گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، نیرویی است که در دوران دفاع مقدس حماسههای پرافتخاری را آفرید و در این راه، شهدای زیادی را تقدیم ایران اسلامی کرد که تاکنون اسامی زیادی از این شهیدان والامقام را شنیدهایم، از جمله شهیدان «عباس دوران»، «سید علیرضا یاسینی»، «منصور ستاری»، «مصطفی اردستانی».
اما شهدای دیگری نیز در این نیرو حماسهآفرینی کردهاند که شاید ما نام آنها را نشنیده و یا اینکه کمتر به گوشمان خورده باشد، مانند شهیدان «غفور جدیاردبیلی»، «حسین خلعتبری»، «داوود اکردای»، «حسن طالبمهر» و بسیاری دیگر؛ بنابراین کمی وقت گذاشتن برای مطالعه زندگینامه و حماسههای این شهیدان والامقام که به واقع اسطورههای ایران در قرن جاری هستند، خالی از لطف نیست.
بیشتر بخوانید:
* شکست قهرمان نیروی هوایی پاکستان از شهید «مصطفی اردستانی»
* «نشان درجه ۲ فتح» زیبنده قامت استوار شهید «مصطفی اردستانی»
امیر سرلشکر شهید «حسین خلعتبریمکرم» یکی از این شهیدان والامقام است که خصوصیات اخلاقی زیادی داشت. وی به رعایت مسائل اعتقادی و شرعی بسیار مقید بود، تا جایی که میگفت «نام من «حسین» است و باید حرمت این نام حفظ شود» و در دورانی که برای کسب دانش خلبانی به کشوری خارجی سفر کرده بود، همواره تذهیب نفس برایش اهمیت زیادی داشت. این شهید والامقام همچنین در زمینه تخصص خلبانی و شلیک موشک بسیار توانا بود، تا جاییکه او را «حسین ماوریک» شکارچی ناوهای اوزا را لقب داده بودند.
در ادامه، قسمت دوم زندگینامه حماسی امیر سرلشکر شهید «حسین خلعتبری مکرم» را میخوانید:
قسمت اول زندگینامه شهید «حسین خلعتبری مکرم»
* شهید «خلعتبری» شکارچی ناوهای «اوزا»
حضور پر رنگ شهید خلعتبری در حمله به H۳
اواخر سال ۱۳۵۹ با توجه به اینکه عراق تمامی هواپیماهای ذخیره خود را برای در امان ماندن از حملات تیزپروازان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، به مجموعه پایگاههای «الولید» در نزدیکی مرز اردن انتقال داده بود، نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت که این پایگاهها را به هر طریق ممکن هدف قرار دهد.
طرح اولیه آماده شد و تعدادی از برجستهترین خلبانان نیروی هوایی برای این عملیات انتخاب شدند و دلیل آن این بود که اگر فرمانده دسته پروازی مورد هدف قرار گرفت، خلبانان حاضر مهارت این را داشته باشند که خود هدف را پیدا کرده و آن را منهدم کنند؛ بنابراین با توجه به مهارت و تخصص بالای «حسین خلعتبری» در هدایت هواپیمای اف-۴، وی نیز در این عملیات پیچیده و مهم هوایی حضوری فعال و نقشآفرین داشت.
حضور مقتدرانه در دادگاه لاهه
«حسین خلعتبری» افسری نکتهبین و باهوش بود. مدتی از جنگ نگذشته بود که وی برای دفاع از حقوق ایران که درگیر جنگی ناخواسته شده بود، بهعنوان نماینده ویژه ایران در دادگاه بینالمللی «لاهه» حضور یافت تا در برابر دولتمردان غربى و عربى، از حقوق کشور عزیزمان دفاع کند و در این امر خطیر با ابتکار عملى که در آنجا به خرج داد، حقانیت ایران را در جنگ ثابت کرد.
خلعتبری در دادگاه بینالمللی لاهه بهعنوان نماینده نظامی ایران حضور داشت. قاضی دادگاه به سمت وی با خودکاری که در دست داشت به حالت شماتت اشاره کرد و گفت: «شما متجاوزید»، که «حسین خلعتبری» به حالت خشم و بهطور ناگهانی خودکار قاضی را از دست او گرفت که در مقابل اعتراض وی، قاضی گفت که «چرا خودکارم را از دستم گرفتی» و «حسین خلعتبری» هم گفت: «این خودکار ممکن است که ارزش مادی آن ناچیز باشد، وقتی من آن را از شما گرفتم، شما را عصبانی کرد و از آن نگذشتی و در مقابل زور از خودت دفاع کردی! چهطور ما از کشور و ناموسمان در مقابل تجاوز بگذریم و از خودمان دفاع نکنیم!». قاضی لحظهای مکث کرد و در برابر منطق و کار اصولی «حسین خلعتبری» سر تعظیم فرو آورد و گفت: «حق با شماست».
با وجود اینکه مدت ماموریت او در دادگاه لاهه دو ماه بود، به همه وعدهها و وسوسههاى سران کشورهاى آمریکا و انگلیس پشت پا زد و ادامه امور را به کاردار ایران در سوئیس سپرد و پس از ۱۵ روز به کشور بازگشت و در پاسخ به این سوال که چرا تا پایان ماموریت در آن جا نمانده است، گفت: «نمیتوانم شبها و روزها را در سوئیس با آرامش طى کنم، در حالی که جنگندههاى دشمن آرامش را از هموطنانم گرفتهاند».
پرواز تا اوج
تعطیلات نوروز سال ۱۳۶۴ در پیش بود. ولی «حسین خلعتبری» هوس سفری دیگر را در سر داشت. با توجه به تقسیمبندی کاری انجامگرفته، به وی این فرصت و اجازه داده شد که چند روزی را به تعطیلات نوروزی برای دیدن خانواده خود برود. ولی در پایگاه هوایی سوم شکاری همدان (شهید سرلشکر خلبان محمد نوژه) ماند و به زادگاهش نرفت و در جواب دوستانش هم که میگفتند چرا به دیدن خانواده خود نمیروی؟ پاسخ داد: «در این شرایط بحرانی مردم هر لحظه به کمک ما نیاز دارند. وجدانم اجازه نمیدهد که این مردم را تنها بگذارم».
اولین روز عید سال ۱۳۶۴، «حسین خلعتبری» و ستوان «محمدزاده» بهعنوان شیفت آلرت پایگاه سوم شکاری همدان بودند که ناگهان صدای آژیر بلند شد و در پایگاه اسکرامبل (حالت آمادهباش) اعلام شد.
«حسین خلعتبری» بههمراه کمک خود ستوان «عیسی محمدزاده» با یک فروند هواپیمای F-۴ با رمز «سلیمان-۳۱» برای مقابله با هواپیماهای دشمن به پرواز درآمد و در منطقه «سقز» کردستان، با دو فروند میگ ۲۳ و یک فروند میگ ۲۵ دشمن درگیر شد. یکی از میگهای ۲۳ را مورد هدف قرار داد که پس از برخورد موشک، میگ منهدم شد، اما در همین حین از ایستگاههای رادار زمینی مرزی به اطلاع «خلعتبری» رساندند که یک فروند میگ ۲۵ دشمن، در تعقیب آنهاست. لذا در این نبرد که حتی تعقیب و گریز آن نابرابر است، میگ ۲۵ اقدام به شلیک موشک کرده و به هواپیمای فانتوم اصابت کرد و ستوان «محمدزاده» موفق شد که اجکت کند و از هواپیما جدا شود ولی خلبان «حسین خلعتبری» فرصت اجکت پیدا نکرد و بدین شکل، قهرمان جنگهای دریایی که سیرهاش حسینی بود، روح بلندش به عرش برین پرواز کرد و پیکر بدون سرش را همچون مقتدایش حسینبنعلی (ع) بهعنوان سند افتخاری تقدیم ملت همیشه بیدار و امام شهیدان کرد.
پیکر مطهر او طبق وصیت خودش در «قله میرزا کوچکخان» (گلزار ۴۰ شهیدان رامسر) به خاک سپرده شد تا آنگونه که خود میخواست، روحش نیز پاسدار مرز و بوم وطن اسلامیمان باشد.
آرامگاه دوم شهید
یک هفته بعد از خاکسپاری بدن مطهر شهید «خلعتبری»، یک کلاه خلبانی به همراه سر مطهر جدا شده از تن این شهید که درون آن قرار داشت، دورتر از منطقه سقوط هواپیما در «سنقر کلیایی» واقع در کردستان پیدا شد. بنابراین از بیت امام خمینی (ره) کسب تکلیف شد که آیا سر به پیکر ایشان در رامسر ملحق شود که فرمودند: «نه صلاح نیست که نبش قبر کنید. سر مطهر شهید را در همان محل دفن کنید.»؛ اینگونه شد که سر مطهر شهید «خلعتبری» را در همان مکان دفن کردند و این شهید بزرگوار دارای دو آرامگاه شد.
فرازی از وصیتنامه خلبان شهید حسین خلعتبری مکرم
«.. در ولایت خودمان «شیرود» کوهی است که میگویند «میرزا کوچکخان» در آنجا علیه روسیه میجنگیده است. اگر افتخار شهادت پیدا کردم، آنچه از من باقی ماند، حتی اگر ذرهای از گوشت بدنم باشد را در کنار قله آن کوه دفن کنید تا روح من هم پاسدار این مرز و بوم باشد.
تا مادامی که نیروهای دشمن در خاک کشور من هستند، استراحت و گوشهنشینی را بر خود حرام میدانم. اگر ذرهای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاک وطن میشویم و مرگ در این راه را افتخار میدانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیهای داشتم، حتماً به این مردم خوب تقدیم میکردم».
انتهای پیام/ 113