«شنای پروانه»؛ مرز باریک تصویر کردن سیاهی و سیاه‌نمایی

نشان دادن سیاهی و سیاه‌نمایی مرز باریکی دارد که کمتر کسی می‌تواند از عهده آن برآید اما «محمد کارت» در نخستین فیلم خود «شنای پروانه» موفق شد از این امر مهم بیرون بیاید.
کد خبر: ۳۸۲۳۳۹
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۹ - 03February 2020

مرز باریک تصویر کردن سیاهی و سیاه‌نمایی در «شنای پروانه»گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ «محمد کارت» فیلم‌سازی است که در دنیای مستند و فیلم کوتاه قدم در دنیای سینمای داستانی گذاشته است. قدمی که در همین ابتدا کاملاً محکم و استوار برداشته شده است و امید داریم که به همین منوال ادامه پیدا کند. تجربه محمد کارت در حوزه مستند در اولین اثر بلند داستانی خود کاملاً مشهود است.

فیلم قابل احترام «شنای پروانه» که در پردیس سینمای رسانه ـ ملت ـ به نمایش درآمد موضوع منحصربه‌فردی را به تصویر کشیده که نمونه آن را در آثار دیگری سینمایی ندیده بودیم. به تصویر کشیدن اشرار یا به قول فیلم، لات‌ها به‌عنوان یک طبقه اجتماعی و بخشی غیر منفک از جامعه ایرانی کار سهل و ممتنعی است. هر چند نمونه این افراد را بارها دیده‌ایم اما آن‌ها را به‌درستی نمی‌شناسیم.

دنیای خاص این گروه اجتماعی از جاذبه‌های دراماتیکی برخوردارند و همین امر سبب شده تا برخی فیلم‌سازان مطرح و صاحب امضای سینمای ایران کاراکترهایی از این دست را خلق کنند. کاراکتر «شعبون استخوانی» در هزاردستان نمونه روشن و موفقی است که همچنان در ذهن زنده و ماناست. شخصیتی که «علی حاتمی» در این سریال خلق کرده را باید از اسلاف «هاشم» و «مصیب» در «شنای پروانه» دانست.

«هاشم» و «شعبون استخوانی» در حقیقت یک کاراکتر واحدند که با توجه به زمانه تغییر ظاهری داده‌اند و طبعاً کنش و واکنش امروزی‌تری دارند. تفاوت «شنای پروانه» با «هزاردستان» و آثار مشابه در این نکته نهفته است که «محمد کارت» سعی کرده اشرار را در کانون توجه خود قرار دهد و آن‌ها را به‌عنوان یک معضل اجتماعی معرفی کند. نه آنکه از لات‌ها به‌عنوان جاذبه‌های سینمایی بهره ببرد.

ممکن است برخی مدعی تشابه و یا حتی تأثیرپذیری «شنای پروانه» و «مغزهای کوچک زنگ‌زده» بشوند که مطلقاً ادعای بی‌موردی است. اشرار فیلم «مغزهای کوچک زنگ‌زده» نسبت به «شنای پروانه» انتزاعی‌ترند، در حالی که اشرار «شنای پروانه» ملموس‌تر و عینی‌ترند. حتی اگر فرض تأثیرپذیری را هم قبول کنیم نمی‌توانیم منکر اصالت شخصیت‌های شرور فیلم «شنای پروانه» شویم.

«محمد کارت» در فیلم خود چیزی را از کسی وام نگرفته و هر چه هست اصیل است. البته باید این نکته را هم متذکر شد که نباید دو فیلم ارزشمند «مغزهای کوچک زنگ‌زده» و «شنای پروانه» به لحاظ مفهومی تفاوت‌های بنیادینی دارند.

آنچه در «شنای پروانه» را در میان آثار متعدد سینمایی متمایز می‌کند این است که نه با سیاه‌نمایی جامعه ایرانی را حقیر نشان می‌دهد و نه با باج دادن همه‌چیز را به‌اصطلاح گل و بلبل تصویر می‌کند. خشونت فیلم با همه حجمی که دارد آزاردهنده نیست. خشونت «شنای پروانه» ذاتی است و «محمد کارت» آن‌را به سیاق کارگردان‌های دیگر به فیلم تحمیل نکرده است. به همین دلیل است که بعد از پایان فیلم مخاطب نسبت آنچه دیده واکنش منفی ندارد از طرفی از «هاشم» و «مصیب» به‌عنوان نماینده اشرار منزجر است.

رسیدن به این نکته ظریف که سیاه‌نمایی و تصویر کردن سیاهی بدون آن‌که بخواهیم تز روشنفکرمآبانه بدهیم و از طرفی فیلمی سرپا و صاحب اندیشه‌ای بسازیم کار آسانی نیست. فقط با تحقیق میدانی و شناخت لات‌های جنوب شهر نمی‌توان کاراکتر موفقی و فیلم قابلی ساخت. صداقت فیلم‌ساز و تعهد اجتماعی او بیش از هر چیز دیگری در پدیدآمدن «شنای پروانه» دخیل است. «شنای پروانه» یکی از معدود آثار موفق اجتماعی این سال‌هاست که توانسته که بدون هیچ ادعایی جامعه امروز ایران را نقد کند.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها