به گزارش خبرنگار دفاعپرس از سمنان، خاطرات رزمندگان و ایثارگران جنگ ایران و عراق، برگ دیگری از تاریخ ایران را روایت میکند؛ برگی که سختیها، شکیباییها و رشادتهای رزمندگان ایرانی را به تصویر میکشد که خواندن آنها خالی از لطف نیست. خاطره زیر برگرفته از خاطرات «حسین محمدی» و «اسماعیل ادهم» رانندۀ دستگاه های بولدوزر، لودر و گریدر از عملیات بدر است که آن را مرور می کنیم.
مدتی قبل از عملیات بدر به گردان ما اعلام شد تا برای شرکت در عملیات آماده باشد. آن موقع ما در مهاباد مستقر بودیم. تعدادی بولدوزر و لودر را بار کمرشکن کردیم و به جنوب رفتیم و آنها را یک ماه قبل از عملیات به جزیره مجنون بردیم.
در عملیات بدر تصمیم گرفته شد جادۀ امام رضا (ع) را برای عملیات بدر احداث کنند که از بچه های شاهرود تعداد قابل توجهی در این عملیات شرکت کردند.
یک شب شهید غلامی از بچه های یاسوج همراه ما بود که او فردی قوی و خوش هیکل و زیبا بود آن شب برای جاده خاک می آوردند. او با آقای ناصر لطفعلی صحبت کرد و رفت. پس از مدت کمی به من گفتند یک کمپرسی چهارصد متر به محل تخلیۀ بار ایستاده و حرکت نمی کند. من آقای اکبر ایمنی و سیدحسین عرب را فرستادم ببینید چه خبر شده است. آنها رفتند و طولی نکشید که برگشتند و گفتند آقای غلامی پشت فرمان ترکش خورد و هنوز جان داشت که ماشین را پارک می کرد و همانجا روی فرمان شهید شد.
در این عملیات آب آشامیدنی کم بود و آبهای منطقه هم آلوده به شیمیایی شده بود. این اواخر جنازه هم توی آب بود که آلودگی منطقه را بیشتر می کرد. ما دائماً از طریق دشمن زیر آتش بودیم و نیروهای عراقی به جاده مسلط بودند و ما آرامش نداشتیم. با آنکه خود بچه های جهاد مسئول آبرسانی بودند و به ارتش و سپاه و ... آب می رساندند ولی گاهی تا چند ساعت بی آب می ماندیم.
در این عملیات راننده لودر بودم و کارم احداث سنگر و جاده سازی در منطقۀ هور بود. در یک منطقۀ آنجا، دو، سه بولدوزر خاک را دپو می کردند و یکی دو دستگاه لودر کامیون ها را بارگیری می کردند و برای ساختن جاده در هور می بردند.
یک شب مسئول اکیپ به ما گفت از دپو خارج شویم و به مقر برویم ولی چون شرایط ویژه بود گفتیم همان جا می مانیم. همراه شهید قلیان یک سنگر احداث کردیم و شب همان جا ماندیم. همان شب نیز هواپیماها به آنجا حمله کردند که شهید حسین قلیان بیدار شد و گفت توکل به خدا کنید؛ بهترین و امنترین جا همین سنگر است.
اسماعیل ادهم در خصوص این عملیات می گوید:
عملیات بدر، عملیاتی سختی بود چون دشمن به مقدار زیاد از بمب شیمیایی استفاده کرد. به همین علت ایجاد خاکریز، سنگر و جاده برای حفظ جان رزمندگان اهمیت داشت.
در این عملیات هم جاده سازی به عهدۀ گردان امام حسین (علیه السلام) جهاد شاهرود بود. جهادگران به خودشان جرات ساخت جاده ای را دادند که انجام آن در شرایط عادی نیز کار راحتی نیست. در آن شرایط سخت که کار در سه شیفت انجام می شد، تعدادی برای جایگزینی بچه هایی که خسته بودند یا مجروح می شدند، در شبانه روز دو شیفت کار می کردند. یا وقتی ماشینی خراب می شد سعی می کردند با هر ترفند و ابتکاری هست ماشین از ردۀ کاری خارج نشود.
خدا خواست در آن شرایط که دشمن از چپ و راست حمله می کرد به نحو احسن انجام وظیفه کردیم. روزی که هواپیماها شیمیایی زدند، ما قدرت آیت الکرسی را در آن شرایط دیدیم. با آنکه تمام منطقه آب بود و فقط یک جاده و قسمت هایی که گردان های پیاده بودند خشکی بود، قرار بود یک تانکر، آب بیاورد که بمباران شروع شد و تانکر توی آب فرو رفت.
بچه ها رفتند تانکر را بیاورند ولی نتوانستند و بیم آن را داشتند که صبح هواپیماهای دشمن به راحتی ما را مورد هدف قرار دهند. صبح هواپیماها آمدند و غیر از خواندن آیت الکرسی از ما کار دیگری ساخته نبود. هواپیماها به شدت منطقه را بمباران کردند و بمب ها گودالهای بزرگی ایجاد کردند ولی کوچکترین آسیبی به بچه ها نرسید.
انتهای پیام/