گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس- رسول حسنی؛ چگونه میتوان ایرانی زیست، ایرانی اندیشید و ایرانی عمل کرد، اما از آنچه هویت ایرانی ما را در جهان امروز شکل میدهد، غافل بود. ایران عصر خمینی (ره) تفاوتهای بنیادین با ایران عصر پهلوی دارد. ما چه مسلمان باشیم، چه نباشیم، لااقل در ایرانی بودن خود اشتراک داریم.
پهلویِ دستنشانده امپرالیسم نهتنها با دین ما اعم از اسلام و مسیحیت، یهود و زرتشت بلکه با اصل ایرانیت ما در تضاد کامل است. در مقابل، حتی اگر با اصول جمهوری اسلامی ایران موافق نباشیم، نمیتوانیم منکر این باشیم که نهضت امام خمینی (ره) و عملکرد حضرت آیتالله خامنهای در طول رهبری خویش به هر میزان که در خدمت اسلام بودند به همان میزان در خدمت بازسازی هویت ملی نیز بودند.
احترام رهبران انقلاب اسلامی در طول این چهار دهه به ملیت ایرانی بدون اغراق و نگاه جانبدارانهای بیش از حاکمان پیشین ایران بوده که ادعای ایرانی بودن داشتند. انقلاب اسلامی ایران در کنار همه برکات خود، امنیت ملی را برای ما به ارمغان آورد که از مهمترین دستاوردهای آن است.
مسئلهای تا این اندازه مهم متاسفانه در داخل کشور و از سوی نهادهای فرهنگی و هنری و هنرمندان بهخصوص در حوزه سینما نمودی نداشته است. یکی از وجوه بارز دموکراسی در ایران و اصل آزادی اندیشه همین است که نظام حاکم هیچچیز و هیچکس را به انقیاد خود درنیاورده است.
حال آنکه میتوانست مانند شوروی کمونیست سینما را در سیطره کامل خود درآورد و به سینماگران به چشم پیادهنظامهای خود بنگرد؛ یا مانند نظام سرمایهداری آمریکا سینما را به ابزار سلطه خویش بدل کند و هر فیلمسازی که در مقابل آن بایستد به حذف و سکوت و فراموشی محکوم کند. سینماگران ایرانی متفاوت از همکاران خود در سراسر دنیا هستند.
نهتنها در جهت سیاستهای کلان کشور حرکت نمیکنند بلکه بیشمار آثار ضد ایرانی - اسلامی تولید میکنند، علیه مردم و مسئولان حرف میزنند و بدون آنکه مورد سوال قرار بگیرند دم از بایکوت شدن هنرمندان و نبود آزادی بیان نیز میزنند. در حالی که ایران اسلامی برای حفظ حیات خویش که در واقع حفظ حیات ملیت ایرانیان و حیات ادیان ابراهیمی است، هزینههای گزافی و سنگینی میپردازد، سینماگران ما راهی دیگری میروند.
یکی از این هزینهها که بسیار هم برای ما گران آمد، شهادت سردارِ حافظِ امنیت ملی، حاج قاسم سلیمانی بود؛ شهیدی که نهتنها سایه شوم تروریست را از سر ایران کوتاه کرد، بلکه تهدید خصمی چون داعش را از منطقه غرب آسیا برای همیشه از بین برد. حالا انتظار این است که سینماگران ما در آثار خود بخشی از این مجاهدتها را به تصویر بکشد.
اگر حاج قاسم سلیمانی به عنوان قهرمان ملی در سینمای ایران ضریب پیدا نکند، نسل آینده چه خوانشی از این سردار بیبدیل ضد استکباری خواهند داشت. برای سینمای ایران حز در موارد بسیار معدود هیچگاه «امنیت ملی» مسئله مهمی نبوده تا توان خود را روی تحقق آن بگذارد. امنیت ملی میتواند به یکی از موضوعات مهم سینمای ایران بدل شود که بسیاری از ژانرها زیر چتر خود درآورد.
سینماگران ما باید بدانند برای ایرانی ماندن خود ناگزیرند به سوی سینمای امنیت ملی رو بیاورند و اگر شعار ایرانی بودن لقلقهای بیش نیست و سیاست هنری خود را از روی دست فیلمسازان آمریکایی مشق میکنند به قول حاج کاظم آژانس شیشهای هرکس قبله خود را بچسبد.
انتهای پیام/ 161