به گزارش خبرنگار دفاعپرس از آذربایجان شرقی، شهید «محمدباقر مشهدی عبادی» در سال 1339 در خانوادهای مذهبی و متدین در شهر تبریز دیده به جهان گشود. وی در سال 1361 به عضویت سپاه درآمد و عازم لشکر 31 عاشورا شد و از همان روزهای اول فرماندهی دسته ای را بر عهده گرفت و سپس به فرماندهی گردان امام حسین (ع) منصوب شد و سرانجام در 7 اسفندماه 1362 در عملیات خیبر به فیض شهادت نائل شد.
وصیتنامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
«ما تا آخر عمر با آمریکا می جنگیم.» حضرت امام خمینی (ره)
«اهل دنیا سواری هست که سیر داده می شوند ولی در خواب هستند.» حضرت علی (ع)
چه خوش است دست از جان شستن و دنیا را سه طلاقه کردن، از همهي قید و بند اسارت حیات آزاد شدن، علیه ستمگران جنگیدن، پرچم حق را در صحنهي خطر و مرگ بر افراشتن، به همهی باطل ها و طاغوتها و تمامی ناحق ها « نه » گفتن، با سینهي باز و با مســرّت و شادی به استقبال شهادت رفتن! خوش دارم که کــوله بار خود را از غــم و اندوه و درد و رنج انباشته و بدوش کشــم و شناکنـان به سوی ساحل مرگ بروم. خوش دارم وقتی که شهید شدم جسدم را پیدا نکنند تا دیگر یک وجب از خاک این دنیا را اشغال نکنم.
خدایا، تو می دانی که در تمامی حمله هایی که ما بودیم، فقط نام تو را بر زبان آوردیم و با یاد تو و به کمک تو و با نیروهای غیبی تو و امام زمان (عج) تو کار را شروع کردیم. در شبهای تاریک سنگر تنها تو نگهدار ما بودی. در شبهای تار مونس دردها و غمهایم تو بودی.
پرروردگارا، برای آنچه که انجام داده ام اجر نمی خواهم. به خاطر کارهایی که کرده ام، فخر نمی فروشم و از تو چیزی نمی خواهم؛ زیرا هر چه کرده ام، تو داده ای. همهی استعدادهای، من همهی کارهای من، همهی وجود من زادهی ارادهی توست.
خدایا، تو در مواقع خطر مرا تنها نگذاشتی، تو در کویر تنهایی یاور شبهای تاریک من شدی، تو در ظلمت و تاریکی و ناامیدی دست مرا گرفتی و به من امید دادی و کمک کردی. خدایا دل دردمندم آرزوی آزادی می کند و روح پژمرده ام خواهش تمنای پرواز به سوی تو را دارد، تا از این غربتکدهی سیاه و تاریک به وادی هستی بکشاند. بار خدایا دریچه ای پر افتخار از این دنیای خاکی به سوی آسمانها باز کردی و لذّت بخش ترین امید حیاتم را در اختیارم گذاشتی و به امید استخلاص، تحمّل همهي دردها و رنجها و شکنجهها را میسّر کردی. خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
انتهای پیام/