معرفی کتاب؛

«جان من»

کتاب «جان من» گفت‌­وگو با «فاطمه شجاعی» همسر شهید انقلاب «امرالله تقی­‌پور» است که به قلم «طیبه مزینانی» به رشته تحریر در آمده است.
کد خبر: ۳۸۲۲۲۷
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۶:۰۲ - 04February 2020

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از مشهد، کتاب «جان من» زندگی و خاطرات شهید «امرالله تقی­‌پور» از شهدای انقلاب شهر مشهد است که در قالب گفت‌­وگو با «فاطمه شجاعی» همسر این شهیدوالامقام، توسط «طیبه مزینانی» به رشته تحریر درآمده است.

«طیبه مزینانی» در یادداشتی در ابتدای کتاب «جان من» آورده است: شاید بسیاری از افراد، حرف‌­ها و خاطره­‌های زیادی را شنیده یا خوانده باشند و گمان کنند که دلشان آن قدر سنگی و سرد شده است که دیگر هیچ حرفی دلشان را موم نخواهد کرد اما باور کنید که گاهی دست خود آدم نیست. بعضی­‌ها دردشان به گونه‌­ای است که واژه‌­ها و صدایشان ضرب­‌آهنگ خاصی دارد. این­ها احساس عجیبی به آدم می­‌دهند؛ احساسی که وقتی به خودت می‌­آیی، می­‌بینی بر خلاف تمام تخیلاتت، تمام وجودت آتش گرفته است و به این زودی­‌ها هم خاموش شدنی نیست.

این اثر، گلچینی است از خاطره‌­های زنی که حرف­‌ها و واژه‌­هایش آهنگ خاصی دارد.

بخشی از کتاب

یک شب تا صبح، خودم را زدم و به خدا التماس کردم کاری کند که یک بار دیگر شوهرم را ببینم و با او خداحافظی کنم. یک شب تا صبح گریه کردم هر طور شده شوهرم را بیاورند تا حکومت، مثل خیلی­‌های دیگر، جایی دفنش نکند که نتوانم بروم سرخاکش.

صبح روز بعد گفتند: «بیا ببریمت بیمارستان تا امرالله را ببینی.» به سرعت آماده شدم و همراهشان رفتم. وقتی از خیابان­‌ها عبور می­‌کردند، متوجه شدم که راهشان به سمت بیمارستان شاه‌­رضا نیست. گفتم: «راه را اشتباه می‌­روید!» گفتند: «نه! درست است.» گفتم: «این خیابان به ته شهر می­‌خورد؛ نه به مرکز شهر و بیمارستان شاه­‌رضا.» با هزار و یک حرف، سرم را گرم کردند و آخر و عاقبت دیدم سر از قبرستان خواجه ربیع سر در آوردیم.

قبرستان شلوغ بود و تا چشم کار می‌­کرد، از اقوام من و امرالله و هزار غریبه و آشنای دیگر، آنجا بودند. گفتند: «ناچار شدیم کله سحر با یک عده دیگر برویم شیشه­‌های بیمارستان را خرد کنیم و جنازه امرالله را از سردخانه بیمارستان بدزدیم! اگر می­‌گذاشتیم آنجا بماند، معلوم نبود اجازه بدهند جنازه‌­اش را دفن کنیم. حکومتی‌­ها الان به جایی رسیده­‌اند که از سایه خودشان هم می­‌ترسیدند. از اینکه مردم، یک شهید را بگیرند روی دستشان و آشوب به پا شود، وحشت دارند و برای ممانعت از این کار، جنازه شهدا را به خانواده­‌هایشان تحویل نمی­‌دهند».

کتاب «جان من» در شمارگان 500 نسخه، در 136 صفحه با قطع رقعی در سال 1397توسط انتشارات بوی شهر بهشت وابسته به سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری مشهد چاپ و منتشر شده است.

علاقه‌مندان می‌توانند این کتاب را با مراجعه به کتابخانه‌­های معتبر شهر مشهد و یا انتشارات بوی شهر بهشت واقع در میدان امام حسین(ع)، خیابان خواجه ربیع 7 تهیه کنند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها