دوراهی «جنگ» و «صلح» که به عملیات پیروزمندانه «کربلای ۵» منجر شد

فرمانده قرارگاه کربلا در زمان برگزاری عملیات «کربلای ۵»، گفت: آقای هاشمی رفسنجانی گفت که شما ادعا دارید کسی حق ندارد حرف از صلح بزند، پس بفرمایید بجنگید. شما بالاخره یا باید عملیات کنید، یا اگر نمی‌توانید بروید به امام بگویید؛ چون امام حرف من را هم قبول ندارد، شما خودتان بروید به امام بگویید».
کد خبر: ۳۸۶۳۴۱
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۵:۴۵ - 02March 2020

ماجرای دوراهی «جنگ» و «صلح» که به عملیات پیروزمندانه «کربلای 5» منجر شدبه گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار «احمد غلامپور» یکی از فرماندهان قرارگاه «کربلا» در دوران دفاع مقدس، در نشست پژوهشی و اسنادی واکاوی عملیات کربلای ۵ که با موضوع «چگونه شکست عملیات کربلای ۴ به پیروزی در عملیات کربلای ۵ تبدیل شد؟» با حضور راویان حاضر در این عملیات برگزار شد، با اشاره به چگونگی تصمیم برای انجام عملیات «کربلای ۵»، اظهار داشت: دشمن از نظر زمانی، این باور را نداشت که ما بخواهیم مثلاً ظرف ۱۰ تا ۱۵ روز آینده یا یک ماه آینده یا حتی چند ماه آینده، این عملیات را انجام دهیم. از طرفی نیز دشمن باور این را نداشت که ما در همین زمین عمل کنیم و نکته سوم این‌که شاید کامل‌کننده این پازل، این بود که آقای «محسن رضایی» حساب این را کرد که ما اگر بخواهیم از این‌جا جاکن شویم و برویم جای دیگر عمل کنیم، کلی زمان می‌برد؛ بنابراین هر کاری می‌کنیم باید همین‌جا و با همین میزان آمادگی و در همین زمین انجام دهیم.

وی با اشاره به این‌که جرقه عملیات «کربلای ۵» بلافاصله بعد از عملیات «کربلای ۴» زده شد، گفت: بعد از جلسه‌ای که آقای رضایی با فرماندهان داشت، به همه فرماندهان و لشکر‌ها گفت که بروید جلسه تمام شد. بروید یگان‌هایتان را سر و سامان دهید تا بگویم چه‌کار کنید؛ یعنی هیچ‌کس را از دور خارج نکرد یا در پایان جلسه نگفت که شما بروید و استراحت کنید؛ یک‌طوری برخورد کرد که آماده باشید، ممکن است عن‌قریب اتفاقی بیافتد.

سردار غلام‌پور ادامه داد: آقای رضایی فقط آقای رودکی با مجموعه بچه‌هایی که داشت را نگه داشت و گفت که شما بمانید. بعد از آن بلافاصله من را که فرمانده قرارگاه کربلا بودم را صدا کرد و گفت: «آقای غلامپور با در اختیار گرفتن این چند تا یگان، برو تو حدفاصل خط شلمچه و این کار را شروع کن». این سخن را قبل از تشکیل جلسه با آقای هاشمی به من زد.

این فرمانده دوران دفاع مقدس به مخالفت فرماندهان برای انجام عملیات «کربلای ۵» اشاره و تصریح کرد: در جلسه‌ای که آقا محسن رضایی با فرماندهان داشت، فرماندهان لشکر‌ها و قرارگاه‌ها عمدتاً مخالف بودند و به شدّت هم مخالفت می‌کردند. فرمانده لشکر‌ها به‌نوعی جواب مثبت نمی‌دهند و هم‌چنان نگران‌اند و اصلاً شک دارند به این‌که اصلاً این‌جا می‌خواهد عمل شود یا نشود، یعنی هنوز این باور در آن‌ها نیست.

سردار غلامپور خاطرنشان کرد: در یکی از جلساتی که آقای هاشمی رفسنجانی حضور داشت، شاید یکی از مهم‌ترین بخش جلسات، همان جمله معروفی بود که آقای هاشمی رفسنجانی به ما گفت «بینید شما اگر یک نفر حرف از صلح بزند، زمین را به آسمان وصل می‌کنید و ابراز ناراحتی کرد که شمایی که ادعا دارید کسی حق ندارد حرف از صلح بزند، پس بفرمایید بیایید بجنگید. شما بالاخره یا باید عملیات کنید، یا اگر نمی‌توانید بروید به امام بگویید؛ چون امام حرف من را هم قبول ندارد، شما خودتان بروید به امام بگویید».

وی با اشاره به این‌که تقابل اندیشه‌ای بین عناصر اصلی اداره صحنه جنگ، حین تصمیم‌گیری برای انجام عملیات کربلای ۵، شرایط خیلی پیچیده و سختی را ایجاد کرده بود، ابراز داشت: هر دو طرف با همه توان‌شان آمده بودند در میدان تا تعیین تکلیف کنند. آقای هاشمی رفسنجانی خیلی هنرمندانه صحنه را اداره می‌کرد و می‌دانست اگر این اتفاق بیافتد واقعاً تأثیرگذار است و می‌تواند موضوع مذاکره و پایان جنگ را از این طریق حل کند، از این‌طرف هم برای محسن رضایی حیاتی و حیثیتی بود.

فرمانده قرارگاه کربلا در زمان برگزاری عملیات «کربلای ۵»، بیان داشت: محسن رضایی خیلی اصرار داشت که زودتر به تصمیم‌گیری برسیم؛ چون تحلیلش این بود که این اوضاعی که در منطقه اتفاق افتاده است و این شرایطی که باعث شده عراق غَرّه شود و در زمین و زمان غافل‌گیر شود، برای این است که حداکثر دو هفته فرصت داریم تا عملیات کنیم و اگر از آن زمان گذشت، دیگر اوضاع عادی می‌شود و افرادی که به مرخصی رفتند نیز برمی‌گردند و از آن باد پیروزی خارج می‌شوند و شرایط عادی می‌شود و دیگر نمی‌توانیم کاری کنیم؛ به‌خصوص در شلمچه نمی‌توانیم کاری بکنیم و لذا اصرار ایشان روی زمان بود.

وی خاطرنشان کرد: البته در کنار مسئله اصلی تصمیم‌گیری و نظر فرماندهان، یک بحث‌های بسیار مفصلی در مورد نور ماه و چگونگی خط‌شکنی مطرح بود؛ اما در نهایت آن لحظه موعود فرا رسید و آن جلسه نهایی با حضور آقای هاشمی رفسنجانی گذاشته شد و همه فرماندهان سپاه و ارتش دعوت شدند.

سردار غلامپور ادامه داد: آقای هاشمی رفسنجانی در این جلسه گفت که ما می‌خواهیم که دوستان همه نظرات‌شان را راجع به این عملیات بدهند. آن‌جا همه فرماندهان اعم از ارتش و سپاه عموماً جواب منفی دادند و گفتند که این عملیات شدنی نیست و هرکسی یک ایراد و اشکالی آورد و به یک نکاتی اشاره می‌کرد. نوبت رسید به من. چون من قرارگاه عمل‌کننده بودم و می‌بایست مثلاً اگر فردا شب قرار است عملیات شود من باید عمل کنم؛ چون قبلاً چندبار به ایشان توضیح داده بودم، گفتم: «حاج‌آقا ما آماده‌ایم؛ ولی...» تا گفتم، ولی گفت: نه، دوباره شروع نکن، یا آره یا نه. من نیز گفتم: بابا نمی‌شود آره یا نه. می‌خواستم توضیح بدهم که محسن رضایی وارد شد و گفت: آقای هاشمی! این‌طوری نمی‌شود. این فرمانده من فردا شب می‌خواهد به خط بزند و شما اجازه بدهید که ما خودمان با هم صحبت کنیم؛ این‌گونه آقای هاشمی را مجاب کرد که دیگر از زبان من آره و نه نشنود و این‌جا بود که جلسه به پَستوی سنگر اصلی منتقل شد و در آن‌جا جلسه آقای هاشمی با محسن رضایی یک ربع، بیست‌دقیقه‌ای طول کشید. بعد آمدند بیرون، آقای هاشمی گفت: «بسم‌الله الرحمن الرحیم، من تصمیم گرفتم، عملیات بشود».

وی در رابطه با هوشیاری دشمن نسبت به زمان و زمین عملیات «کربلای ۵» گفت: همه اخبار و اطلاعات که از شناسایی‌ها می‌آمد، بیانگر این بود که منطقه بسیار آرام است و دشمن هنوز ناشی از آن پیروزی، خیلی حساس نیست.

سردار غلامپور یکی از سخت‌ترین اقدامات برای آماده‌سازی عملیات «کربلای ۵» را بخش مهندسی دانست و خاطرنشان کرد:، چون منطقه اصلاً عقبه نداشت و یک آب‌گرفتگی بود که عمقش معلوم نبود و زمینش نیز پر از چاله، چوله بود و همچنین انواع و اقسام میادین مین، سیم‌خاردار و موانع در آن وجود داشت، خیلی شرایط سختی بود، در حدّی که محسن رضایی مجبور شد یک قرارگاه عبور درست کند.

وی همچنین در رابطه با اهمیت منطقه عملیاتی گفت: منطقه عملیاتی «کربلای ۵» یک نقطه کاملاً حیاتی و سرنوشت‌ساز، هم برای دشمن هم برای ما بود؛ چراکه ما از اول جنگ برنامه‌مان شرق بصره و رسیدن به بصره بود و این جزو کلیدی‌ترین و نزدیک‌ترین نقطه به هدف ما بود که به آن برسیم. از طرفی نیز برای دشمن هم حیاتی بود و احساس می‌کرد که فاو را که قبلش از دست داده است، اگر اینجا بصره را هم بخواهد از دست بدهد، دیگر تقریباً نه‌تن‌ها هیچ اعتبار و شأنی برایش نمی‌ماند؛ بنابراین نگران این بود که به‌هرحال از حمایتش دست بردارند.

این فرمانده دوران دفاع مقدس گفت: از طرفی زمین و جغرافیای منطقه یک جغرافیای کاملاً محدود و کوچکی است؛ بنابراین طبیعی بود که ورود در یک چنین زمینی و جنگ با دشمن با توجه به اهمیتش، حتماً برای ما آثار و تبعات و تلفاتی خواهد داشت؛ در «کربلای ۵» ما هیچ جاده و هیچ عقبه‌ای نداشتیم و واقعاً سخت‌ترین عملیات ما به لحاظ شدّت درگیری و میزان تلفات و بخش‌هایی‌اش هم قابل‌توجه بود.

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها