به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، این روزها که برخی از هموطنان ما با تنگی نفس ناشی از ویروس کرونا دست و پنجه نرم میکنند و برخی نیز روزها در خانه قرنطینه هستند و عدهای دیگر هم برای پیشگیری از این بیماری، ماسک میزنند و کمی نفسشان میگیرد، اینها همه برای برخی افراد، موضوع جدیدی نیست؛ آنهایی که سالهاست با تنگی نفس، کنج خانه خود قزنطینه هستند و یار و یاوری جز دستگاه اکسیژن ندارند.
شهید «سید نورخدا موسوی» از وقتی که گلوله دو زمانه تروریستها در جنوب شرق کشور به سرش اصابت کرد و به کما رفت، تا روزی که روحش از بدنش پر کشید، ۱۰ سال طول کشید و در این مدت، در خانهاش بدون حرکت، با کمک دستگاه اکسیژن فقط نفس میکشید و فقط میتوانست با چشمان خود، به خانوادهاش محبت کند. حالا که بیش از یکسال از شهادت سید میگذرد، دخترش در صفحه مجازی خود، از ۱۰ سال قرنطینه پدر میگوید؛
«اینروزها که نفسهای هموطنانم در بیمارستانها بهشمارش افتاده است، چقدر شبیه نفسهای بریدهبریدهات زیر دستگاه اکسیژن است، بابا! چقدر نفس در سینهات زندانی بود و به سختی رهایش میکرد. آنروزها یادم هست گاهی با کپسول اکسیژنت خلوت میکردم و التماسش میکردم که هوایش را از ریههای تنگت نگیرد.
آری بابا! تو ۱۰ سال قرنطینه بودی و من آزادانه مسیر خانه تا مدرسه را خیلی راحت میپیمودم. اصلا بهفکر خستگی ریهات نبودم و چقدر خودخواه بودم که فقط میخواستم به هر قیمتی شده، تو بمانی...
بابا! من و برادرم ۲۰ روز است که در خانهایم، ما، چون عادت به قرنطینه خانگی داشتیم، سختیمان کمتر است؛ اما مادر دلتنگ مزارت میشود، چند روزی دور از چشم ما میاد و سری به سری به مزارت میزند؛ اما گویی نفسهای مادر هم خسته شدهاند. دو روزی است که خستگی را از نفسهایش میفهمم؛ ولی بهروی خودش نمیآورد... بابا! برای نفسهای خسته هموطنانم، برای مدافعان سلامت وطنم دعا کند، شاید دوباره بهار بیاید».
انتهای پیام/ 113