفس مردم و دولتهای قانونی بنا نهاد. آن فرمانده بزرگ برای پیاده سازی این راهبرد، اول اعتماد مسئولان این کشورها را به نیروهای مردمی جلب کرد و پس از آن توانست با کمک خود آن کشورها، با جذب، ساماندهی و هدایت نیروهای مردمی، سپاه بزرگی از داوطلبان مردمی در قالبهای مختلف با بهرهگیری از تجارب بسیج در ایران اسلامی، آماده مبارزه با نیروهای داعش و تروریستها کند، لذا اولین راهبرد امنیت ساز حاج قاسم، راهبرد تولید امنیت بومی و درون زا در مناطق آشوب زده بود.
دومین راهبرد امنیت ساز شهید سلیمانی، خنثی سازی عملیات روانی بزرگ و القای توطئه اختلاف تراشی بین شیعیان و اهل سنت و در نهایت جلوگیری از تبدیل شدن منازعات منطقه به اختلافات مذهبی و تبدیل شدن آن به جنگ شیعه و سنی بود.
حاج قاسم در دفاع از مردم منطقه، تفاوتی بین اهل سنت و شیعیان قائل نشد و اتفاقاً مناطق شیعه نشین را برای دفاع از اهل سنت و پیروان سایر مذاهب، همانند ایزدیان بسیج کرد و در نهایت در میدان عمل اثبات کرد که این یک جنگ عدالت خواهانه و صلح ساز است نه نزاع شیعه و سنی که در منطقه به جریان افتاده است، یک توطئه شوم استکباری است که از طریق یک گروهک وحشی و تکفیری بهنام داعش و با حمایت بعضی از قدرتهای بزرگ پیاده شده است، لذا از یکسو، توطئه تاریخی دشمنان جهان اسلام را در ایجاد اختلافات مذهبی بین مسلمانان خنثی کرد و از سوی دیگر با ایجاد اتحاد بین پیروان مذاهب مختلف اسلامی، آنها را به تجربه ارزشمند اتحاد و همبستگی و نتایج موفقیت آمیز آن متوجه ساخت.
سومین راهبرد هوشمندانه حاج قاسم، تغییر نگاه کشورهای منطقه بهخصوص مسلمانان به شیعه بود که سالها بود رژیم صهیونیستی و رسانههای غربی، آنها را بهعنوان یک تهدید و طرح ایران اسلامی برای منطقه و مقابله با پیروان اهل سنت، تبلیغ کرده بودند. در واقع، منطقه مسلمانان با اتصال کشورهای ایران، عراق، سوریه و لبنان به همدیگر،یک تهدید بزرگ برای صهیونیستها و بهتبع آن آمریکای جنایتکار تبدیل شد؛ چرا که از یکسو در این راهبرد، منطقه وسیعی از امت اسلامی در کنار هم قرار گرفتند و از سوی دیگر، هسته مرکزی تمدنسازی برای مبارزه با رژیم غاصب صهیونیستی و نظام استکباری در قالب جبهه مقاومت شکل گرفت.
پیروزیهای درخشان جبهه مقاومت و تبدیل شدن آن به یک قدرت منطقهای، نشان داد که این جبهه نهتنها برای امت اسلامی تهدید محسوب نمیشود، بلکه حافظ و حامی منافع تمامی امت اسلامی از مذاهب مختلف است، لذا این راهبردها، نهتنها سپهبد سلیمانی را تبدیل به یک قهرمان و اسطوره در منطقه بلکه کل جهان ساخت که در شهادت این فرمانده بزرگ، شاهد بازخورد احساسات ملت ایران، منطقه و جهان بودیم. او برخلاف چکمه پوشان نظامی که ترس و وحشت را در دل انسانها ایجاد میکند، رأفت و مهربانی را به همه انسانهای مظلوم منطقه نثار کرد و نشان داد که همه انسانهای مظلوم در اندیشه او واجب الدفاع هستند و در دفاع از آنها هیچگونه تبعیضی روا نمیداشت، به این خاطر یک قهرمان و انسان برجسته برای تمامی انسانهای آزاده شد که تا سالهای متوالی در دل و یاد آنها باقی خواهد ماند و مردم منطقه نیز به حق نهایت قدردانی خود را از او نشان دادند. یاد و نامش جاویدان و راهش پر رهرو باد. ان شاءالله
انتهای پیام/ 121