گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ یزدان عشیری؛ مستند «سیل بند» اثری جسورانه و انقلابی، فیلمساز بیمحابا، به قلب حادثه میزند، با مردم هم نفس میشود، دروغ نمیگوید، پنهان نمیکند، نمیترسد و به دور از بیدردی و عافیتخواهی به سرگذشت اندوه بار مردم خیره و عمیق میشود.
هر از گاه، نقبی می زند به گذشته، به تاریخ - به نوستالوژیای مردمی که منسجم و یکپارچه در روزگار نهچندان دور رزمیدند، جنگیدند با دستهای خالی و عزمهای فولادین. فیلمساز به بهانه حادثهای دو بزنگاه، دو تاریخ، و دو حماسه را به هم گره میزند و در این بازروایی، آئین وار، نگاهی فراتر از جغرافیا دارد.
دوربینش در یک زمان، در یک جا و در یک منطقهگیر نمیکند و نمیماند. جهش دارد. خیز بلندی که برداشته فراتر از تاریخ یک خطه است؛ و اینجاست که میبینیم این حماسه و همراهی مردمی رنگ آیین به خود میگیرد، تبلوری از عشق؛ و برقی از تلألوی باور، ایمان و آرمان در این همسرایی میدرخشد.
فیلمهای زیادی در این روزگار ساخته میشوند و راهی آرشیوها میگردند چرا که درد ندارند. حس ندارند، تکنیکال صرف هستند. جوهره، روح و زخم ندارند، فاضلانه و فخرفروشانهاند، ادا و اطوارند؛ اما، دوربین «آقای دیندار» درد دارد.
از غریزه، هوش و حسی برخوردار است که آن را از جنس مردم و از متن و بطن جامعه می گیرد. پرشور است و این باعث میشود تا فیلمهای وی بدل به صدای مردم شود. نکته اینجاست در این پژواک صدای مردم، در عین روایت زشتیها، رنجها، محنتها و تلخیهای فراوان مایوس نمی شوی، نومید نمیمانی، اخگری از آگاهی بر جانت مینشاند و انبوهی از امید و همین این جنس آثار را از گرفتاری به بیماری های شخصی سینمای شبه روشنفکری و متظاهرانه مصون می دارد.
دیندار دروغ نمی گوید، لاپوشانی نمیکند، کلک نمیزند، چراغی بر می افروزد و نوری میاندازد تا جامعه به چشم خویشتن ببیند پس و پشت ها چه خبر است!
این دوربین تکلیف دارد، احساس مسئولیت می کند، برشی از زخم را نشان میدهد تا فریادش را بزند. طبیعی است که گاهی عصبانی است و گاهی مهربان. با تمام روح و جانش پای کار آمده است. برای همین محافظه کار و مصلحت اندیش نیست.
از مستند «قهرمان من کو» تا «مهار اژدها»، روایت خرمشهر و مستند «از آزادی تا آبادی» و در «سیل بند»؛ در تمامی فیلمهایش روایت رنج و داغ و درد جامعه است.
این شور که در سر است ما را/ وقتی برود که سر نباشد!
انتهای پیام/ 121