سیدجلال درخشه:

انقلاب اسلامی بر نظریه پایان دوران دین مهر بُطلان زد

سیدجلال درخشه، استاد علوم سیاسی گفت: انقلاب اسلامی ضمن طرح اسلام به عنوان یک نیروی قدرتمند در جهان مدرن بر نظریه پایان دوره دین مهر بطلان زد و اندیشه جدایی دین از سیاست را به بوته نقد کشاند.
کد خبر: ۳۸۳۴۱۹
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۷:۰۰ - 09February 2020

انقلاب اسلامی بر نظریه پایان دوران دین مهر بُطلان زدبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، با پیروزی انقلاب اسلامی، تنها یک نظام و سیستم سیاسی تغییر نکرد، بلکه این دگرگونی در بخش‌های مختلف جامعه اعم از اجتماع، فرهنگ، اقتصاد و ساحت‌های دیگر خودنمایی کرد و اساساً شالوده‌ای متفاوت با گذشته و مطابق با ارزش‌های غنی دینی و تاریخی شکل گرفت.

با وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و پس از آن شکل‌گیری حکومت اسلامی مردم‌مدار، جامعه ایران حیاتی متفاوت را تجربه کرد و اکنون که چهل‌ویک سال از آن دوران می‌گذرد، دستاورد‌های متعددی به برکت این جوشش مردمی در رگ‌های ملت جاری شده است. از جایگاه بلند سیاسی گرفته تا پیشرفت‌های مختلف علمی که زبانزد خاص و عام در محافل داخلی و خارجی است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی همواره در بیانات خود، با اشاره به این پیروزی‌های گران‌مایه، بر حفظ این ظرفیت‌ها و انتقال روحیه و ارزش‌های انقلابی به نسل آینده تأکید کرده‌اند، تا جایی که به طور ویژه در بیانیه گام دوم انقلاب، صراحتاً اشاره به این مساله کرده و از نقش جوانان سخن گفتند.

در آستانه چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، پیرامون مباحث مذکور و با محوریت بیانیه گام دوم انقلاب، با «سید جلال درخشه» عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع) گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه حاصل آن را می‌خوانید:

رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات خود از «انقلاب اسلامی»، «نظام اسلامی»، «دولت اسلامی»، «جامعه اسلامی» و «تمدن اسلامی» به عنوان مراحل و فرآیند پنج‌گانه تحقق اهداف اسلامی نام بردند، با توجه به این مسأله و از سوی دیگر صدور بیانیه گام دوم انقلاب از سوی ایشان، به نظرتان اکنون روی کدام سکو از مراحل انقلاب ایستاده‌ایم؟

برای پاسخ به این پرسش، از بیانیه گام دوم انقلاب شروع می‌کنم. به باور من این بیانیه دارای ابعاد بسیار مهمی است و قاعدتاً نیازمند یک تحلیل عمیق و چشم‌انداز وسیع و اساسی است تا نکات و در واقع دیدگاه‌هایی که رهبر معظم انقلاب اسلامی برای آینده انقلاب ترسیم کردند مورد بررسی قرار گیرد.

پیش از آنکه بخواهم در این خصوص اشاره‌ای به جزئیات بیشتر داشته باشم باید مقدمه‌ای را در این مورد ارائه کنم و این مقدمه در واقع به خود انقلاب اسلامی ایران باز می‌گردد. تردیدی نیست که بیانیه گام دوم انقلاب را باید مانیفست آینده‌نگری و آینده نگاری جمهوری اسلامی ایران قلمداد کنیم و در واقع این بیانیه نقشه‌ای برای آینده جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی است که دربرگیرنده دو بخش است؛ یک بخش به کوشش‌های ملت ایران در شکل‌دهی به یکی از بزرگترین و مردمی‌ترین انقلاب‌های عصر جدید یعنی انقلاب اسلامی ایران اشاره دارد و بخش دیگر معطوف به رسالت نسل آینده و میراث‌داران کوشش‌های پیشینیان است.

در ذیل بخش نخست بیانیه باید اشاره کنم که پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) بدون تردید یکی از رخداد‌های مهم سیاسی و اجتماعی نیمه دوم قرن بیستم به شمار می‌آید که در دو بُعد داخلی و بین‌المللی تأثیر به سزایی از خود بر جای گذاشته است. این رویداد بزرگ یکی از رژیم‌های استبدادی و وابسته که از حمایت گسترده قدرت‌های بزرگ به ویژه غربی برخوردار بود را از میان برداشت و مناسبات جدیدی را جایگزین آن کرد و طی چشم‌اندازی نو افقی نوین را در گستره سیاسی و تاریخی ایران به نام جمهوری اسلامی گشود.

این انقلاب ضمن طرح اسلام به عنوان یک نیروی قدرتمند در جهان مدرن، بر نظریه پایان دوره دین، مُهر بطلان زد و رویکرد‌های اندیشمندان غربی در باب جدایی دین از سیاست که عمیقاً تحت تأثیر تجارب غربی شکل گرفته بود به بوته نقد کشاند؛ لذا فهم چنین پدیده پیچیده در جهان مدرن ضروری است، موضوعی که رهبری در بخش اول بیانیه آن را مورد تاکید قرار داده‌اند.

نتایج حاصله از وقوع انقلاب اسلامی، منجر به شکل‌گیری چه تحولاتی از بُعد سیاسی و تمدنی شد؟

به باور من این تحول در واقع در دوره‌ای به طرح مجدد دین در زندگی سیاسی و اجتماعی پرداخت که تمدن صنعتی و دنیای مدرن غرب، هیمنه خود را بر جهان تحکیم کرده بود و به تبع آن ارزش‌های مدرن را گسترش می‌داد؛ یعنی دوره‌ای که اندیشمندان غربی، آن را دوره پایان عصر دین و باور‌های دینی قلمداد می‌کردند و دین را به جوامع ابتدایی بشر نسبت می‌دادند. در چنین شرایطی انقلاب ایران ثابت کرد که نه تنها دین و باور‌های دینی به پایان نرسیده و سد راه پیشرفت انسان و جوامع جدید نیست، بلکه می‌تواند نیروی محرک و پیشران و تحول‌زای جوامع نیز باشد و از این رو به دنبال خود موجی از بیداری و خیزش را در جهان شکل داد.

در واقع این حرکت با ظرفیت و پشتوانه گسترده فکری و اعتقادی، نگاهی نو به جهان، انسان، مناسبات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ارائه کرد. انقلاب اسلامی ایران به همان ترتیبی که در تاریخ اسلام نیز یکی از ریشه‌دارترین و شکوه‌مندترین تحولات به شمار می‌آید، با ویژگی‌هایی همراه است که نظریات و پیش‌بینی‌های صاحب‌نظران در باب انقلاب‌ها و مسائل ایران را بی‌اعتبار کرده و در مقایسه با سایر انقلاب‌های جهان از امتیازهایی، چون باورمندی دینی و رهبری فرهمندانه و حرکت آگاهانه مردم برخوردار است، به نحوی که موجب تجدید نظر پژوهشگران انقلاب در توضیح نظری انقلاب‌ها شده است.

بنابر این یکی از کار‌های بزرگ این انقلاب آن بود که اندیشه دینی را احیا و برخلاف انقلاب‌های بزرگ که معاصر که بر پایه جدایی مذهب و باور‌های دینی از عرصه سیاست استوار بود، با تکیه بر عنصر مذهب شکل گرفت که فی نفسه یکی از بنیان‌های هویتی مردم ایران طی قرون متمادی بود. چنین رویکردی توانست به خوبی در انقلاب ایران به لحاظ تاریخی توانایی و ظرفیت بازسازی تمدنی بر مبنای هویت دینی را بارور سازد.

شناخت ظرفیت‌های انقلاب اسلامی در راستای تحقق مسیر پیش رو به ویژه بر اساس بیانیه گام دوم و منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی چه نتایجی دارد؟

اساساً انقلاب اسلامی هم به لحاظ انتشار خاستگاه آن یعنی ایران به دلیل قابلیت‌های بسیار مهم تاریخی و تمدنی خود و هم به لحاظ پیامدهایش و هم از باب بنیان‌هایی فکری ممتاز است و همه این ابعاد به صورت آشکار توانمندی‌های این انقلاب را برای ترسیم آینده‌ای پر بار و امید بخش را مهیا می‌کند. در این راستا شناخت این قابلیت‌ها در جهت وصول به اهداف متعالی آن، قاعدتاً می‌تواند نقش مؤثری را در تاریخ آینده جامعه ما و همچنین منطقه و جهان ایفا نماید. شناخت این ظرفیت‌ها برای شکل‌دهی راه آینده بسیار اهمیت دارد. به باور من بر این اساس است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانیه گام دوم یک نوع آینده‌نگری و آینده‌نگاری را در مورد انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران مطرح کردند.

با توجه به اینکه در ایام پیروزی انقلاب اسلامی قرار گرفته‌ایم، حفظ دستاورد‌ها و مسیر انقلاب اسلامی در کلام رهبر انقلاب با توجه به جایگاه و اشاره‌ای که ایشان در بیانیه گام دوم به نقش جوانان داشتند، از کدام رهگذر محقق می‌شود؟

چنانکه اشاره کردم رهبر معظم انقلاب اسلامی در این بیانیه ضمن اشاره به تلاش‌های مجدانه ملت بزرگ ایران در به وجود آوردن مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید، مسیر پر فراز و نشیب گذشته را برای نسل آینده تبیین نمودند. در واقع ایشان کوشیده‌اند که نسل آینده و نسل جوان کشور را با کوشش‌های نسل گذشته برای وصول به اهداف بلند آشنا سازند و تأکید کردند که انقلاب اسلامی، آغازگر عصر جدیدی در جهان جدید است، عصری که مبتنی بر ارزش‌های فطری و انسانی است.

ایشان در این بیانیه، انقلاب اسلامی را همچون پدیده‌ای زنده، با اراده، و همواره با انعطاف و آماده تصحیح خطا‌های احتمالی قلمداد و تأکید کردند جمهوری اسلامی همواره به عنوان نظام برخاسته از انقلاب اسلامی از نظریه انقلابی خویش دفاع می‌کند.

این نکته از آن جهت اهمیت دارد که معمولاً نظام‌های سیاسی برخاسته از انقلاب‌ها در طول زمان و با مواجهه با فراز و نشیب‌های سیاسی- اقتصادی و ... و به ویژه پس از عبور از یک برهه تاریخ مشخص، خصلت محافظه‌کارانه به خود می‌گیرند و موضوع انقلاب به عنوان مقدمه نظام و اصل سازنده نظام سیاسی به نحوی طی زمان فراموش می‌شود و یا به نحوی کارکرد خود را از دست می‌دهد، اما رهبر معظم انقلاب اسلامی در این بیانیه به نظریه مهمی اشاره و تأکید می‌کنند که این دو مقوله در خصوص انقلاب اسلامی ایران با یکدیگر ناسازگاری نداشته و جمهوری اسلامی همواره از بنیان انقلابی‌گری برای وصول به آرمان‌های انقلاب اسلامی دفاع می‌کند.

همچنین ایشان در این بیانیه ضمن اشاره به دستاورد‌های مهم انقلاب اسلامی ایران طی چهار دهه گذشته تأکید می‌نمایند که این دستاورد‌ها باید استمرار یابد و نسل جدید و جوانان با آن آشنا شده و آن را ادامه دهند؛ بنابراین به باور من مخاطب و تأکید اصلی این بیانیه مسیر آینده و نسل‌های بعدی و آینده‌سازان کشور هستند که ضرورت دارد که با این کوشش‌های بسیار مهم و تاریخی ملت ایران آشنا شوند. به هرحال ما در تاریخ، بالغ بر یکصد سال گذشته کشور با رخداد‌ها و تحولات بسیار مهمی روبرو هستیم که هر کدام به تنهایی توضیح‌دهنده آرمان‌های بزرگ ملت ایران بوده است.

ملت بزرگ ایران پویایی فوق‌العاده‌ای را در تاریخ معاصر خود برای رهایی از استبداد داخلی و دخالت‌ها و سلطه‌جویی خارجی از خود نشان داده است و از این حیث در مقایسه با سایر ملل واجد ظرفیت‌های گسترده‌ای است. همه این تلاش‌ها و مجاهدت‌ها برای رسیدن به قله‌های پیشرفت و آزادی و استقلال و عزتمندی تاریخی خود بوده است. آشنایی با این کوشش‌ها، آرزو‌ها و اهداف ملت ایران از سوی نسل جوان اهمیت وافری دارد، از این رو رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانیه گام دوم به قشر جوان اشاره و تأکید دارند که آنان باید امیدوارانه و مسئولیت پذیر از این میراث گرانبها پاسداری کنند، لذا در بخشی از این بیانیه خطاب به جوانان عنوان می‌کنند: «جوانان عزیز! این‌ها بخشی محدود از سرفصل‌های عمده در سرگذشت چهل‌ساله انقلاب اسلامی است؛ انقلاب عظیم و پایدار و درخشانی که شما به توفیق الهی باید گام بزرگ دوّم را در پیشبرد آن بردارید.

محصول تلاش چهل‌ساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، باعزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربه‌هایی گران‌بها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفت‌های علمی، رکورددار در رسیدن به رتبه‌های بالا در دانش‌ها و فنّاوری‌های مهم از قبیل هسته‌ای و سلّول‌های بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزه‌های جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیّت جوان کارآمد و بسی ویژگی‌های افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجه جهت‌گیری‌های انقلابی و جهادی است و بدانید که اگر بی‌توجّهی به شعار‌های انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهه‌هایی از تاریخ چهل‌ساله نمی‌بود (که متأسّفانه بود و خسارت‌بار هم بود) بی‌شک دستاورد‌های انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمان‌های بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمی‌داشت.»

ملاحظه می‌شود که ایشان در این فراز از بیانیه، فصل جدیدی را فراروی نسل جدید جامعه ایران قرار می‌دهند و تأکید دارند که حفظ این تلاش‌ها نیازمند میراث‌داری، وفاداری و مسئولیت‌پذیری نسبت به آینده است. در این میان تأکید اصلی ایشان نسبت به حفظ این دستاورد‌ها بر مسئولیتی است که جوانان بر عهده دارند. از این جهت است که در بیانیه گام دوم سرفصل‌ها و توصیه‌های اساسی خود را روی مقولاتی متمرکز می‌کنند که ضرورت دارد برای رسیدن به آن قله اصلی آرزو و اهداف ملت ایران که رسیدن به تمدن نوین اسلامی است، مورد توجه قرار گیرد.

در نتیجه می‌بینیم که بیانیه رهبر معظم انقلاب اسلامی از این حیث بسیار استراتژیک و عمیق است، هرچند که بخشی از این مباحث در فرمایشات و بیانیه‌های دیگر ایشان نیز مورد توجه بوده است، اما اکنون این سرفصل‌ها باید به عنوان اصول راهبردی و سیاست‌گذاری و مشی آینده نظام سیاسی ایران قلمداد شود.

با این تفاسیر اکنون انقلاب اسلامی بعد از گذشت چهار دهه کجا ایستاده است؟ آیا به آن اهداف غایی که در کلام رهبری در قالب پنج مرحله مطرح شد دست یافته‌ایم؟

طبیعتاً آن پنج مرحله را نمی‌توانیم از یکدیگر جدا بدانیم که یک مرحله باید حتماً پایان یابد و مرحله بعد آغاز شود، نه چنین نیست، انقلاب اسلامی ایران همان‌طور که اشاره کردم پیشران اصلی چنین تحولی در تاریخ ما بوده و خواهد بود و سرفصل جدیدی را در این خصوص به وجود آورده و توانسته است در طی چهل سال گذشته، خود را در قالب نظام سیاسی تجربه کند، اما به این معنا نیست که برای مثال ما در این چهار دهه گذشته مولفه‌هایی از دولت‌سازی یا جامعه‌سازی اسلامی را نداشتیم. برای مثال کوشش‌هایی که در حوزه علم، یا حوزه ارزش‌های فرهنگی در جامعه ایران صورت پذیرفته است، نمایان‌گر بخشی از توانمندی و قابلیت‌های انقلاب اسلامی در تمدن سازی نیز هست.

اما اینکه تا چه میزان ما به همه این اهداف رسیده‌ایم، خود محل بحث است. به نظر من در این برهه از میان آن پنج مرحله که ایشان اشاره داشتند، پس از مرحله پیروزی انقلاب اسلامی، نظام اسلامی شکل گرفته است، انقلاب اسلامی ایران توانست که در چهار دهه گذشته با وجود مشکلات و کاستی‌هایی که باید معترف به آن باشیم، در قسمت‌های مختلف نظام‌سازی کند، اما به هرحال کماکان نیاز است که یک ترجمه نظام‌مند از اهداف عمومی انقلاب اسلامی ایران صوت پذیرد. ما سامانه‌های مختلف درون کشور خود را از این حیث شکل دادیم، لذا به باور من حتی دولت‌سازی نیز تا حدی انجام پذیرفته، اما به این معنا نیست که به نحو کامل صورت گرفته باشد.

ترتب‌هایی که به صورت مراحل پنج‌گانه در بیانات ایشان وجود داشت به باور من تأکید برای رسیدن به مرحله کمال در این مراحل است. برای مثال نظام سازی در صیرورت کمال آن، دولت‌سازی در کمال آن، جامعه‌سازی در کمال آن، تمدن سازی در جلوه کمالی آن یعنی به گونه‌ای که بتواند همه عناصر تمدنی خود را بازیابی یا شکل داده و در تمدن جهانی تأثیرگذار باشد. هر چند اشاره کردم که از این حیث و ابعاد، انقلاب اسلامی همواره تأثیرگذار بوده است، اما باید مرتبه کمال هرکدام از این مرحله را نیز تجربه کند. برای مثال اگر تمدن را در دو قالب دستاورد‌های معنوی –فرهنگی و مادی توضیح بدهیم، قاعدتاً انقلاب اسلامی سرفصل جدیدی را در تاریخ ما از هر دو حیث به وجود آورده است، اما به مرحله کمال خود نرسیده است موضوعی که می‌بایست با توجه به ظرفیت‌های کشور به ویژه توانمندی‌های جوانان کشور و نیز نسل‌های آینده محقق ساخت.

نخ تسبیحی پیوند دهنده میان جوان انقلابی دیروز با جوانان این نسل چیست؟

واقعیت آن است که نسل‌های قبلی کوشش‌های فراوانی انجام دادند و این کوشش‌ها نتیجه‌بخش هم بوده است و به نحو مؤثری انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران امروز دارای قابلیت‌هایی است که در سطح داخلی و بین‌المللی مطرح است، اما این کوشش‌ها باید به به نسل جدید و پر قابلیت ما منتقل شود، این مسئولیتی ملی و دِینی است. یعنی وظیفه‌ای است که هم متوجه نسل‌های قبل و هم متوجه نظام سیاسی کشور می‌شود که این میراث را، از جمله دانشگاه‌ها، آموزش و پرورش و دیگر سامانه‌های موجود به نسل جدید منتقل کنند و این نسل را نسبت به آنچه که در گذشته اتفاق افتاده و رسالت آینده آگاه سازند. همه باید در جهت ایرانی سربلند تأثیرگذار بر فرهنگ و تمدن جهانی هم داستان شده و مساعدت کنند.

بنابر این نمی‌توان توقع داشت که کارکرد عظیم تمدنی که در آینده شکل می‌گیرد، خالی از آشنایی نسل حاضر و نسل آتی با کوشش‌های گذشتگان باشد. البته فکر می‌کنم که نسل جوان امروز ما تا حد زیادی به این کوشش‌ها و مسئولیت خود نسبت به آینده واقف است و در واقع خود یک پیشران مهم و اساسی است؛ اما این مسأله مانع از آن نیست که وظایف اجتماعی افراد، وظایف دولت و وظایف سامانه‌هایی که زیرمجموعه نظام جمهوری است را نادیده بگیریم. این مسئولیت متوجه مردم، نظام سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ماست که این نقطه اتصال را به خوبی برقرار کنند و میراث گذشته و تلاش‌ها آنان را به آینده منتقل کنند. در واقع اینجاست که آن قابلیت و استعداد‌های انقلاب اسلامی هم شکوفا و هم منتقل می‌شود.

در بیانیه رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز به این مسأله اشاره شده است که هویت انقلابی‌گری جمهوری اسلامی ایران، هویتی دائمی است و همواره جمهوری اسلامی از این بنیان دفاع می‌کند و خواهد کرد، بنابراین فکر می‌کنم باید یک نوع هماهنگی در همه ساختار‌ها و سامانه‌های موجود در نظام سیاسی شکل بگیرد تا این رسالت مهم سامان یابد.

قاعدتاً نسل بعد است که می‌تواند این راه را ادامه دهد. اگر این کوشش‌ها به نسل بعدی منتقل نشود آن نسل نمی‌تواند این مسیر را به خوبی ادامه دهد. از نظر من یکی از مهمترین دغدغه‌هایی که در سراسر بیانیه گام دوم انقلاب موج می‌زند همین مسأله است که این مسیر باید به خوبی و با منطقی قوی به نسل جدید منتقل شود. چنانکه اشاره کردم این بیانیه در واقع یک بیانیه آینده‌نگرانه است.

به نظرتان اکنون که چهل‌ویک سال از بهار انقلاب اسلامی می‌گذرد، نخبگان کشور به ویژه اندیشمندان عرصه علوم انسانی، چگونه می‌توانند در راستای اهداف فوق نقش‌آفرینی کنند؟

ببینید، در واقع این مسئولیت، مسئولیت همگانی است اعم از آحاد مردم و نیز به ویژه دولت، اما قاعدتاً بخش‌هایی از جامعه ما به دلیل مسئولیت فکری و فرهنگی که دارند رسالت و مسئولیت سنگین‌تری متوجه‌شان می‌شود، زیرا آن‌ها اندیشه ساز و فرهنگ ساز هستند؛ بنابراین نخبگان که حاملان اندیشه و فرهنگ محسوب می‌شوند، جایگاه ویژه و مهمی را در این راستا به عهده دارند در نتیجه قشر متفکر و اندیشه‌ورز، اساتید دانشگاه‌ها، آموزگاران، مسئولیت مضاعفی دارند.

اما باید تاکید کنم که دولت هم در این مورد مسئولیت بسیاری سنگینی دارد خاصه نظام‌های زیرمجموعه دولت مانند زیرنظام آموزش و پرورش، زیر نظام آموزش عالی و نظامات فرهنگی. البته خوشبختانه حرکت‌های مبارک و زمینه‌های مناسبی طی سال‌های اخیر در جامعه شکل گرفته است، اما حتماً نیازمند چشم‌انداز وسیع‌تر و تحول‌زاتری هستیم.

منبع: مهر

انتهای پیام/ 900

نظر شما
پربیننده ها