گروه استانهای دفاعپرس: پاسدار شهید «حسین زارعی» فرزند رمضان در اسفند سال ۱۳۴۰ در اردستان به دنیا آمد. وی به عنوان اولین فرزند خانواده، در دوران کودکی بیماری سختی را متحمل شد در عین حال از هوش سرشاری هم برخوردار بود به همین بدلیل دوران ابتدایی را در مدرسه ملی اسلامی خدیوی طی کرد. از ۱۲ سالگی در هستههای مرکزی شهر قم و محدوده میدان نو (میدان شهید مطهری و خیابان امام) در تظاهرات علیه رژیم ستمشاهی شرکت مینمود و نسبت به پخش اعلامیههای حضرت امام (ره) و همراهی با سایر انقلابیون اقدام میکرد.
بخاطر شدت فعالیتهای انقلابی، از سوی فرماندهان طاغوت شناسایی شده و عمال ساواک همواره به دنبال دستگیری اش بودند؛ حتی یک بار گاز اشک آور به داخل منزل آنها انداخته بودند. از این رو حسین و برادرش مدتی را در یک مرغداری در خارج از قم گذراندند.
حسین در سال ۱۳۵۹ وارد سپاه پاسداران شد و بدلیل تواناییهایی که داشت از بهترین نیروهای سپاه محسوب میشد؛ مدتی هم از مسئولان گزینش سپاه بود و دورهای نیز افتخار حضور در حلقه حفاظت حضرت امام (ره) در جماران را نیز داشت.
شهید زارعی چهار بار به منطقه اعزام شد که دو بار آن در گیلانغرب بود؛ سالهای ۶۰ و ۶۱ فرمانده گروهان بسیجیان زیر ۲۰ سال و فرماندهی گروهان خط بانسیران وسط، منطقهای در گیلانغرب را بر عهده داشت؛ بار سوم در سال ۶۳ جانشین گروهان مستقل ضد زره امام رضا (ع) به فرماندهی سردار شهید حاج احمد کریمی و بار آخر نیز در سال ۶۴ جانشین یکی از گروهانهای گردان امام سجاد (ع) لشکر ۱۷ امام علی بن ابی طالب (ع) که به شهادت رسید.
«حسن زارعی» برادر و همرزم حسین و از جانبازان و راویان دفاع مقدس در خصوص روحیات برادرش چنین میگوید: حسین علاقه زیادی به اطاعت از دستور حضرت امام (ره) و حضور در جبهه داشت و آن را برای خود فرض میدانست به طوری که ازدواج و تعلق به فرزند نیز او را از حضور در جبهه باز نداشت و میخواست تمام سرمایه اش در راه اسلام و راه امام صرف شود. شدت علاقه او به انجام تکلیف در سپاه به حدی بود که حتی موقع جشن عروسی، لباس سبز پاسداری را به لباس دامادی ترجیح داد.
محور فعالیتهای حسین تنها رضایت الهی بود؛ ادب و حیای مثال زدنی داشت و احترام فوق العادهای برای پدر و مادر قائل بود؛ نسبت به رعایت بیت المال بسیار حساس بود با این حال اهل بخشش و سخا بود و از دیگران دستگیری میکرد؛ در زمان حضور در قم، غالب اوقاتش در مسجد و کتابخانه سپری میشد. نفوذ کلام عجیبی داشت به طوری که با صحبت کردن با جوانان محل و ارشاد آنها، کاری کرد که اهل جبهه و مسجد شدند و تعدادی از این جوانان، نامشان در ردیف شهدای بزرگوار ثبت شد.
حسین جدی و پرکار بود و در عین صلابت در فرماندهی، از نرمی و انعطاف خاصی هم برخوردار بود و با روحیهای که داشت، مشکل گشای فرماندهان محسوب میشد؛ اعتقاد داشت در حالی که کشور از لحاظ سلاح نظامی در مضیقه است، نباید آن را با بی احتیاطی هدر داد؛ آخرین بار که از جبهه به منزل آمد علیرغم بیماری شدید، بدلیل ضرورت حضور در عملیات، سریع بازگشت.
شهید حسین زارعی ۱۰ روز پس از آخرین وداع با خانواده و همسر و تنها فرزندش، در ۲۴ مرداد سال ۱۳۶۴ هنگامی که ۲۵ سال سن داشت، در عملیات عاشورای ۲- منطقه چنگوله – بر اثر اصابت ترکش به سر به شهادت رسید و پیکر مطهرش پس از ۱۱ سال مفقودیت در بهمن ماه سال ۱۳۷۵ در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم به خاک سپرده شد.
بسیجی شهید «رضا محمدی علی آبادی» فرزند اسماعیل در تاریخ ۱۴ اردیبهشت سال ۱۳۳۹ در روستای علی آباد از توابع اردستان به دنیا آمد؛ پس از گذراندن پایه سوم ابتدایی در روستا، بدلیل انتقال خانواده به قم، سال چهارم را در مدرسه شبانهای در این شهر گذراند و سپس به منظور کمک به معیشت خانواده به شغلهایی همچون نجاری، چله دوانی و کشبافی در تهران و قم روی آورد.
با اوج گرفتن قیام مردم انقلابی قم به طور چشمگیری در تظاهرات شرکت میکرد به طوری که یک بار به دستور شهربانی دستگیر و مدتی بازداشت شد؛ وی پس از پیروزی انقلاب با بسیج و کمیتههای انقلاب اسلامی همکاری میکرد؛ با آغاز جنگ تحمیلی، همراه با عشایر باختران عازم جبهه شد و در سومار و گیلانغرب و سرپل ذهاب، نامش به عنوان دیده بان در دفاع از میهن اسلامی ثبت گردید.
این شهید عزیز، اهل سجدههای طولانی بود، خانواده را به رعایت حجاب و سایر دستورات اسلامی سفارش میکرد و هنگامی که به مرخصی میآمد، زودتر از موعد به جبهه بر میگشت و میگفت «نمی توانم ببینم رزمندگان غیور با دشمنان اسلام نبرد میکنند و من در مرخصی باشم»
شهید محمدی در بخشی از یکی از نامه هایش چنین نوشته است: «سپاس خدایا که توان و سعادت آن را به ما دادی که در جبهههای حق علیه باطل حضور بهم رسانیم و با دشمنان اسلام بجنگیم...ای خدای مهربان از تو میخواهیم که به همه ما خلوص نیت عطا کنی و ما را به خودمان وا مگذاری؛ خدایا به ما خلوص نیت عطا کن تا هر کار و عبادت و حرکتی که میکنیم برای تو باشد»
این شهید عزیز سرانجام در تاریخ دوم اسفند سال ۱۳۶۱، هنگامی که ۲۲ سال سن داشت، در منطقه قصر شیرین بر اثر اصابت ترکش خمپاره، نیمی از سرش جدا شد و به فوز عظیم شهادت نایل آمد.
بانوان انقلابی و ایثارگر «صاحبه یوسفی» و «طاهره سلام زاده» مادران بزرگوار شهیدان «رضا محمدی» و «حسین زارعی» بودند که طی روزهای گذشته به ارواح طیبه فرزندان شهیدشان پیوستند؛ یاد و خاطره صبر و استقامت این دو مادر صبور و رزم و ایثار شهیدان والامقامشان و بخصوص شهدای گرانقدر مرتبط با این دو بیت معظم، شهید محمود هاشمی سنجانی پیشکسوت سپاه قم و از شهدای مدافع حرم در سوریه و پدر بزرگوارش شهید حجت الاسلام علی هاشمی سنجانی نماینده اراک در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی و از شهدای انفجار هفتم تیر سال ۱۳۶۰ را گرامی میداریم و به ارواح مطهرشان درود میفرستیم.
گزارش: ابوالفضل بمانی
انتهای پیام/